مادر که تا آن لحظه ساکت نشسته و همچنان میتوان او را درگیر خوشحالی ناشی یاد کردن رسانهها از فرزندش دانست، حرف دامادش را قطع میکند و میگوید: «سالی که محمدتقی در مسجد کرامت تلاوت کرد و حدود چهار یا پنج سال سن داشت، مقام معظم رهبری بسیار سفارش کرده بودند که از محمدتقی مواظبت کنیم؛ چراکه خطراتی میتواند او را تهدید کند، پدرش هم میترسید که به خارج و حتی به شهرستانها هم برود و شرط اولش این بود که حتماً خودش به همراه محمدتقی برای تلاوت به مناطق دیگر برود، محمدتقی در نماز جمعه و قبل از اذان تلاوتهای بسیار زیادی انجام داد و در زمان رحلت حضرت امام(ره) نیز از محمدتقی خواستند تا تلاوت و اذان را در بهشت زهرا(س) اجرا کند».
برای مشاهده بخش اول گزارش اینجا کلیک شود.
«محمدتقی بسیار ساده و حرف گوشکن بود، هیچگاه حرف پدر(حاج میرزاحسن تسویهچی) را زمین نمیانداخت و با این که سن و سالی نداشت اما صبحهای جمعه از خواب بلند میشد و به همراه پدر به مسجد امام رضا(ع) برای حضور در جلسات آموزش استاد مولایی میرفت.» اینها را یکی دیگر از دامادهای خانواده تسویهچی که خود را جنتی معرفی میکند، میگوید و در پاسخ به این سوال که کسی از اعضای خانواده، راه مرحوم تسویهچی را ادامه داده است یا خیر؟ میافزاید: «پسر بزرگم در شش سالگی زمانی که صدای محمدتقی و تلاوتهای وی را شنید، شروع کرد به حضور در جلسات قرآن و یادگیری آن و بقیه بچهها نیز به همین ترتیب و یا خواهرزادهاش «احمد موحدی امین» نیز قاری قرآن است. محمدتقی در جامعه اثر گذاشت؛ چراکه اولین قاری نوجوان ایران بود، در فامیل کودکان جذب قرآن او شدند و به دنبال فراگیری مقدماتی قرآن کریم رفتند. تأثیر صدای زیبای محمدتقی به عینه در جمعهای خانوادگی و حتی در جامعه نیز دیده میشد».
«صدای محمدتقی تسویهچی به حدی اثرگذار و موج آفرین بود که بعد از انقلاب و سالها بعد از درگذشت محمدتقی درخواستهای بسیار زیادی مبنی بر دریافت نوار کاستهای تلاوت او شد، اما پدر به این خاطر که نوارها اصل بود و هیچ کپی از آنها وجود نداشت، مخالفت میکرد و نوارها را به کسی نمیداد. البته هماکنون لوح فشرده آن موجود است».
داستان محمدتقی تسویهچی ادامه دارد، او اینک بر بلندای قرائت ایران با سن و سال نه چندان زیادش ایستاده است، جوانی تقریباً 20 ساله که تلاوتهای شورانگیزی از سورههایی همچون «حمد»، «تکویر»، «فجر» و... دارد، با همین صدای خود بسیاری را بدون اینکه ببیند با قرآن آشنا کرده است و چه بسا راه و طریق آنها نیز تغییر کرده، تلاوتهایی که از مرحوم تسویهچی در دست است با امکانات 20 و یا 30 سال قبل ضبط شده است، اما همچنان شنیدنی هستند، محمدتقی با اینکه راه زیادی داشت تا قرائت در ایران را با نام او بشناسیم، اما خود عجله داشت، مأموریت خود را پایان یافته دیده بود و میخواست تا در اوج، حضورش را در همیشه تاریخ به ثبت برساند.
سه بار «یاحسین» گفت و رفت
صبح روز نیمه شعبان سال 70 آن سال زمستان بود، محمدتقی به همراه «محسن» برادر کوچکترش به محل کار که در بازار است، میرود، حدود ساعت 10 صبح با منزل خواهر بزرگترش تماس میگیرد، مکالمهای در حد یک یا دو دقیقه که نتیجه آن انتقال اضطراب یک سوی خط به سوی دیگر است، محمدتقی در آن مکالمه یک یا دو دقیقهای از گرفته شدن دلش میگوید و اینکه حوصله هیچ کاری را ندارد.
خواهر بزرگتر مرحوم تسویهچی بهتر این لحظات را در قالب کلمات به تصویر میکشد و میگوید: «حدود ساعت 10 صبح محمدتقی زنگ زد، صبح نیمه شعبان بود، با اینکه محل کار تعطیل بود، ولی او رفته بود تا مرخصی دو ساعته روز قبل خود را جبران کند، گفت، آبجی خیلی دلم گرفته، پرسیدم چرا؟ گفت: دلیلشو نمیدونم، پرسیدم کجایی؟ گفت: سر کارم، گفتم: روز تعطیل؟! ... صدای تلاوت قرآن را از آن طرف خط میشنیدم، داشت تلاوت گوش میداد. بعد از دو، سه ساعتی که گذشت مجدد تلفن خانه زنگ زد. همسرم جواب داد و به سرعت از خانه خارج شد. یک ساعت بعد زنگ زد و به من گفت تا به منزل پدرم بروم وقتی رسیدم سر کوچه منزل پدری، خیلی شلوغ بود و ... محمدتقی بر اثر سانحه تصادف برای همیشه با رحل قرآن خداحافظی کرده بود و این غیرقابل باور بود. محل تصادف در خیابان شهید رجایی، نزدیک کلینیک سیزده آبان بود».
«محسن میگفت که قبل از تصادف یک موتورسوار چندین بار چرخ عقب موتورسیکلت محمدتقی را به عمد ضربه میزد، به یکباره موتورسیکلت عقبی سبقت میگیرد، آیینههای دو موتور به هم میخورند، موتورسیکلت مرحوم تسویهچی به زمین میخورد، چندین متر بر روی زمین کشیده میشود، برخورد سر به کنار جدول خیابان و بعد هم ... هر دو را به بیمارستان سینا میرسانند، پزشکان میگفتند که محمدتقی سه بار «یاحسین» گفت و بعد هم همه چیز تمام».
«اینکه تصادف به عمد بوده است، پیگیر نبودیم و پدر اجازه پیگیری نداد، در آن تاریخ عدهای خاص را ترور میکردند و هر چه از پدر خواستیم، پیگیری کند که این موضوع به عمد بوده است یا خیر به این کار رضایت نداد و رفت و به متهم رضایت داد و حتی دیه هم دریافت نکرد. در آن موقع ترور هم زیاد بود و محمدتقی هم که شناخته شده بود و حضرت آقا نیز سالها قبل از انقلاب، سفارش کرده بودند که مراقب محمدتقی باشیم، همه اینها ما را در این که تصادف محمدتقی عمدی باشد به شک انداخته بود و هنوز هم برطرف نشده است».
پدر به هنگام دیدن پیکر بیجان پسر
داماد خانواده تسویهچی در مورد لحظه دیدن جنازه آن مرحوم توسط پدر میگوید: «موقعی که به بیمارستان رفتیم در اتاق تحویل جنازه و تشخیص هویت، زمانی که کشو را کشیدند تا جنازه را شناسایی کنیم، من تمام حواسم به سمت مرحوم میرزاحسن بود، اما ایشان خیلی راحت ایستادند و پارچه را کشیدند و گفتند «انا لله و انا الیه راجعون» و خیلی راحت با موضوع کنار آمدند، البته این در ظاهر بود و خدا میداند در باطن و درون آن مرد چه میگذشت».
و اینگونه بود که یکی از تلخترین روزهای عمر تمامی اعضای خانواده تسویهچی رقم خورد، به سرعت تمام، در یک چشم به هم زدن و از آن روز به بعد هنوز که هنوز است میتوان ردپای اندوه این داغ را در کلام مادر، در نگاه مادر، در قدم برداشتنهای مادر هر صبح جمعه که قصد رفتن به قطعه 72 بهشت زهرا(س) را میکند، دید. هنوز هم میتوان داغ این اندوه را دید آن زمانی که عکسهای محمدتقی را گردگیری میکند و یا آن زمان که یکی از تلاوتهای زیبای او را داخل دستگاه میگذارد و دکمه «پلی» را میزند تا دستگاه بیجان، جای محمدتقی را پر کند، دستگاه سرد پخش صوت به جای محمدتقی میخواند «بسم الله الرحمن الرحیم» و میخواند «لو انزلنا ... » و میخواند «اذا الشمس کورت...»، دوست دارد تلاوت که تمام میشود صدا بزند؛ «محمدتقییییی، مادرجااااان دوتا چایی بریز بیار بخوریم.» اما دنیای واقعی در این جور مواقع به شدت بیرحم است و واقعیت را با تمام توان به سلولهای خاکستری مغزت میکوباند ...؛ آری حتی بدون همه اینها هنوز هم میتوان داغ این اندوه را در چهره خسته مادر دید.
عروج اسطوره تلاوت قرآن در سکوت
خبر تصادف و درگذشت «محمدتقی تسویهچی» انعکاس آنچنانی نداشته است، خبری بسیار خلاصه توسط روزنامههای آن زمان و دیگر هیچ... بعد از آن و حتی در زمان تصادف هیچ قاری، مدیر، نهاد و ... سراغی از خانواده محمدتقی تسویهچی نگرفته است و این شدت اندوه را برای خانواده بیشتر میکند.
خواهر بزرگتر مرحوم تسویهچی در این زمینه میگوید: «در این سالها و بعد از مرگ محمدتقی، هیچ شخصی یا نهادی سراغی از محمدتقی و خانوادهاش نگرفت و این بغض بزرگی در گلوی تک تک اعضای خانواده بوده است، محمدتقی در زمان خردسالی موج عظیمی در جامعه اطراف خودش ایجاد کرد و حق او و خانوادهاش این بیمهریها نبود، زمانی که قبل از انقلاب، پرداختن به قرآن چندان رایج نبود، کودکی خردسال آمد و قرآن را با بهترین صدا و بهترین تجوید تلاوت کرد و موج آفرین شد، چگونه جامعهای میتواند این فرزند خود را به راحتی فراموش کند؟ حتی قاریان قرآن نیز سراغی از خانواده محمدتقی نگرفتند».
قاسمخانی نیز میگوید: «با اینکه محمدتقی تسویهچی با شبکه رادیویی قرآن همکاری داشت و در طول هفته رفت و آمدهایی به این شبکه داشت، اما بعد از تصادف هیچ سراغی از خانواده تسویهچی گرفته نشد. تنها یک بار پس از درگذشت مرحوم بود که گروهی توسط استاد عباس سلیمی مراجعه کردند، حداقل توقع ما این بود که نهادی که آن مرحوم با آن همکاری داشت در مراسم ختم و سالهای بعد از آن در کنار خانواده همکار خود حضور داشته باشند».
ملاقات مرحوم تسویهچی و مقام معظم رهبری برای بار سوم تکرار نمیشود، در چهلمین روز فوت از دفتر مقام معظم رهبری سه نفر مراجعه میکنند و پیام تسلیت ایشان را به خانواده ابلاغ میکنند، پیامی که به همراه آن یک قرآن که حاشیهای توسط معظمله بر آن نگارش یافته است و پنج سکه؛ این پیام مرهم بر دردهای خانواده تسویهچی در آن روزهای سخت بوده است. متن نوشته شده بر صفحه نخستین این جلد قرآن اهدایی بدین شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت اربعین درگذشت قاری جوان و عزیز مرحوم آقای محمدتقی تسویهچی غفرالله له و رحمه که از کودکی در خدمت قرآن بود و عمر کوتاهش در انس با آیات قرآن سپری شد، این نسخه کلام الله مجید به والدین آن عزیز اهداء میگردد. خداوند به همهی کسان آن مرحوم مخصوصاً پدر و مادرش که سهم وافری در گرایش او به تلاوت قرآن داشتهاند صبر جمیل و اجر جزیل عنایت فرماید و بر آن مرحوم مقام تالیان قرآن ببخشد و سایر فرزندان این خانواده را محفوظ و از یاران قرآن بدارد.
سید علی خامنهای
23 ماه رمضان 1413
71/1/8»
محمدتقی تسویهچی هنوز ازدواج نکرده بود، اما در حال برنامهریزی برای انتخاب شریک زندگی خود بود، قرار بود تا خانواده در فرصت مناسب به خواستگاری یکی از همکارانش که در صدا وسیما فعالیت میکرد بروند که مهلتی برای او نماند و باید میرفت.
جنتی یکی دیگر از دامادهای خانواده تسویهچی در مورد شخصیت و خلقیات مرحوم تسویهچی میافزاید: «محمدتقی، عاشق پدرش بود، بسیار محجوب و نجیب و سربه زیر و آرام، استعدادهایی در او بود که در کمتر شخصی در آن سن و سال دیده میشد. در زمینه اقتصادی نیز بسیار مستعد بود، آرزو داشت که در زمینه قرآنی به اوج برسد. از نظر شخصیتی بسیار فوقالعاده و پشت و پناه خانواده بود، واقعاً پشت و پناه همه بود، بسیار دست به خیر بود، لحظهای که خبر فوت پخش شد، دو سه ساعت بعد از فوت، محله خانیآباد یکپارچه جمعیت بود. هرکسی هم میآمد به نوعی از محمدتقی شناخت داشت و این برای ما تعجببرانگیز بود».
اما خانواده چگونه با این حادثه دلخراش کنار آمدند؟ یکی دیگر از خواهران مرحوم تسویهچی میگوید: «شُک بسیار عجیبی بود، اینکه دو ساعت قبل با هم باشیم و بعد در یک لحظه همه چیز تمام شود و دیگر دیداری در کار نباشد... بسیار سخت است، اما با همه اینها چارهای جز تسلیم در برابر رضای حق نبود».
مرضیه تسویهچی، خواهر چهارم محمدتقی نیز در مورد ویژگیهای شخصیتی آن مرحوم و خاطراتی که از او دارد، میگوید: «همیشه توسل به ائمه داشت و هر موقعی که مشکلی داشت به ائمه متوسل میشد، یک بار برای تلاوت در مسابقات بینالمللی دعوت شده بود که سرمای شدیدی نیز خورده بود و به زور میتوانست حرف بزند، همه ما نگران بودیم که چگونه تلاوت خواهد کرد، لحظاتی قبل از مراسم از ته دل یک یا مهدی(عج) میگوید و شروع میکند به تلاوت، خودش بعدها میگفت به محض گفتن یا مهدی(عج) احساس کردم کمکی از غیب به من شد و یکی از بهترین تلاوتهای خودم را انجام دادم».
«بعد از درگذشت محمدتقی بسیار بدحال شدم به حدی که میگفتم من هم باید بعد از برادرم بمیرم، ما چون پشت سر هم بودیم و فاصله سنی زیادی نداشتیم. مواقعی که پدر با ایشان تمرین داشتند من نیز گوش میدادم و تمرینات محمدتقی را زمزمه میکردم، پدر علاقه من را که دید با من نیز شروع به تمرین کرد».
«تا مدت زمان زیادی بعد از درگذشت محمدتقی همه نوارهای ضبط شده را میگذاشتیم و گریه میکردیم تا حدود یک سال این کار ادامه داشت، اما به مرور کمتر شد، هر چند که هم اکنون نیز این کار را ادامه میدهیم اما کمتر، به هیچ وجه باورکردنی نبود، ما فکر میکردیم که محمدتقی جایی رفته است و بهزودی برمیگردد. روز آخر که داشت میرفت سر کار، کاملاً مشخص بود که بازگشتی نیست، انگار خودش هم متوجه شده بود، قبل از رفتن ایستاد دستش را برای تکیه زدن به سمت دیوار دراز کرد، تمام زوایای خانه را با یک نگاه در ذهن نگه داشت و کفشها را پوشید.
این گوشهای از 21 سال زندگی محمدتقی تسویهچی بود، نام وی شاید برای بسیاری از مردم عادی این روزها نامی معمولی باشد، اما متولدین دهه چهل، پنجاه و شصت به خوبی او را میشناسند، قاریای که مانند ستارهای پرفروغ شروع به درخشیدن کرد، اما زیاد دنبالهدار نبود، از همان اوان کودکی اوج گفت و زمانی هم که در اوج بود سفری به اوج داشت. محمدتقی، بودنش را با چند ده تلاوت و چندین حضور در جلسات رسمی تلاوت قرآن برای همیشه بر تاریخ تلاوت ایران تحمیل کرد تا روزها بعد از نبودنش ما بمانیم و تلاوتهای نابی که گوش دادنشان، سیریناپذیر است و عطش شنیدن دوباره آن همراه هر دلداده قرآنی میماند. حنجره محمدتقی هنوز هم در کوچه پس کوچههای تاریخ تلاوت این مرز و بوم صدا میدهد. در پایان این نکته قابل ذکر است که خانواده مرحوم تسویهچی دیدار با رهبر معظم رهبری را آرزومندند.
مرحوم محمدتقی تسویهچی، 23 آبانماه سال 1349 در محله خانیآباد تهران به دنیا آمد. پدرش میرزاحسن تسویهچی که خود مربی قرآن بود، زمانی که علاقه وی را به تلاوتهای استاد عبدالباسط فهمید، آموزش فرزند خردسالش را آغاز کرد و برای تکمیل علم قرائت به جلسات قرآن استاد مولایی پیوست. محمدتقی، اولین قاری نوجوانی است که صدای خوش او و اذان جاودانهاش در دهه 60 از صدا و سیما پخش میشد. وی نیمه شعبان سال 1370 در اثر سانحه تصادف به دیار باقی شتافت.
