به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، اهمیت و جایگاه والای قرآن بر احدی پوشیده نیست و تمامی مردم جهان از گذشته تا به امروز بر حقانیت و درستی آیات قرآن و راهنما بودن این کتاب آسمانی معترفند گرچه دشمنی کورکورانه برخی از جاهلان و نا آگاهان و نیز عنادورزی دشمنان اسلام به دلیل ترس از قدرت جهانی این دین رحمت و رأفت سبب گشته است با به وجود آوردن جو اسلامهراسی، در راستای کاستن اهمیت این کتاب الهی گام بر دارند که تمامی این تلاشها به دلیل قداست و بزرگواری آیات وحی، ناکام مانده است؛ این یادداشت گوشهای از روایات و کلام بزرگان دینی در فضیلت آیات قرآن کریم است که به رشته تحریر درآمده است.
امیرالمؤمنین(ع) در وصف قرآن و بیان فضیلت قرآن فرمودند: «إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِی غَرَائِبُهُ وَ لَا تُکْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِهِ؛ (نهجالبلاغه خطبه 18)؛ قرآن ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، اعجاز آن از بین نرود و شگفتیهایش تباه نگردد، تاریکیها جز به نور آن روشنی نپذیرد؛ حضرت در جای دیگری نیز فرمودند: «کِتَابُ اللَّهِ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ نَاطِقٌ لَا یَعْیَى لِسَانُهُ وَ بَیْتٌ لَا تُهْدَمُ أَرْکَانُهُ وَ عِزٌّ لَا تُهْزَمُ أَعْوَانُهُ؛(نهجالبلاغه خطبه 133)؛ کتاب خدا در بین شما است زبان گویایی که خستگی ندارد و خانهای که پایههایش ویران نشود و عزیزی که یاورانش شکست نپذیرند».
در جای دیگر نیز فرمودند: «عَلَیْکُمْ بِکِتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِینُ وَ النُّورُ الْمُبِینُ وَ الشِّفَاءُ النَّافِعُ وَ الرِّیُّ النَّاقِعُ وَ الْعِصْمَةُ لِلْمُتَمَسِّکِ وَ النَّجَاةُ لِلْمُتَعَلِّقِ لَا یَعْوَجُّ فَیُقَامَ وَ لَا یَزِیغُ فَیُسْتَعْتَبَ وَ لَا تُخْلِقُهُ کَثْرَةُ الرَّدِّ وَ وُلُوجُ السَّمْعِ مَنْ قَالَ بِهِ صَدَقَ وَ مَنْ عَمِلَ بِهِ سَبَقَ؛ (نهجالبلاغه خطبه 156)؛ بر شما باد کتاب خدا که ریسمان محکم و نور آشکار است، درمانی است سود دهنده و تشنگی را فرونشاننده، چنگ زننده را نگهدارد و آویزنده را نجات بخشد، نه کج شود تا راستش کنند و نه به باطل گراید تا آن را برگردانند، کهنه نگردد نه از خواندن و نه از شنیدن بسیار، آنکه از روی قرآن سخن گوید راست گوید و آن که بدان رفتار کند از دیگران پیش افتد.
