به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، ایران و عربستان به عنوان دو کشور بزرگ و مهم منطقه خاورمیانه و خلیج فارس همواره دارای روابطی با فراز و فرودهای فراوانی بودهاند؛ به گونهای که گاه این دو کشور در مسائل و موضوعات مختلف در مقابل هم قرار گرفتهاند و گاهی روابط این دو در وضعیت مناسبتری قرار داشته است اما روشن است که این روابط هرگز در وضعیت مطلوبی قرار نداشته است. فارغ از مسائل قومی و مذهبی از جمله شیعه بودن ما ایرانیان و سنی مذهب بودن عربستان و دعواهای تاریخی بین ما ایرانیان و اعراب، اما در عصر حاضر و با شدت گرفتن این اختلافات لزوم بررسی دلایل این فراز و فرودها که بخش عمدهای از آن دارای ریشه سیاسی و امنیتی است آَشکارتر میشود و در اینجا بنا داریم برخی از مهمترین موضوعاتی که موجب اختلافات ریشهای میان این دو کشور همسایه شده است را بررسی کنیم.
روابط ایران و عربستان در زمان پهلوی اول و دوم
هنگامیکه رضا شاه در ایران به قدرت رسید، همزمان پادشاهی عربی سعودی در عربستان پایهریزی شد و یکی از اقدامات سعودیها در زمان رضاشاه، این بود که پس از اعلام گزارشاتی مبنی بر آزار و اذیت حجاج از جانب سعودیها و ممنوعیت حج از جانب دولت ایران، ملک عبدالعزیز طی نامههایی از کشورهای مسلمان از جمله ایران درخواست کرد تا حجاج را به عربستان اعزام کنند و درباره امنیت آنان اطمینان خاطر داد و در همین دوران و با پیام تبریک سعودیها به رضاشاه بود که تلاش برای ایجاد روابط مناسب بین دو کشور آغاز شد.
با تبعید رضاشاه و به قدرت رسیدن محمدرضا پهلوی، مهمترین نقطه اختلافی که بین ایران و عربستان وجود داشت رفتار بد وهابیون با حجاج ایرانی بود تا جائیکه در سال 1322 قتل یکی از حجاج ایرانی به نام ابوطالب یزدی موجب نارضایتی شدید دولت ایران و قطع روابط دو کشور شد. این ماجرا موجب شد تا سردی روابط بین ایران و عربستان تا مدتها ادامه داشته باشد.
با وجود سفر شاه ایران به عربستان و تأکیدات دو کشور مبنی بر ایجاد روابط حسنه اما در طول سالیان قبل از انقلاب اسلامی اختلافات بین ایران و عربستان همواره وجود داشت که این اختلافات ناشی از عوامل گوناگونی بود.
یکی از مهمترین اختلافات بین ایران و عربستان، مسئله اسرائیل بود. دولت ایران در زمان پهلوی، با اسرائیل روابط دوستانهای برقرار کرده بود اما عربستان در آن زمان از دشمنان اصلی این رژیم بود و به همین جهت بین دو کشور در این مسئله اختلاف به وجود آمد. یکی دیگر از موارد مناقشه بین ایران وعربستان، مناقشه بر سر نام خلیج فارس بود که اعراب از واژهای جعلی برای آن استفاده می کردند که باعث اعتراض سران سیاسی ایران میشد و این مناقشه تا شرایط کنونی که اعراب همچنان از این نام جعلی استفاده می کنند وجود داشته است.
مورد دیگری که موجب تنش بین ایران و عربستان در دوران پهلوی شد، مسئله بحرین بود و هرچند ایران بر حق حاکمیت خود بر بحرین تأکید داشت اما با دعوت پادشاه عربستان از امیر بحرین به این کشور و انعقاد قراردادهای اقتصادی، اعتراضات ایران شدت گرفت اما این اعتراضات هیچگاه منجر به قطع روابط نشد تا در نهایت ایران با جدایی بحرین موافقت کرده و بحرین به طور رسمی از ایران جدا شد.
روابط ایران و عربستان در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 روابط ایران و عربستان بسیار خصمانهتر شد و این خصومتها با وجود فراز و فرودها در زمان دولتهای مختلف ادامه داشته است. علاوه بر اختلافات مرزی بین ایرن و عربستان، این دو کشور هرکدام مدعی رهبری خاورمیانه و همچنین مسلمانان هستند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری دارای مذهب شیعه و عربستان به عنوان کشوری سنی در عرصه ملی و سیاستخارجی برای خود منافعی را تعریف کردهاند و این سیاستهای متضاد را در حمایت عربستان از صدام در جنگ هشت ساله با ایران و حمایت از گروههایی افراطی سنی در عراق و سوریه مشاهده میکنیم.
با انتخاب آیتالله هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری ایران، تلاش برای روابط گسترده با جهان آغاز شد و روابط ایران با بسیاری از کشورها از جمله عربستان بهبود یافت. وی سفرهای متعددی به عربستان انجام داد و در نزد مقامات سعودی جایگاه خاصی پیدا کرد. با روی کار آمدن دولت اصلاحات در ایران و در پیش گرفتن سیاست خارجی مبتنی بر گفتوگوی تمدنها، روابط ایران و عربستان در وضعیت بهتری قرار گرفت، هرچند مشکلاتی همانند کشتهشدن ۸ دیپلمات ایرانی در افغانستان توسط طالبان به وجود آمد اما منجر به تنش در روابط دو کشور نشد ولی با حمله جرج بوش به عراق و سرکار آمدن دولت شیعی در عراق دوباره روابط دو کشور به سردی گرایید.
