کد خبر: 3114006
تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۴

آوینی را تنها در سالگرد شهادتش به یاد نیاوریم

گروه هنر: آوینی بعد از شهادتش هم همانند زمان حیاتش مظلوم است، چون نام وی تنها در سالگرد شهادتش برده می‌شود، اما نشانی از تفکراتش را در آثار سینمایی نمی‌بینیم.

بیست‌و‌دو سال از شهادت مرتضی آوینی می‌گذرد. شهیدی که حضرت آقا به وی لقب سید شهیدان اهل قلم را دادند. این هنرمند متفکر در زمان خود منتقدان متعددی در سینما داشت، اما در کمال حیرت بسیاری از آن منتقدان امروز جز مدافعان وی محسوب می‌شوند و به گونه‌ای درباره آوینی سخن می‌گویند که این تصور در ذهن پیش می‌آید که از دوستان نزدیک وی بوده‌اند، البته این نوع رفتار، متاسفانه در جامعه ما باب شده، برای همین به هیچ وجه قدر کسانی که زنده هستند را نمی‌دانیم. گواه این ادعا ابراهیم حاتمی کیا است که امروز از سوی بسیاری آزرده خاطر می‌شود، در حالیکه تعهد و عشق این فیلمساز به آرمان‌های انقلاب اسلامی بر کسی پوشیده نیست.

اما اگر بخواهیم درباره آوینی سخن گوییم بهتر است از ابتدا به شخصیت این هنرمند بپردازیم. آوینی تنها یک هنرمند یا منتقد سینما نبود که راه خود پس از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز کرده بود. وی گذشته‌ای داشته که باید به آنها نیز پرداخته شود. اتفاقی که معمولا درباره این شهید روی نمی‌دهد. شهید آوینی در شهریور 1326 در شهر ری به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند. وی از کودکی با هنر انس داشت و از همان زمان دستی در شعر، نقاشی و داستان نویسی داشت.

اظهارات آوینی درباره روشنفکران

آوینی در سال 1344 به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد، اما زمانی آوینی خود را شناخت که با اندیشه‌های حضرت امام (ره) آشنا شد و از آن دوران راه اعتلا را در پی گرفت. وی در این‌باره گفته است. «تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری ناآشنا هستم. خیر. من از یک «راه طی شده» با شما حرف می‌زنم. من هم سال‌های سال در یکی از دانشکده‌های هنری درس خوانده‌ام. به شب‌های شعر و گالری‌های نقاشی رفته‌ام. موسیقی کلاسیک گوش داده‌ام، ساعت‌ها از وقتم را به مباحثات بیهوده دربارهٔ چیزهایی که نمی‌دانستم گذرانده‌ام. من هم سال‌ها با جلوه‌فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته‌ام، ریش پرفسوری و سبیل نیچه‌ای گذاشته‌ام و کتاب «انسان موجود تک‌ساحتی» هربرت مارکوزه را ـ بی آنکه آن زمان کتاب را خوانده باشم‌ ـ طوری دست گرفته‌ام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: عجب! فلانی چه کتاب‌هایی می‌خواند، معلوم است که خیلی می‌فهمد... اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده‌ است که ناچار شده‌ام رو دربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمی‌شود، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمی‌آید.  باید در جست‌وجوی حقیقت بود و این متاعی است که هر کس براستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت و در نزد خویش نیز خواهد یافت... و حالا از یک راه طی شده با شما حرف می‌زنم.»

آوینی پس از انقلاب به فیلمسازی روی آورد. از اولین کارهای وی می‌توان به «ترکمن صحرا»، «سیل خوزستان» و «خان گزیده‌ها» نام برد. گروه جهاد اولین گروهی بود که بلافاصله بعد از شروع جنگ به جبهه رفت. دو نفر از اعضای گروه در همان روزهای اول جنگ در قصر شیرین اسیر شدند و نفر سوم، در حالی‌که تیر به شانه‌اش خورده بود، از حلقهٔ محاصره گریخت. پس از یک هفته که خرمشهر سقوط کرد و گروه که تازه توانسته بود شکل دوباره به خود بگیرد، راهی منطقه شد. آن‌ها در جستجوی حقیقت ماجرا به خرمشهر و آبادان رفتند که سخت در محاصره بود. تولید مجموعهٔ حقیقت این‌گونه آغاز شد.

