به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) سیدافشید فاطمینظر در پی استفاده غیرمجاز سیدعلیاصغر موسویان از طرح تذهیب ثبتشده به نام وی در کتابت قرآن مرقع مطلایی که پیش از ماه مبارک رمضان در مجموعه فرهنگی برج آزادی رونمایی شد؛ بیانیهای اعتراضی به شرح زیر صادر کرد:
«سردبیر محترم خبرگزاری ایکنا
با عرض سلام و احترام
پیرو خبر شماره 3314520 مورخ 25 تیرماه 1394 و اتهام جناب آقای سیداصغر موسویان نسبت به اینجانب مبنی بر ادعای کذب محض، لازم به ارائه توضیحات و همچنین مستنداتی است که خواهشمند است در راستای تنویر افکار عمومی و همچنین دفاع از آبرو و اعتبار خود، مطابق با ضوابط نظارت بر مطبوعات آنها را منتشر کنید.
1ـ قویاً پافشاری میکنم که تذهیب استفاده شده در حاشیه صفحات قرآن و صحیفه سجادیه که ایشان اخیراً در برج آزادی رونمایی کردهاند متعلق به من است. ادعای وجود این تذهیب در اینترنت عذر بدتر از گناه است. شاهد این مطلب، قرآن مرقع مطلایی است که ایشان تنها کار نوشتن را به عهده داشتند و طراحی و ساختن آن به عهده این حقیر بوده. مراسم رونمایی آن هم در همان برج آزادی است، ولی دقیقاً 1 سال گذشته. در ضمن اینجانب درون تذهیب ساخت خودم خطاهایی را به صورت عمد قرار دادم تا در صورت سرقت اثر، این علامتها سارق را رسوا کنند! حالا ایشان باید توضیح دهند چگونه تذهیب منحصر بفردی که من اجازه استفاده از آن را به آقای موسویان ندادهام، در اثر دیگر ایشان استفاده شده؟ آیا این مصداق استفاده از مال حرام را ندارد؟ آیا ایشان نباید رضایت من را جلب میکردند؟ آیا هیچ مرجع تقلیدی حکم به استفاده از اثر هنری شخص دیگری بدون رضایت وی، آن هم در قرآن و آثار مذهبی دیگر میدهد؟ آیا ایشان نباید کسی که تخلف کرده و خیانت در امانت کرده، معرفی کنند و دامان خود را از شراکت در این گناه و جرم پاک نمایند؟
2ـ ثبت اثر در وزارت ارشاد به شماره 12796 انجام شده است. اما اگر حتی در وزارت ارشاد ثبت هم نمیشد، حق بنده به عنوان خالق اثر محفوظ بوده و ایشان حق کپیبرداری غیرمجاز از کار من را نداشتهاند. کما اینکه این اثر در مردادماه 93 در نگارخانهای متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد و با حضور مقامات وزارت ارشاد رونمایی و حتی از طرف مدیر آن مجموعه تقدیرنامهای به اینجانب اعطا شد.
3 ـ اینجانب قصد مادی از مطرح کردن این مطالب را ندارم. کما اینکه تا به حال با فعالیت در زمینه قرآنی، نه پست دولتی و حکومتی و نهادی گرفتهام، و نه ریالی از بیتالمال خرج فعالیت و علاقه شخصی کردهام. هر چه کردهام و انجام خواهم داد از درآمدهای شخصی خود بوده است. فعالیتها و سابقه انتشاراتی اینجانب نیز که قطعاً از جناب آقای موسویان بیشتر است، گواه این مطلب است و از کسی پنهان نیست. مراجعه به کتابخانه ملی ایران و جستجو در آرشیو آن، سابقه و اعتبار اینجانب را روشن میکند. مضاف بر آن اینکه، بنده سابقه همکاری با هنرمندان درجه 1 کشور را از سالیان دور دارم و نام اینجانب از حیث اعتبار، برای ایشان شناخته شده است. من کسی نیستم که در سال 93 اعلام کنم 20 سال سابقه فعالیت در زمینهای را داشتهام و در سال بعد سابقه خود را 25 سال اعلام کنم.
4 ـ من زکات نعمتی که خداوند متعال به من داده است را با در اختیار قرار دادن آن در راه قرآن میدهم. فرقی نمیکند چه کسی باشد، هر کس در راه اعتلای قرآن فعالیت قابل عرضهای داشته باشد، از وی حمایت مینمایم و فکر، ایده، صنعت و امکاناتم را خاضعانه در اختیارش میگذارم. اما این نقص انسان است که دچار تکبر میشود و خود را مرکز هستی تصور میکند. چنانچه این تکبر را حس نمایم، دیگر اجازه نخواهم داد قرآن، پلکان ترقی افرادی شود که پشت به قرآن مینمایند و با آن عکس میاندازند.
5 ـ اگر اینجانب از آقای موسویان شکایت ننمودهام به این دلیل بوده که پس از شکایت، باید اثر ایشان را توقیف مینمودم. اثر ایشان قرآن است و اینجانب چنین جسارتی به ساحت قرآن نمیکنم، نه اینکه از خطای آقای موسویان گذشت نموده باشم. شما پاسخ نمائید آقای موسویان، شما که از نارضایتی اینجانب مطلع گشتید، آیا سعی در جلب رضایت من نمودید؟ آیا در باب خطایی که رخ داده سعی بر عذرخواهی از اینجانب نمودید؟ یا علیرغم دریافت اظهارنامه به شماره 1394220599843768 و حتی قبل از رونمایی از اثرتان، همچنان سعی بر ایراد اتهام مادی بودن به اینجانب نمودید؟
در آخر اینکه، ادعا داریم که فرزند علی(ع) هستیم. بیایید احترام امامزادهای که متولی آن هستیم را خود داشته باشیم و از دروغ و افترا بپرهیزیم و از خودخواهی و کبر دست بکشیم و اگر اشتباهی کردهایم آن را بپذیریم و با کوچک کردن خود، اگر کوچک شدنی در کار هست، کاری که انجام میدهیم را بزرگ کنیم، قرآن را ترویج دهیم، خود را فدای قرآن کنیم، نه آن را پلکان ترقی خود و خود را بنده ترقی نماییم. در غیر این صورت تاوان جانسوزی که بابت استفاده ابزاری از قرآن میدهیم، عبرتی برای سایرین خواهد شد.
والسلام
سیدافشید فاطمی نظر
شهریورماه 94»