به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، محمدرضا شیخ محمد، جانباز نابینایی است که اغلب همراه با سیدجلال روغنی، جانبازی که پنج عضوش را در راه اسلام از دست داده است دیده میشود و اکثراً سیدجلال با این جانباز شوخی میکند که او تخریبچی نیست، تا اینکه اخیراً در یکی از جلسات مجمع پیشکسوتان واحد تخریب به وی عنوان جانباز افتخاری تخریبچی را اعطا کردند.
محمدرضا شیخ محمد متولد 1347 در تهران است که در زمان اعزام به جبهه فقط 14 سال داشت و در سن 18 سالگی برای بار سوم در عملیات «بیتالمقدس 2» در 24 دی 66 در ماهوت عراق از ناحیه دو چشم جانباز و نابینای مطلق شد.
وی در زمان اعزام به جبهه دانشآموز دوم راهنمایی بود و در دوره دفاع مقدس در عملیاتهای مختلف و حساس از جمله بدر، خیبر، فکه، کربلای 5 و بیتالمقدس 2 حضور فعال داشت. وی پس از جانبازی تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد حقوق، گرایش جرمشناسی ادامه داد و اکنون در وزارت کشور مشغول به کار است.
وی از جانبازان باارادهای است که نابینایی نتوانسته مانع رشد علمی وی شود و اکنون سرافراز و امیدوار به آینده به فعالیت خود ادامه داده و به جوانان امروز درس ایثار، اراده و تلاش مستمر میدهد. به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر و روز جانباز با وی گفتوگویی داشتهایم که از نظرتان میگذرانیم؛
ـ درباره عملیات بیتالمقدس 2 که طی آن نابینا شدید توضیح دهید.
عملیات بیتالمقدس 2 نقطه عطف هشت سال دفاع مقدس است. در زمان وقوع این عملیات هر چند که خوزستان تقریباً آزاد شده بود، اما هنوز حدود شش تا هفت هزار کیلومتر مربع از خاک ایران در مناطق ایلام و کرمانشاه دست عراق باقی مانده بود.
هنوز شهرهای خسروی، قصرشیرین و نفتشهر در اشغال عراق باقی مانده بود، بنابراین رزمندگان بر آن شدند تا ضمن یک عملیات گسترده در منطقهای کوهستانی، دشمن بعثی را در منگنه قرار دهند. عملیات بیتالمقدس 2 به مدت 26 روز طول کشید و دومین عملیات توسط لشکر 10 سیدالشهدا(ع) در طول هشت سال دفاع مقدس در غرب کشور در فصل زمستان انجام شد که گاه دمای هوا به 20 درجه زیر صفر هم میرسید.
از صدای گرم این جانباز پیداست که مبارزه با دشمن در شرایط سخت در موفقیتهای امروزش بیتاثیر نبوده است. وی در 18 سالگی که دوران جوانی کردن و ناپختگی است، با دلاوری و غیرت تمام هم با سرمای کشنده منطقه و هم با دشمن بعثی مبارزه کرده است.
ـ در ادامه از وی میخواهیم که خاطرهای از اولین ساعات جانبازی خود نقل کند.
ساعت شش صبح در آن منطقه صعبالعبور مجروح شدم، ولی به دلیل شدت برف و بوران و سختی راه، 30 ساعت طول کشید که به بیمارستان منتقل شوم و در تمام این ساعات به شدت خونریزی داشتم.
در آن ساعات چهره مادرم در نظرم مجسم میشد و دائم ذکر خدا را به زبان میآوردم. پدر و مادرم از اینکه در سن نوجوانی به جبهه رفته بودم در هراس بودند و هر وقت به خانه برمیگشتم تلاش میکردند من را مجاب کنند که دیگر به جبهه نروم، ولی موفق نمیشدند.
- لطفاً درباره زندگی خانوادگیتان بگویید.
سال 70 و پس از جانبازی با همسرم که کارشناس حقوق است با معرفی یکی از دوستان ازدواج کردم که حاصل این ازدواج دو پسر به نامهای حسین و قاسم است که هر دو دانشجو هستند. به راستی همسران جانبازان از خود آنها ایثارگرتر هستند که با علم به مشکلات زندگی با یک معلول و جانباز، سختیها را با ایمان به خدا تحمل میکنند.
- از مشکلات جانبازان بگویید، آنها با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند؟
بسیاری از جانبازان در تهیه دارو و تجهیزات پزشکی با مشکل مالی روبهرو هستند، ولی در عین حال به حمایتهای معنوی مسئولان نیز نیاز دارند. دیدار مسئولان با جانبازان و خانواده شهدا در تقویت روحیه آنها تاثیر بسزایی دارد و خوب است که در دستور کار همه دستاندرکاران قرار گیرد.
- آیا تحصیل در دانشگاه با وجود شرایط نابینایی که داشتید برایتان سخت نبود؟
یک ترم جامعهشناسی خواندم و پس از آن وارد رشته حقوق شدم. در آن یک ترم درس ریاضیات پایه را باید میگذراندم که خیلی برایم دشوار بود و استادم که با سهمیه جانبازان مخالف بود از روز اول به من گفت که هیچ کمکی به من نمیکند و خلاصه با تلاش زیاد درس سه واحدی را خواندم و به همه سؤالات پاسخ دادم و استاد وقتی تلاش مرا دید از من عذرخواهی کرد و گفت: تو پسر من هستی.
- به نظر شما اگر جوانان امروز با جنگ تحمیلی روبهرو شوند، مانند امثال شما به صحنه میآیند؟
شور حماسی و انقلابی جوانان امروز اگر بیشتر از نسل ما نباشد، کمتر نیست و بسیار تجربه کردهام که نسل امروز مهربان، نجیب، دلاور و انقلابی هستند.
شیخ محمد مشغولیتهای بسیاری دارد و دیگر قادر به ادامه مصاحبه نیست. وی سفارش میکند که نسل امروز به مرور خاطرات فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس بپردازند و حماسه شهدا و جانبازان را فراموش نکنند. به عقیده این جانباز، شهدا قهرمانان تاریخ ایران هستند و جوانان امروز نباید ایثار و فداکاری آنها را فراموش کنند.