به گزارش ایکنا، مستند «آخرین نامه» که حاصل سفارش «کارگروه علمی عملیاتی کنترل، کاهش و پیشگیری از خودکشی» سازمان امور اجتماعی و پژوهشهای میدانی مجموعه خاتم مدیاست، با نگاهی دقیق و انسانی به یکی از مهمترین معضلات اجتماعی روز میپردازد. این اثر که در نوزدهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت روی پرده رفت، کوشیده است تا با روایت تجربیات و واقعیتهای کمتر دیدهشده در حوزه پیشگیری از خودکشی، گامی مهم در آگاهیبخشی عمومی بردارد.
کارگردانی مشترک مستند «آخرین نامه» برعهده محمدرضا خوشفرمان و سمانه جوشن و تهیهکنندگی آن بر عهده سید محمدحسین چاوشیان بوده است. تیم پژوهش این مستند شامل اردشیر بهرامی، فاطمه سادات رازقی، سید محمدحسین چاوشیان و مجید کافی بوده و نگارش فیلمنامه نیز توسط اردشیر بهرامی و محمدرضا خوشفرمان انجام شده است.
اردشیر بهرامی، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه خودکشی که انتخاب موضوع برای مستند «آخرین نامه» نتیجه سالها کار تخصصی او در حوزه خودکشی است، در گفتوگو با ایکنا اظهار کرد: این مستند به موضوع پرچالش خودکشی میپردازد و با نگاهی دقیق و پژوهشمحور، تلاش دارد به ابعاد روانشناختی و اجتماعی این پدیده حساس توجه کند و پیامهای آموزشی و آگاهیبخش را به مخاطبان منتقل کند. هدف اصلی من این بود که تجربهای بیست ساله در حوزه پیشگیری از خودکشی را در قالبی روایتپذیر ارائه کنم. باور دارم گفتوگو درباره خودکشی گامی ضروری برای کاهش آن است.
وی افزود: تجربه مواجهه با خودکشی یکی از عزیزانم در سال ۱۳۸۵ سبب شد مسیر زندگیام تغییر کند. رشته باستانشناسی را کنار گذاشتم و وارد جامعهشناسی شدم، زیرا احساس کردم باید مسئله را از ریشه دریابم. از همان سال تا به امروز، بهطور پیوسته و منظم بر موضوع خودکشی، بهویژه در میان جوانان ایران، کار کردهام. دو رساله دانشگاهیام درباره خودکشی بوده است؛ نخست درباره استانهای لرستان، ایلام و کرمانشاه و دیگری درباره خودکشی جوانان تهران. این تحقیقات پایه بسیاری از یافتههای میدانی من بودهاند. هدفم این بود که نشان دهم خودکشی پدیدهای قابل فهم و مدیریت است.
این جامعهشناس ادامه داد: علاوه بر پژوهش، سالها در حوزه آموزش نیز فعال بودهام و تا امروز حدود ۱۱۰ دوره آموزشی برای روانشناسان، مددکاران، پزشکان و فعالان این حوزه برگزار کردهام. این دورهها بر مهارتهای پیشگیری، تشخیص و مداخله در بحران تمرکز داشتهاند. باور دارم آموزش یکی از مؤثرترین ابزارهای کاهش رفتارهای خودکشیگرایانه است. جامعه بدون متخصصان توانمند، در برابر این بحران بیدفاع میماند. بنابراین، بخش قابل توجهی از فعالیت حرفهایام صرف ارتقای توان نیروهای مداخلهگر شده است. این آموزشها به تقویت شبکه ملی پیشگیری از خودکشی نیز کمک کرده است.
بهرامی با بیان اینکه سالها فعالیت در اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی امکان مواجهه نزدیک با افراد در معرض خطر را فراهم کرده است، بیان کرد: در این سالها حدود ۳۰۰ نفر را در شرایط بحرانی، چه از طریق شبکههای اجتماعی و چه مداخله حضوری، از اقدام مرگبار نجات دادم. این تجربهها به من ثابت کرد که خودکشی در بسیاری از موارد قابل پیشگیری است. کافی است فرد در زمان مناسب شنیده شود و به چرخه حمایت حرفهای هدایت شود. درک نشانههای هشداردهنده و ایجاد اعتماد، نقش تعیینکنندهای در بازگرداندن افراد به زندگی دارد. این موارد نشان میدهد مداخله علمی چقدر میتواند مؤثر باشد.