انتهای پیام
روحش شاد و قرین رحمه واسعه الهی
سن ما به دورانی که ایشون در قید حیات بود و تلاوت میکرد قد نمیده! ولی از تلاوتهایی که رادیوقرآن بعدها از ایشون پخش می کرد خاطرات زیادی داریم. عکس های قدیمی که ازش گذاشتین هم بسیار زیبا بود، ولی آیا هیچ فیلم و تلاوت تصویری از اجراهای مرحوم تسویه چی وجود نداره؟؟
فوق العاده بود
هر دو گزارش رو تا آخر خوندم دومی فوق العاده بود ممنون
واقعا ممنون از شما که راجب به این شخصیت بزرگ قرآنی مطالبی رو گرآوری کردید.
با خود و خدای خود عهد می بندم پسرم رو مثل مرحوم تسویه چی تربیت کنم تا جامعه ی ما انشاالله پر بشه از محمد تقی تسویه چی.
من منوچهر خراسانی هستم عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی امیر کبیر دانشکده ی مهندسی پلیمر، و از طرفداران استاد مرحوم عبدالباسط.
سوره طارق و بلد را با صوت مرحوم تصویر چی و البته در زمان حیاتشون شنیدم و بسیار لذت بردم و بار ها اونو گوش داده ام وهمیشه تحسینشون میکنم.از فوتشون بسیار ناراحت شدم و خبر بسیار هول انگیزی بود که در اون زمان همه را بهت زده و غافلگیرکرد.همیشه فکر میکنم اگر زنده میموندن یکی از بزرگترین قاریان ایرانی میشدن و الگوی بسیاری از قاریان دیگرو صد افسوس که مظلومانه رفتند.
مطمئنا ایشان جایگاهی بسیار رفیع و و عالی پیش خدای متعال دارند و خداوند روح ملکوتی ایشان را قرین رحمت واسعه ی خود قرار داده است.
روحش شاد و خدا به خانواده اش صبر بدهد.
البته گاهی یکم اغراق در مورد شخصیت ها میشه
اما به ابن حال خدا رحمتش کنه
دست ما بگیرند بمدد روحی قدسی شان در دنیا و آخرت
به زودی در مسابقات بین المللی منو میبینین
با مراجعه به اینترنت و جستجو درمورد ایشان با این مطالب گرداوری شده و عکس های ایشان مواجه شدیم. سپاس از گرداورندگان . و آرزوی علو درجات برای عزیز سفرکرده.
مرحوم محمدتقی تسویه چی میلیونها نفر دوستدار و آشنا دارد که همگی به نیکی از ایشان یاد میکنند.
روحشان شاد
ماجرای بسیار غم انگیزی بود خداوند به ما هم این توفیق رو. بده که در راه قرآن زندگی کنیم و در راه قرآن بمیریم
علی سالاری(همدان)
زمانی که جبهه بودم یادم می آید که رادیو اهواز خیلی از مواقع تلاوت های قبل از اذان ظهر را از تلاوتهای مرحوم محمد تقی تسویه چی پخش میکرد و من هم با دقت هر چه تمام تر گوش میکردم.
یاد باد آن روزگاران یاد باد
روزگار وصل یاران یاد باد
منم صدای زیبای اذان ایشون را از شبکه پویا شنیدم و برای شناخت بیشتر ایشون به اینترنت مراجعه کردم. با خوندن این گزارش بی اختیار گریه کردم.
روحش شاد و یادش گرامی
منم صدای زیبای اذان ایشون را از شبکه پویا شنیدم و برای شناخت بیشتر ایشون به اینترنت مراجعه کردم. با خوندن این گزارش بی اختیار گریه کردم.
روحش شاد و یادش گرامی
واقعاً حیف چنین صدای دلنشینی که زود پر کشید...
روحش شاد
هر کس صدای اذان ایشان را می شنود ، بدون شک به صحت حرف های من پی خواهد برد و واقعا اون لحظه ؛ لحظه ی عجیبیست ... مانند پرنده ای خوش سیما و خوش صدا که بر فراز درختان بهشت نقش آفرینی میکند
روحش شاد و یادش گرامی
خوش به سعادتت
منم این صدا رو از شبکه پویا دیدم و وقتی دیدم زده زنده یاد برام سوال شد که صدایی به این زیبایی و کودکانه چرا زنده یاد زده تا اینکه توی اینترنت سرچ کردم و این مطلب رو خوندم بسیار متاثر شدم و ناخدا اگاه گریه ام گرفت
روحش شاد و قرین رحمت الهی
با قرآن محشور باشن
با شنيدن صداي اذان آن مرحوم اه از نهاد آدم بلند ميشه.بسبار زيبا وتأثير گذار.