کار گروه جهاد در جبهه‌ها ادامه یافت. عملیات والفجر هشت که شروع شد، گروه دیگر منسجم و منظم شده بود. همین شد که مجموعهٔ تلویزیونی روایت فتح در همان حال و هوا شکل گرفت و تا آخر جنگ هم ادامه پیدا کرد. بعد از اتمام جنگ نیز کارهای وی ادامه داشت و وی راه فیلمسازی خود را در حوزه مستند ادامه داد، حتی به دستور مقام معظم رهبری در سال 1370 موسسه فرهنگی هنری روایت فتح تشکیل شد. در کنار کار فیلمسازی وی در عرصه نقدهای سینمایی و مقالات سینمایی و ید طولانی داشت. برای همین ماهنامه سوره پایگاهی بود که در آن اندیشه‌های آوینی تبلیغ می‌شد. آوینی روز بیستم فروردین ۱۳۷۲ در منطقه فکه در حال بررسی لوکیشن فیلم مستند شهری در آسمان، بر اثر اصابت ترکش مین باقی مانده از جنگ ایران و عراق به شهادت رسید.

این مختصر آشنایی با شهید آوینی باعث می‌شود که بیندیشیم در زمان حال سینمای ما تا چه حد وام‌دار اندیشه‌های آوینی است. جواب به این پرسش را بارها در سخنرانی‌های ابراهیم حاتمی کیا شنیده‌ایم، اما همان برخوردی که با آوینی می‌شد با ابراهیم حاتمی کیا نیز صورت گرفت. نتیجه این رفتارها نشان می‌دهد که سینمای ما توسط افرادی هدایت می‌شود که دغدغه و اندیشه‌های امثال شهید آوینی هیچ جایی در تفکراتشان ندارد. این معضل نیز معطوف به دولتی خاص نیست، بلکه از ابتدا وجود داشته و در آینده نیز ادامه پیدا خواهد کرد، مگر اینکه همت ملی و همه جانبه صورت گیرد تا به وضعیت موجود خاتمه داده شود.

مطلب دیگر که در این بحث باید به آن اشاره کرد این مهم است که سینما مطلوب آوینی چه سینمایی است. آوینی بارها در اظهار نظرهای خود نشان داده که به هیچ وجه به سینمایی جشنواره‌ای و فیلم‌هایی که خود را آثار خاص می‌دانستند رابطه مطلوبی نداشت. بزرگترین نمونه آنهم نقدهای وی درباره برخی فیلم‌های عباس کیارستمی است. آوینی معتقد بود که سینما باید در کنار پرداختن به ارزش‌ها، دارای زبانی سینمایی نیز باشد. یعنی بتواند با تصویر مخاطب را جذب خود کند. این گفته را از سوی ابراهیم حاتمی کیا نیز بارها شنیده‌ایم، اما افسوس که به آن هیچگاه توجه نمی‌کنیم.

اشاره پایانی در این مطلب به فیلم سینمایی «عروس» بر می‌گردد که آوینی در آن سال‌ها نقد مثبتی درباره آن نوشت، چون معتقد بود این فیلم توانسته با برخورداری از زبانی استاندارد، حرف خود را با تماشاگر به درستی زند. مجموعه آنچه که گفته شد این است که فیلم‌های امروز سینمای ما آثاری نیستند که بتوان آنها را همسو با اندیشه‌های آوینی دانست، زیرا یا در ظاهر‌گرایی صرف گرفتار آمده‌اند یا اینکه تنها گیشه برایشان مهم بوده است! در انتها باید در نظر داشت که متاسفانه آوینی در سینمای ما تنها در سالگردش معنا پیدا می‌کند و ما هیچ نشانی از وی در آثار سینمایی پیدا نمی‌کنیم!!!

captcha