درباره لسانالغیب بودن یا نبودن حافظ پژوهشگران و اساتید مختلف ادبیات عرفانی نظرات ضد و نقیضی دارند. از جمله سعید حمیدیان از مخالفان این نظریه است و منکر لسانالغیب بودن حافظ است و گروهی نیز از جمله مهدی ماحوزی بر لسانالغیب بودن حافظ شیرازی تاکید دارند.
مهدی ماحوزی، دبیر علمی همایش بینالمللی حافظ و استاد و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره بحث لسانالغیب بودن حافظ عنوان کرد: زبان حافظ لسان جمعی همگان است و اشعارش دو بعد «جهانی و ملموس» و «متافیزیکی» را شامل میشود که این شاعر هر دو را در اشعارش منظور کرده است.
ماحوزی ادامه داد: به عنوان نمونه در غزلی با مطلع «دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند/ گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند» نمیتوان جنبههای متافیزیکی را نادیده گرفت.
وی تاکید کرد: بیتردید لسان حافظ زبان غیب و جمعالجمع و غیبالغیوب است که به الهام پهلو میزند. برخی از ابیات شیخ حافظ نیز کاملاً رمزی و عجیب است از جمله «آسمان کشتی ارباب هنر میشکند/ تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم» به عبارت دیگر واژگان حافظ در هر غزل مانند سنگهای مجسمه است نه آجر مدفون در یک بنا.
مکتب رندی مختص حافظ نیست
ماحوزی همچنین در پاسخ به این پرسش که رابطه حافظ با اهالی یزد چگونه بوده است، با اشاره به بیت «نمیدهند اجازت مرا به سیر و سفر/ نسیم باد مصلی و آب رکناباد» گفت: حافظ به یزد مسافرت کرده، ولی با وجود ارادت خاص اهالی یزد به وی و علاقه به اخلاق و منش اهالی این خطه نتوانسته از نسیم باد مصلی و آب رکناباد شیراز دل بکند و در یزد اقامت و یا دوباره سفر کند.
این استاد ادبیات فارسی همچنین به رندی حافظ اشاره کرد و افزود: رند بودن بخشی از فرهنگ ایران است که از گاتهای زرتشت تاکنون یعنی ادبیات باستان تا معاصر ایران را در بر میگیرد.
وی تاکید کرد: مکتب رندی مختص حافظ نیست، ولی حافظ این مکتب را اعتلاء داده و به کمال رسانده است.