ایشان فرمودهاند «وَ اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِی لَا یَغُشُّ وَ الْهَادِی الَّذِی لَا یُضِلُّ وَ الْمُحَدِّثُ الَّذِی لَا یَکْذِبُ وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِیَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِیَادَةٍ فِی هُدًى وَ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًى فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکُمْ وَ اسْتَعِینُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِکُمْ فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ أَکْبَرِ الدَّاءِ وَ هُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَ الْغَیُّ وَ الضَّلَالُ فَاسْأَلُوا اللَّهَ بِهِ وَ تَوَجَّهُوا إِلَیْهِ بِحُبِّهِ وَ لَا تَسْأَلُوا بِهِ خَلْقَهُ إِنَّهُ مَا تَوَجَّهَ الْعِبَادُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِمِثْلِهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ قَائِلٌ وَ مُصَدَّقٌ وَ أَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرْآنُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ شُفِّعَ فِیهِ وَ مَنْ مَحَلَ بِهِ الْقُرْآنُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ صُدِّقَ عَلَیْهِ فَإِنَّهُ یُنَادِی مُنَادٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَلَا إِنَّ کُلَّ حَارِثٍ مُبْتَلَى فِی حَرْثِهِ وَ عَاقِبَةِ عَمَلِهِ غَیْرَ حَرَثَةِ الْقُرْآنِ فَکُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ اسْتَدِلُّوهُ عَلَى رَبِّکُمْ وَ اسْتَنْصِحُوهُ عَلَى أَنْفُسِکُمْ وَ اتَّهِمُوا عَلَیْهِ آرَاءَکُمْ وَ اسْتَغِشُّوا فِیهِ أَهْوَاءَکُمْ؛ (نهجالبلاغه خطبه 176)؛ بدانید که قرآن پنددهنده است که خیانت نکند و راهنمایی است که گمراهی نیاورد. آنچه میگوید دروغ نیست؛ هرکس با او نشست چون برخاست یا زیاده یافت یا نقصان هدایتش فزون شد و جهلش کاستی پذیرفت؛ آنکس که قرآن را دارد همه چیز دارد و آن کس که بی قرآن است، بینیاز نخواهد بود. درمان دردهای خود را در قرآن بجویید و در سختیها از او کمک بطلبید که قرآن برای بزرگترین دردها که «کفر» و «نفاق» و «ظلم» و «گمراهی» است درمان است با قرآن از خداوند حاجت بخواهید و با دوستیاش، به آن حضرت رو کنید؛ قرآن را وسیله گدایی از خلق خدا نکنید، هیچ چیز مانند قرآن انسان را به خداوند تبارک و تعالی متوجه نکند.
بدانید قرآن شفاعت کنندهای است که رد نشود و گویندهای است که تکذیب نگردد اگر در قیامت برای کسی شفاعت کند شفاعتش پذیرفته است و اگر در باره کسی به زشتی سخن بگوید قولش مقبول؛ بدانید روز قیامت منادیای ندا دهد: «هر کس در گرو اندوخته خود است و ضامن پایان کار خود، مگر آن کس که اندوختهاش قرآن باشد» بکوشید قرآن را اندوخته کنید، از او پیروی نمایید و او راهنمای مسیر شما به سوی خدا باشد.
از قرآن پند بگیرید و اندیشههای خود را که با قرآن ناساز است با آن متهم کنید و هوای نفس خود را در رابطه با قرآن خیانت کار بدانید. فَالْقُرْآنُ آمِرٌ زَاجِرٌ وَ صَامِتٌ نَاطِقٌ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ أَخَذَ عَلَیْهِ مِیثَاقَهُمْ وَ ارْتَهَنَ عَلَیْهِمْ أَنْفُسَهُمْ أَتَمَّ نُورَهُ وَ أَکْمَلَ بِهِ دِینَهُ وَ قَبَضَ نَبِیَّهُ صلى الله علیه واله وَ قَدْ فَرَغَ إِلَى الْخَلْقِ مِنْ أَحْکَامِ الْهُدَى بِهِ (نهجالبلاغه خطبه 183)؛ قرآن امرکننده و نهیکننده است. گویا و خموش است. حجت خداوند برخلق است و از ایشان پیمان گرفته تا به آن عمل کنند و آنها را در گروی قرآن نهاد. نور خود را با قرآن تمام کرد و دین خود را با آن کامل کرد، جان رسولالله(ص) را آنگاه ستاند که از رساندن احکامی که موجب رستگاری آفریدگان است، فارغ گشت.