در زمان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد با وجود تلاشهایی که صورت گرفت از جمله چند سفر ایشان به عربستان، این تنشها ادامه پیدا کرد و عمده دلیل آن نیز همچون دفعات قبل، اتهامات به ایران در زمینه حمایتهای از گروههای شیعی در کشورهای مختلف و حمایت عربستان از افراط گرایان سنی بود. در این دوران بود که جنگ داخلی در سوریه رخ داد و ایران به تلاش برای ترور سفیر عربستان در آمریکا متهم شد.
مسئله هستهای ایران
مسئله هستهای و غنیسازی اورانیوم در ایران از جمله مهمترین موضوعاتی است که موجبات نگرانی اعراب را فراهم کرده است به گونهای که پس از تفاهم لوزان، عربستان رویکردی شبیه به اسرائیل در پیش گرفته و با وجود تعهدات ایران مبنی بر در پیش گرفتن برنامه صلحآمیز هستهای اما عربستان هیچگاه نگرانی خود از غنیسازی در داخل خاک ایران را پنهان نکرد.
یکی دیگر از نقاط مورد اختلاف بین ایران عمده اعراب مخصوصا عربستان نحوه نگرش به حل مشکل فلسطین است، آنان مخصوصا در زمان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، ایران را به انجام شعارهای بدون عمل که عمدتا موجب حمایتهای جهانی از اسرائیل میشود متهم کردند؛ چراکه بیشتر تمایل داشتند که دولت ایران حل مسئله فلسطین را به خود فلسطینیها واگذار کند.
موضوعی که اعراب همواره خواهان وجود تنش در آن هستند، روابط ایران و آمریکا است؛ چراکه این ترس در میان آنان وجود دارد که نزدیکی ایران و آمریکا موجب دوری آمریکا از آنان شود و از امتیازاتی که از ارتباط با آمریکا از آن بهره میبردند محروم شوند.
بعد از انتخاب حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران، پادشاه وقت عربستان سعودی، از جمله اولین کسانی بود که این انتخاب را به وی تبریک و رئیسجمهور ایران هم در پاسخ ابراز امیدواری کرد که دو کشور بتوانند نقش مهمی در ایجاد ثبات در خاورمیانه ایفا کنند اما با وجود این تلاش برای نزدیکی و صحبتهایی که در عرصه رهبران سیاسی کشورها مطرح بود، مقامات سعودی نتوانستند نارضایتی خود از مذاکرات ژنو را پنهان کنند و عمده دلیل نگرانی آنها هم موفقیت مذاکرات هستهای بدون پایان دادن به حق غنیسازی در داخل خاک ایران و بهبود روابط ایران با غرب بود که در نهایت منجر به بهبود جایگاه ایران در عرصه بینالملل خواهد شد و اعراب و اسرائیل همراستا با هم برای سنگاندازی در مسیر توافق هستهای تلاش کردند که خوشبختانه تاکنون نتیجه ای برای آنان حاصل نشده است.
از دیگر نقاط مورد اختلاف بین ایران و عربستان در زمان دکتر حسن روحانی، کاهش شدید قیمت نفت در ماههای اخیر بود که عمده کارشناسان اقتصادی معتقدند، عربستان به این دلیل که ایران از حکومت شیعی عراق و سوریه حمایت میکند به توطئه نفتی علیه ایران اقدام کرده است و بر این نکته تأکید کردند که موفقیتهای ارتشهای این دو کشور در مبارزه علیه گروه تکفیری داعش موجب خشم عربستان شده است. از سوی دیگر دولت مورد حمایت عربستان در یمن در ماههای اخیر توسط شیعیان زیدی مورد حمایت ایران سرنگون شد که با حمله عربستان به یمن و آزار جنسی دو زائر نوجوان ایرانی در فرودگاه جده توسط مأموران سعودی در روزهای اخیر این تنشها بین ایران و عربستان به شدیدترین وضعیت ممکن رسیده است؛ به گونهای که حتی طرح دوفوریتی لغو عمره از جانب برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی مطرح شد.
نتیجهگیری:
ایران و عربستان دو کشور بزرگ منطقه هستند که هرکدام مایلند نقش اصلی را در تحولات منطقه خاورمیانه و خلیج فارس ایفا کنند اما همواره بین این دو کشور تنشهای سیاسی حاکم بوده است و این تنشها هم عمدتا از سیاستهای متفاوت دو کشور ناشی میشود؛ از جمله میتوان به نقش مخرب عربستان در حمایت از گروههای تروریست تکفیری اشاره کرد. با وجود اینکه پس از پیروزی انقلاب، جمهوری اسلامی ایران تلاش برای تنشزدایی و پیگیری سیاست خارجی بر اساس حُسن همجواری را آغاز کرد اما متأسفانه غلبه ایدئولوژی افراطی بر عقلانیت در سیاست خارجی عربستان سعودی و نفوذ افراد دارای گرایشات افراطی در دستگاه سیاسی این کشور موجب تلاشهای گسترده عربستان برای بازیگری منفی در منطقه خاورمیانه شد. هرچند در دوران سازندگی و اصلاحات در ایران روابط دو کشور رو به بهبودی نهاد و این روابط نقش مهمی در ایجاد ثبات در منطقه داشت اما بسیاری از مغرضان به دلایل مختلف از جمله سوءاستفاده از وضعیت موجود در راستای منافع اقتصادی خود در تلاش برای سنگاندازی در روابط دو کشور بودهاند؛ بهطوری که امروز شاهدیم که برخی کشورهای عربی مخصوصا عربستان سعودی تلاشهای خود برای مقابله با ایران و شیعیان آن هم به جرم اتهامات واهی آغاز کردهاند و روشن نیست که چنین سطحی از روابط در آینده چه عواقبی برای منطقه و هر دو کشور خواهد داشت.