امروز، اول اردیبهشت سالروز شیخ اجل، سعدی شیرازی است، شاعری که شاید به جرئت بتوان گفت کمتر سرایندهای را همچون وی میتوان پیدا کرد که از قرآن کریم و مبانی وحیانی این کتاب آسمانی تاثیر پذیرفته است. وی در سرایش اشعارش از آیات قرآن کریم و روایات ائمه اطهار در گونههای مختلف و صنایع ادبی همچون تلمیح، تلمیع، تضمین، حل و اشاره بهره گرفته است که نمونههای آن را میتوان در آثار بدیع این شاعر همچون گلستان و بوستان، مثنوی معنوی و غزلیات وی مشاهده کرد.
وی تسلط کمنظیری در این حوزه داشته و آثارش بیانگر این ادعاست که از کلامالله مجید و احادیث بهره فراوان گرفته است. البته خود سعدی در این باره، سرایش چنین اشعاری را جوششی از دل میداند و در سرودهای اینچنین میگوید که «از کوزه همان برون تراود که در اوست.»
تذکرهنویسان زندگی شیخ اجل را به سه دوره تقسیم میکنند؛ یکی دوره جوانی و تحصیلات، دیگر دوره سیر و سیاحت و سومین دوره، دوران پیری و حرمتداری که پایان آن به عزلت کامل منتهی میشود. شیخ در عهد طفولیت متعبد و شبخیز و برانگیزاننده زهد و پرهیز بوده است. تحصیلات نظامیه شیخ مقارن با اوایل دوران جوانی است و در بهرهمندی از محضر استادان بر همشاگردیهای خود سبقت داشته و محسود آنان واقع میشد.
سعدی شیرازی پیش از آن که قرن هفتم به سر آید، جان به جانآفرین تسلیم میکند. البته وی از جمله مردان بزرگ این سرزمین است که با وفات آنها، نامشان همچنان ماندگار میماند و تا زمانی که آثار وی باقی و زبان فارسی پا برجاست، نام وی نیز در شمار شاعران بزرگ پارسیزبان باقی خواهد ماند که «مرده آن است که نامش به نکویی نبرند»
سعدی با ظرافتی تمام، مسلمانی خود و آشنایی با کلام خدا را در آثار گرانقدرش نمایان کرده است که برای مثال در این نمونه میخوانیم؛ «ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی خواند. صاحب دلی بر او بگذشت. گفت: تو را مشاهره چندست؟ گفت: هیچ. گفت: پس این زحمت خود چندین چرا همی دهی؟ گفت: از بهر خدای میخوانم. گفت از بهر خدای مخوان. گر تو قرآن برین نمط خوانی، ببری رونق مسلمانی.»
با کنکاش در گلستان و بوستان سعدی به تلمیحات و اشارات زیبای وی به آیات وحی برمیخوریم که بسیار به جا آمده است. نمونه آن در باب چهارم گلستان نقل شده که «خطیبی کریهالصوت خود را خوشآواز پنداشتی و فریاد بیهوده برداشتی. گفتی نهیب غرابالبین در پرده الحان اوست یا آیت «ان انکر الاصوات لصوت الحمیر» در شأن او.»
سعدی، مسلمانی بیریا و بیادعاست که با حکمت ویژه خود به درستی و زیبایی از هر وسیله برای تربیت مخاطبان اشعارش استفاده میکند و آشنایی عمیقی با قرآن کریم دارد، به گونهای که به راستی قرآن در تار و پود اشعارش درآمیخته و تاثیر معنوی عمیقی بر آن گذاشته است.
کس نیست که با دو بیت مشهور «بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند/ چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار» آشنا نباشد. این دو بیتی که شهرت جهانی دارد و برگرفته از آیه 13 سوره حجرات است که «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛ ای مردم، ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است.»
اشارات قرآنی سعدی مانند حافظ، مولانا و سایر شاعران بزرگ فارسی بسیار است و با آگاهی از فرهنگ اسلامی توانسته در موارد مقتضی از آیات قرآن برای دلانگیزی کلامش بهره ببرد.
«فتنهام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر/ قامت است آن یا قیامت عنبر است آن یا عبیر
بی تو گر در جنتم، ناخوش شراب سلسبیل با تو گر در دوزخم، خرم هوای ز مهریر»
در ابیات بالا تعبیرات سلسبیل و زمهریر را از آیات قرآنی اقتباس کرده است: «(بندگان خدا) در آنجا (بهشت) بر تختها تکیه زنند، در آنجا نه گرمی آفتاب بینند و نه سرمای سرد و نوشانند آنان را در آنجا جامی که آمیخته با زنجبیل باشد از چشمههایی - در آنجا - که سلسبیل نامند.»
«شکر و سپاس و منت و عزت خدای را/ پروردگار خلق و خداوند کبریا
دادار غیب دان و نگهدار آسمان/ رزاق بندهپرور و خلاق رهنما
سبحان من یمیت و یحیی و لا اله/ الا هو الذی خلق الارض و السما
گر جمله را عذاب کنی یا عطا دهی/ کس را مجال آن نه که آن چون و این چرا
در کمترین صنع تو مدهوش ماندهایم/ ما خود کجا و وصف خداوند آن کجا»
در این ابیات آیه 158 سوره اعراف و آیه سوم سوره نحل صنعت حل به کار رفته است: «معبودی جز او نیست، زنده میکند و میمیراند، پس به خدا و فرستاده او ایمان آورید» و «آسمانها و زمین را به حق آفرید. برتر است از آنکه شریکی داشته باشد.»
«یکی از بخت کامران بینی/ دیگری تنگ عیش و کوتهدست
آن در آن چاه خویشتن نفتاد/ وین بر این تخت خویشتن ننشست
تاج دولت خدای میبخشد/ هر که را این مقام و رتبت هست»
که تلمیح است به آیه 26 سوره آل عمران «هر که را تو خواهی عزیز میگردانی و هر که را تو خواهی خوار میسازی. نیکویی به دست تو است و بیگمان تو بر همه چیزی توانایی: قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛ بار خدایا، تویی دارنده ملک به هر که بخواهی ملک میدهی و از هر که بخواهی ملک میستانی، هر کس را که بخواهی عزت میدهی و هر کس را که بخواهی ذلت میدهی، همه نیکیها به دست توست و تو بر هر کاری توانایی.»
«امید عافیت آنگه بود موافق عقل/ که نبض را به طبیعتشناس بنمایی
بپرس هر چه ندانی که ذل پرسیدن/ دلیل راه تو باشد به عز دانایی»
این دو بیت شعر نیز تلمیح است به آیه 43 سوره نحل.
آری تنها سعدی است که میتواند این گونه زیبا با اشاره به آیه «وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی» حجت را تمام و حقانیت پیامبر اسلام را در گوش تاریخ زمزمه کند:
«چندین هزار سکه پیغمبری زده/ اول به بزم آدم و آخر به مصطفی
الهامش از جلیل پیامش ز جبرئیل/ رایش نه از طبیعت و نطقش نه از هوی
«بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله/ حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله»