به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، پنجمین نشست از سلسله نشستهای «فرهنگ و شخصیت ایرانی» با موضوع «تاملی در شخصیت و منش ملی ایرانی با تاکید بر تقابل دو رویکرد ذاتانگارانه و جامعهشناختی» امروز، 27 مرداد با حضور مقصود فراستخواه در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
فراستخواه، عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزشعالی است. از وی آثاری چون «دین و جامعه»، «دین، خرد، دانش: یادداشتی بر روند بازسازی اندیشۀ دینی» چاپ شده است.
فراستخواه در ابتدا گفت: قبل اینکه تیپ، شخصیت، منش و سنخ شناسی ایرانی را بشناسیم ابتدا لازم میدانم دیدگاههای که در این خصوص مطرح شده است بیان کنم.
بخشی از شخصیت شناسی ایرانی به نظریات سنتی و کلاسیک مربوط میشود که به نظر میرسد این دیدگاهها کارایی خود را از دست دادهاند مانند نظریه پدرسالارانه یا پاترمونیال «ماکس وبر» و استبداد آب «ویتفوگل». دومین پاردایم از این سنخ نظریه عقب ماندگی است که به نحوی سعی میشود عقب ماندگی را در شخصیت و فرهنگ ایرانی شناسایی کند؛ کسانی چون ادوارد سعید این فرضیه را دنبال میکردند.
وی در ادامه افزود: بعضی دیگر از نظریه پردازها هم سعی کردند از گزارههای تعمیمپذیر در دیدگاههای خود بهره بگیرند مانند «ماروین زونیس» در کتاب بررسی پایگاه اجتماعی نخبگان سیاسی ایران در دوره پهلوی. گروهی دیگر مانند «فرهنگ رجایی» گزارههای فرضی را انتخاب میکردند تا منش ایرانی را شناسایی کنند به عنوان نمونه رجایی میگوید استادی در دهه 50 وارد ایران شد او متوجه میشود که دانشجویان ایرانی تاریخ نمیدانند بعد مدتی متوجه میشود که استادان ایرانی هم تاریخ نمیدانند و نتیجه میگیرد پس ایرانیان مردمان ناتاریخی هستند.
نعمت الله فاضلی نیز در تحقیق خود به این نتیجه رسید که مردم ایران اهل گپ زدن هستند همان طور که فرانسویها اهل رمان خواندن و آمریکاییها اهل تلویزیون دیدن هستند و از این طریق مسئله گشایی میکند به این صورت با گزارههای موقت مسئله گشایی میکند.
فراستخواه افزود: شریعتی مقایسه قوم سامی و آریایی نوشت؛ نژاد سامی زود خشم است و در خونش خشم در تلاطم است. عشق، غم، شادی، قضاوت و جنگ او تند است در صورتی که آریاییها سنگین و آرام هستند.
فرسوده شدن اخلاق در ایران
وی در ادامه تصریح کرد: ما ایرانیان برای فهم عمیق فرهنگ خود نیازبه مطالعات عمیق داریم باید با حوصله سراغ اسطورههای خود برویم انسانشناسی و مردم شناسی کنیم عدهای از مردم ما در گوشهای گرفتار افکار مدرن و عدیدهای دیگر سنتی هستند و عدهای دیگر هیچ از این لفکلر را نمیخواهند و پسامدرن میاندیشند ما باید این کثرت را با برنامه ومطالعه دقیق بشناسیم.
این استاد دانشگاه افزود: دین امروزه دیگر یک اجبار فراگیر از بالا و تحکمآمیز برای کل جامعه نیست. بلکه تصمیمی به حساب میآید که افراد و جماعاتی برای زیستن آن را انتخاب کردهاند. نسلهایی امروز در جستوجوی معنای «متمایز» و «دیگری» از ایمان هستند و این همان چیزی است که دریدا «دین بدون دین» تعبیر میکند. متاسفانه مقدس مابی در ایران زیاد شده است و ما هر روز در حوزه فرهنگ ایرانی بیشتر شاهد آن هستیم.
وی در آخر گفت: زمانی که اعتماد به اخلاق از بین برود و پایبندی به اخلاق به سخره گرفته شود امید اخلاقی فرسوده میشود چیزی که امروزه در ایران ما شاهد آن هستیم. در واقعه اخلاق در ایران با شکست مواجه شده است منظور من از شکست اخلاق مانند مفهوم شکست در بازار است و امکان بازسازی هنوز از ما گرفته نشده است. جامعه ما درعین حال توفیقگرایی توفیق زدا نیز هستند. یعنی از ابتدا میگفتیم گفتارپندار، کردار و گفتار نیک. یا از خدا جوئیم توفیق ادب اما هیچگاه نهادهای مدنی کارآمد برای نهادینه کردن اخلاق بنا نکردیم.