آموزش یکی از مؤثرترین ابزارهای کاهش رفتارهای خودکشیگرایانه است. جامعه بدون متخصصان توانمند، در برابر این بحران بیدفاع میماند
وی در ادامه درباره وضعیت خودکشی در ایران توضیح داد: الگوی خودکشی در کشور ما با بسیاری از کشورهای جهان متفاوت است. در ایران بیشترین قربانیان از میان نوجوانان و جوانان هستند و این موضوع تفاوت جدی ایجاد میکند. از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۲ سهم کودکان زیر ۱۸ سال از ۸ درصد به ۱۰ درصد رسیده است و این افزایش نگرانکننده است. این روند نشان میدهد نوجوانان در معرض فشارهای تازهای قرار گرفتهاند. ترکیب بحرانهای خانوادگی، اقتصادی و اقلیمی شرایط دشواری برای آنان رقم زده است. غفلت از این شرایط به معنای از دست دادن نسل آینده است.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: دهه 90، دهه اَبَربحرانها بود؛ بحرانهایی فراتر از مشکلات معمول. بحران اقتصادی، تورم، بیکاری، بحرانهای سیاسی و اجتماعی و همچنین بحران اقلیمی و خشکسالی، فشار گستردهای بر زندگی مردم وارد کرد. خشکسالی سبب موجهای مهاجرت شد و ساختار بسیاری از خانوادهها را دگرگون ساخت. از سوی دیگر، بحران کرونا سه سال و نیم کودکان را از فضای تعامل، بازی، نشاط و تخلیه هیجانی محروم کرد. پیامدهای این انزوای طولانی اکنون در رفتار و سلامت روان نوجوانان آشکار شده است. شبکههای اجتماعی نیز آنان را در معرض مخاطرات گستردهای قرار دادهاند.
وی بیان کرد: در سالهای اخیر الگوی سنی خودکشی تغییر کرده است. پیشتر حدود ۷۰ درصد قربانیان زیر ۳۰ سال بودند، اما اکنون حدود ۶۰ درصد در بازه ۳۰ تا ۵۰ سال قرار دارند. این گروه همان نسلی است که در دوران کودکی و نوجوانی با بحرانهای جنگ، ناامنی، فقر و نابسامانی اقتصادی مواجه بود. این نسل با بحرانهای انباشتهشده وارد بزرگسالی شده و اکنون با بحران میانسالی و فشارهای چندلایه روبهرو است. این روند نشان میدهد که ریشههای بحران در حال بازتولید است. اگر این چرخه اصلاح نشود، در سالهای آینده شاهد انتقال این بحران به دوره سالمندی خواهیم بود.
بهرامی با اشاره به اینکه مسئله خودکشی در مردان باید جدی گرفته شود، تاکید کرد: در ایران ۷۰ درصد قربانیان مرد هستند و این نسبت بسیار قابل تأمل است. فرهنگ و ساختار اجتماعی مرد را ستون خانه و مسئول تأمین کامل معیشت، امنیت و نیازهای مختلف خانواده میداند؛ اما امکانات لازم برای انجام این نقش از بسیاری مردان سلب شده است. بحران اقتصادی، بیکاری و کاهش فرصتهای زیستی توان مردان را فرسوده کرده است. مردانی که از نظر فرهنگی اجازه ابراز ضعف، درخواست کمک یا نشاندادن آسیبپذیری ندارند، درون خود فرو میریزند. این فشار پنهان سهم بزرگی در افزایش خودکشی مردان دارد.
وی اضافه کرد: زنان در زمان بحران بیشتر درخواست کمک میکنند، با نهادهای حمایتی تماس میگیرند و از مشاوره بهره میبرند؛ اما بسیاری از مردان چنین امکانی برای خود قائل نمیشوند. همین امر موجب میشود در موقعیتهای بحرانی بهجای درخواست یاری، به سمت اقدام مخرب حرکت کنند. از سوی دیگر، فشار هنجاری و فرهنگی در برخی مناطق کشور نیز شدت بیشتری دارد و مانع از ابراز آسیبپذیری مردان میشود. این وضعیت نیازمند بازنگری فرهنگی و اجتماعی جدی است. جامعه باید یاد بگیرد اجازه دهد مردان نیز از حمایت روانی برخوردار شوند. ایجاد چنین فرهنگی میتواند جان بسیاری را نجات دهد.
انسداد ارتباطی و سیاسی در جامعه
این پژوهشگر اجتماعی بیان کرد: یکی از عوامل تشدیدکننده خودکشی انسداد ارتباطی و سیاسی در جامعه است. زمانی که فضاهای گفتوگو، نقد و بیان تجربه محدود میشود، فشارهای روانی انباشته پدید میآید. فضاهای بسته اجتماعی انسانها را از ارتباط عمیق عاطفی و روانی محروم میکند و این محرومیت زمینهساز رفتارهای پرخطر است. هرچه شبکههای ارتباطی و اجتماعی سالمتر و گستردهتر باشد، فرصت برای همدلی و تخلیه هیجانی افزایش مییابد. انسداد سیاسی و اجتماعی، جامعه را شکننده و مستعد بحران میکند. بنابراین بخش مهمی از پیشگیری، ارتقای کیفیت فضاهای ارتباطی است.
وی افزود: بحران اقتصادی چنان گسترده و روشن است که بهسختی نیاز به توضیح دارد. فشارهای مالی و کاهش کیفیت زندگی، بخش بزرگی از جامعه را فرسوده کرده است. شکافهای طبقاتی و جغرافیایی، احساس بیعدالتی و بیقدرتی را افزایش داده است. آلودگی هوا، بحران محیطزیست و کاهش کیفیت زیست شهری نیز سلامت روان جمعیت را بهشدت تحت تأثیر قرار دادهاند. حتی در برخی کشورهای دیگر مانند چین کاهش آلودگی هوا موجب کاهش چشمگیر مرگهای ناشی از خودکشی شده است. این مثال نشان میدهد تا چه اندازه عوامل محیطی بر روان انسان اثر میگذارند. بنابراین سیاستگذاری در حوزه سلامت روان باید چندبعدی باشد.
بهرامی با بیان اینکه بسیاری از رفتارهای خودکشیگرایانه در حاشیه شهرها و میان جمعیتهای مهاجر مشاهده میشود، تأکید کرد: این گروهها اغلب از دسترسی به امکانات رفاهی، آموزشی و درمانی مناسب محروم هستند. مهاجرتهای بیننسلی نیز فشار مضاعفی ایجاد میکند و احساس گسست اجتماعی را افزایش میدهد. یافتههای پژوهشی من در تهران نشان میدهد بخش قابل توجهی از اقدامکنندگان به خودکشی از ساکنان مناطق کمبرخوردار هستند. این واقعیت لزوم سرمایهگذاری در عدالت اجتماعی و کاهش شکاف طبقاتی را برجسته میکند.
این جامعهشناس بیان کرد: ساخت مستند درباره خودکشی اقدامی ضروری است، زیرا جامعه تا زمانی که مسئله را نپذیرد و درباره آن گفتوگو نکند، راهحل پیدا نمیکند. رسانهها، دانشگاهها، نهادهای مدنی و فعالان اجتماعی باید در این زمینه مسئولانه عمل کنند. نشاندادن تجربه زیسته متخصصانی که سالها در این حوزه کار کردهاند، میتواند گفتمان جدیدی ایجاد کند. این گفتمان به مردم یادآوری میکند که خودکشی قابل پیشگیری است و نباید تابو باشد.
یکی از عوامل تشدیدکننده خودکشی انسداد ارتباطی و سیاسی در جامعه است. زمانی که فضاهای گفتوگو، نقد و بیان تجربه محدود میشود، فشارهای روانی انباشته پدید میآید
وی افزود: انکار مسئله خودکشی مانند پنهانکردن زباله زیر فرش است؛ ظاهر را تمیز میکند اما حقیقت را از بین نمیبرد. همانطور که درباره اعتیاد از رویکرد کیفری فاصله گرفتهایم و آن را بیماری میدانیم، باید درباره خودکشی نیز چنین تغییر نگاهی ایجاد شود. افزایش دوبرابری آمار خودکشی طی ده تا پانزده سال اخیر نشاندهنده شدت بحران است. همه نهادها، از دولت تا بخش مدنی، باید وارد عمل شوند و سطح آگاهی جامعه را بالا ببرند. پیشگیری نیازمند آموزش، مداخله و شبکه حمایتی مستمر است. بدون این اقدامات، هیچ تغییری ایجاد نمیشود.
این جامعهشناس اظهار کرد: فردی که در چرخه حمایت و درمان قرار میگیرد، شانس بسیار بالاتری برای بقا و بازیابی سلامت روان دارد. اما فردی که از جامعه حذف میشود و ارتباط مؤثر ندارد، در معرض خطر جدی است. جامعه باید ساختاری فراهم کند که افراد در آن احساس ارزشمندی و تعلق داشته باشند. خانواده نیز باید نقش حمایتی خود را تقویت کند. از بین رفتن پیوندهای اجتماعی، فرد را نسبت به زندگی بیتفاوت میکند. این بیتفاوتی یکی از زمینههای اصلی اقدام به خودکشی است. بنابراین پیشگیری نیازمند تقویت نهاد خانواده و جامعه است.
بهرامی با اشاره به اینکه تابوی حرفزدن درباره خودکشی آسیب بزرگی ایجاد کرده است، اعلام کرد: در برخی نهادها حتی توصیه میشود درباره آن صحبت نشود، در حالی که آمار خودکشی میان کودکان و نوجوانان بالاست و سکوت هیچ کمکی نمیکند. مستندها، فیلمها و برنامههای آموزشی میتوانند این تابو را بشکنند و فضای گفتوگو ایجاد کنند. رسانه ملی نیز باید نقش فعالی در این زمینه ایفا کند. طرح صحیح مسئله موجب آگاهی جامعه و اصلاح سیاستگذاریها میشود. صحبتکردن درباره خودکشی نهتنها خطرناک نیست، بلکه نشانه درخواست کمک است و باید جدی گرفته شود.
وی در پایان اظهار کرد: امید دارم این مستند آغازگر گفتوگویی ملی درباره خودکشی باشد. مسئله باید به رسمیت شناخته شود تا راهحلهای علمی برای آن تدوین گردد. پژوهشها، مطالعات میدانی و تجربه متخصصان باید مبنای سیاستگذاری قرار گیرد. جامعه سالم نیازمند امکان بیان، نقد و آموزش است. تا زمانی که درباره دردهای مشترک حرف نزنیم، درمانی نیز شکل نمیگیرد. اگر فهم مشترک ایجاد شود، میتوان جانهای بسیاری را نجات داد. هدف من از حضور در این مستند نیز همین بوده است.
انتهای پیام