به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، امیر سرتیپ دوم خلبان سیدجمشید اوشال از پیشکسوتان دفاع مقدس است که مدت 10 سال به عنوان مفقودالاثر در زندانهای رژیم بعث عراق گرفتار بود.
به بهانه سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی با وی به گفتوگو نشستیم تا مروری بر خدمات خلبانان ارتش جمهوری اسلامی در دوران دفاع مقدس داشته باشیم.
سیدجمشید اوشال سال 1332 در تهران به دنیا آمد و سال 50 وارد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی شد. دوره دانشجویی را در قلعهمرغی گذراند و سپس برای تکمیل دانش خلبانی به پایگاه هواایی لکلند و لافلن تگزاس رفت و زبان انگلیسی و پرواز با هواپیماهای ملخدار، جت زیر سرعت صوت و بالای سرعت صوت را آموخت و سال 53 به ایران بازگشت. سال 53 وارد پایگاه دزفول شد و پرواز با F5 را آموخت و خلبان شکاری شد. وی همچنین در سال 55 وارد پایگاه هوایی تبریز شد. سپس سال 57 دوره استاد خلبانی را در آمریکا طی کرد. پس از پایان دوره آموزشی خلبانی در آمریکا به وی پیشنهاد ماندن در ارتش آمریکا را دادند که نپذیرفت و به کشور بازگشت.
امیر اوشال در گفتوگو با خبرنگار ایکنا با اشاره به حضور خود در عملیاتهای مختلف قبل از آغاز جنگ تحمیلی میگوید: سال 58 زمزمه تجزیهطلبی از سوی ضدانقلابهای ملبس به لباس کردها پیچید و اغتشاشاتی را ایجاد کردند که من در چندین عملیات برای سرکوب این اغتشاشات حضور پیدا کردم. اگر حضور نیروی هوایی نبود، بانه، سردشت و مهاباد در آن زمان سقوط میکردند. پشتیبانی هوایی از نیروی زمینی و سپاه پاسدارن برای پاکسازی منطقه از دست تجزیهطلبان قبل از آغاز جنگ تحمیلی از اقدامات خوب نیروی هوایی محسوب میشود.
کارنامه درخشانی از 30 عملیات در مدت کمتر از یک ماه
وی با اشاره به اینکه تا زمان اسارت خود در 25 مهر 59 در 18 عملیات بمباران هوایی و 12 عملیات گشت هوایی شرکت کرده است، میافزاید: جنگ در روز ٣١ شهریور ٥٩ ساعت 14:30 آغاز شد و در آن زمان آمادهباش جنگی در پایگاه هوایی و فرودگاه تبریز حاکم بود و من تنها دو دقیقه بعد از اولین حمله برای پاسخ به حمله دشمن پرواز کردم. اولین ماموریت جنگی من یکم مهرماه سال ٥٩ در خاک عراق بود و در پرواز ١٤٠ فروندی نیز یکی از خلبانان بودم و به طور کلی ٢٠ ماموریت داخل خاک عراق داشتم و در مجموع 30 ماموریت را در دوران دفاع مقدس برعهده داشتم.
این خلبان پیشکسوت نیروی هوایی با اشاره به نحوه اسارت خود در ٢٥ مهرماه سال ٥٩ میگوید: در یکی از عملیاتها در غرب کارون و جنوب اهواز هواپیمای من آسیب دید و ناچار به ترک هواپیما شدم. صورتم سوخته و کتفم به شدت صدمه دیده بود. من را که بیهوش بودم به ساختمانی منتقل کردند و فردای آن روز به بغداد و زندان اداره اطلاعات ارتش عراق منتقل شدم. سپس در هفته سوم به استخبارات عراق منتقل شدم. سه ماه در انفرادی بودم، سپس مرا به همراه خلبانان دیگر به زندان ابوغریب منتقل کردند که در آنجا 100 زندانی در فضایی به وسعت 150 متر بودیم. ٣٥٨٦ روز معادل ١١٧ ماه در زندانهای ابوغریب و الرشید عراق به صورت مخفی و بیهیچ رابطهای با صلیب سرخ جهانی و ایران و بدون هیچ اطلاعی از خانواده و زن و فرزند زندانی شدیم.
توطئه ناکام دشمنان انقلاب اسلامی در زندان ابوغریب
امیر اوشال میگوید: در زندان ابوغریب به ما پیشنهاد دادند که با ارتش آزادیبخش عراق همکاری کنیم و با همکاری آنها از طریق ترکیه به تهران برویم و در سرکوبی نظام جمهوری اسلامی ایران مشارکت کنیم، ولی من عمجزء جیبی را که همراهم بود برداشتم و اسرا را قسم دادم که همکاری نکنند و این توطئه ناکام ماند.
وی درباره زندانهای انفرادی عراق توضیح میدهد: به مدت یک سال و نیم آفتاب ندیدم. پس از این مدت اجازه حضورمان در یک حیاط کوچک آفتابگیر داده شد، طاقت تحمل آفتاب را نداشتم. روزی 200 مرتبه با کابل شکنجه میشدیم، ولی باز دست از شعار دادن و مبارزه برنمیداشتیم و حسرت همه ما این بود که چرا در جنگ نیستیم.
امیر اوشال 23 شهریور 69 از زندان الرشید آزاد شد و به ایران بازگشت. ارتش عراق در مقابل 50 خلبان ایرانی 80 خلبان نیروی هوایی خود را تحویل گرفت.
وی توضیح میدهد: شهریور سال ۶۹ در حالی که کویت به عراق حمله کرده بود آزاد شدیم و این در حالی بود که چندین بار برای ایجاد جنگ روانی قول آزادی را به ما داده بودند و شهید لشکری که از جمله اسرای این زندان بود در آن زمان از ما جدا شد و ما گمان کردیم که وی آزاد شده، اما پس از ورود به ایران متوجه ادامه اسارت این شهید بزرگوار شدیم.
امیر اوشال تاکید میکند: باید امروز که در صحنه جنگ نرم قرار داریم با امید و خودباوری در مقابل تحریمها ایستادگی کنیم و با اتحاد و تبعیت از مقام معظم رهبری پیشروی کنیم. مفسدان اقتصادی اولین دشمنان مقام معظم رهبری و انقلاب اسلامی هستند که نباید در مقابل آنها ساکت بمانیم.