در بهشت برين جايگاهش باد.آمين!!!
یاد و نام شان جادوانه باد ، خداوند با ائمه (ع) محشورشان کنند.
اون مرحوم در جوار رحمت الهی است انشاء الله.
چه اهمیتی دارد که کسی توجه کند یا نکند
تمام مکنت دنیا و مردمان به یک لحظه نگاه پر از مهر مولا نمی ارزد
خدایش رحمت کند
روحش شاد
و کنجکاو شدم تا بیشتر درموردشون بدونم
حقیقتا از همه اذانهایی که از کودکان شنیده بودم زیباتر بود
روحشون شاد
من تازه فهمیدم ایشان از دنیا رفتند
من معلم هستم
امروز صدای ایشان را در دو کانال قرآنی خودم که برای بچه ها درست کردم گذاشتم.
روحش شاد
انشاالله ماهم لیاقت داشته باشیم راهشونو ادامه بدیم و بچه هایی قرآنی تربیت کنیم.
خوش به سعادت پدر و مادرشون
روحشون شاد
منم صدای زیبای اذان ایشون را از شبکه پویا شنیدم و برای شناخت بیشتر ایشون به اینترنت مراجعه کردم. با خوندن این گزارش خیلی دلم گرفت .
روحش شاد و یادش گرامی
و ایشان و پدر گرامیشان را با ائمه اطهار همنشین کند
انشاءالله جایگاهشان وسط بهشت خواهد بود
روحشان شاد و یادشان گرامی
شفاعتمون بکن آقای تسویه چی...
بعد از اینکه صداش رو از شبکه پویا شنیدم سرچ کردم .صدا یه جایی تو گذشته م بود .
روحش شهد و قرین رحمت الهب
روحش شاد واقعا حیف بوده چنین انسانی از بین ما برود
روحش شاد و یادش گرامی باد..
درسته خانوادش مصیبت دیدن و خیلی سخته براشون، در عوض فرزندی مثل ایشون رو تربیت کرده بودن و برکاتش این دنیا و ا ن دنیا شاملشون میشه.
پناه بر خدا.
بر خانواده ایشان هم باید عرض کنم بر خودشان ببالند که چنین شخصیتی در کنار آنها بوده است.
خیلی صدای خوبی داره
تو شبکه پویا آرامش رو میزارن
من فک کردم جدیدا فوت کرده، اومدم سرچ کنم ببینم که چه جوری مرحوم شده، متوجه شدم که سال 70 فوت کرده
خدا بیامرزدش
و رحمت کنه پدر و مادرش رو
من بارها اذان ایشون رو از شبکه پویا شنیدم و همیشه غبطه خوردم و ارزو کردم فرزند من هم همیشه نفسش به حق باشد.
اما امروز کنجکاو شدم که ببینم ایشون چه شکلی بوده...
سرگذشت ایشون برام عجیب و جدید بود.
روحش قرین رحمت الهی و نفس حقش ماندگار
عید سعید مبعث را به خانواده محترم مرحوم محمد تقی تسویه چی تبریک عرض میکنم. بعد از سالها به واسطه پخش اذان زیبای آن مرحوم در شبکه پویا متوجه فوت ایشان شدم، این هم از بی توجهی دولت های سابق به فرهنگ اسلامی است که ما بعد ۳۰سال این خبر را متوجه شدیم. انشاءالله روح پاکش با ارواح مطهر پیامبر و اهل بیت علیهم السلام محشور شود. از خانواده محترم تسویه چی التماس دعای فراوان داریم دعا کنند فرزندان ما نیز در راهی که مرحوم محمد تقی قدم برداشت قرار گیرند.
روحشون شاد یادشون گرامی همنشین حضرت علی باشند
از خدا میخوام بهم کمک کنه که من وپدرش بتونیم بهش کمک کنیم
صدای دلنوازش رو هنگام ظهر زیاد شنیدم.
آقای تسویه چی پاک و بی آلایش و مردی خدایی بودند که به زیور قرآن آراسته بودند.
بهشت برین جایگاهشان باد.
امیدوارم خداوند رحمان و رحیم به ما هم نظر لطف و رحمت داشته باشند.