و در جای دیگر فرمود «ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِ الْکِتَابَ نُوراً لاَ تُطْفَأُ مَصَابِیحُهُ، وَ سِرَاجاً لاَ یَخْبُو تَوَقُّدُهُ، وَ بَحْراً لاَ یُدْرَکُ قَعْرُهُ، وَ مِنْهَاجاً لاَ یُضِلُّ نَهْجُهُ،وَ شُعَاعاً لاَ یُظْلِمُ ضَوْءُهُ، وَ فُرْقَاناً لاَ یَخْمَدُ بُرْهَانُهُ، وَ تِبْیَاناً لاَ تُهْدَمُ أَرْکَانُهُ، وَ شِفَاءً لاَ تُخْشَى أَسْقَامُهُ، وَ عِزًّا لاَ تُهْزَمُ أَنْصَارُهُ،وَ حَقًّا لاَ تُخْذَلُ أَعْوَانُهُ. فَهُوَ مَعْدِنُ الاِْیمَانِ وَ بُحْبُوحَتُهُ، وَ یَنَابِیعُ الْعِلْمِ وَ بُحُورُهُ، وَ رِیَاضُ الْعَدْلِ وَ غُدْرَانُهُ، وَ أَثَافِیُّ الاِْسْلاَمِ وَ بُنْیَانُهُ، وَ أَوْدِیَةُ الْحَقِّ وَ غِیطَانُهُ. وَ بَحْرٌ لاَ یَنْزِفُهُ الْمُسْتَنْزِفُونَ، وَ عُیُونٌ لاَ یُنْضِبُهَا الْمَاتِحُونَ وَ مَنَاهِلُ لاَ یُغِیضُهَا الْوَارِدُونَ، وَ مَنَازِلُ لاَ یَضِلُّ نَهْجَهَا الْمُسَافِرُونَ، وَ أَعْلاَمٌ لاَ یَعْمَى عَنْهَا السَّائِرُونَ، وَ آکَامٌ لاَ یَجُوزُ عَنْهَا الْقَاصِدُونَ. جَعَلَهُ اللّهُ رِیًّا لِعَطَشِ الْعُلَمَاءِ، وَ رَبِیعاً لِقُلُوبِ الْفُقَهَاءِ، وَ مَحَاجَّ لِطُرُقِ الصُّلَحَاءِ، وَ دَوَاءً لَیْسَ بَعْدَهُ دَاءٌ، وَ نُوراً لَیْسَ مَعَهُ ظُلْمَةٌ، وَ حَبْلاً وَثِیقاً عُرْوَتُهُ، وَ مَعْقِلاً مَنِیعاً ذِرْوَتُهُ، وَ عِزًّا لِمَنْ تَوَلاَّهُ، وَ سِلْماً لِمَنْ دَخَلَهُ، وَ هُدًى لِمَنِ ائْتَمَّ بِهِ، وَ عُذْراً لِمَنِ انْتَحَلَهُ، وَ بُرْهَاناً لِمَنْ تَکَلَّمَ بِهِ، وَ شَاهِداً لِمَنْ خَاصَمَ بِهِ، وَ فَلْجاً لِمَنْ حَاجَّ بِهِ، وَ حَامِلاً لِمَنْ حَمَلَهُ، وَ مَطِیَّةً لِمَنْ أَعْمَلَهُ، وَ آیَةً لِمَنْ تَوَسَّمَ، وَ جُنَّةً لِمَنِ اسْتَلاَْمَ. وَ عِلْماً لِمَنْ وَعَى، وَ حَدِیثاً لِمَنْ رَوَى، وَ حُکْماً لِمَنْ قَضَى»(نهجالبلاغه خطبه 198)؛ سپس خداوند قرآن را بر پیامبرش نازل کرد: نورى که چراغهایش خاموشى ندارد، چراغى که فروغ آن زوال نپذیرد. دریایى که ژرفایش درک نشود و راهى که پیمودنش به گمراهى نمىکشد، شعاعى که روشنایىاش تیرگى نگیرد، فرقان و جداکننده حق از باطلى که پرتو برهانش خاموش نگردد، بنایى که ارکانش منهدم نشود و داروى شفابخشى که با وجود آن، بیماریها وحشت نیاورد، قدرتى که یاورانش شکست نپذیرند و حقّى که مددکارانش بى یار و یاور نمانند.
قرآن معدن ایمان و کانون آن است، چشمهسارهاى دانش و دریاهاى علم و باغهاى عدالت و برکههاى عدل و پایههاى اسلام و بنیان آن و نهرهاى حق و دشتهاى خرّم و سرسبز دین است، دریایى است که هر چه از آن برگیرند پایان نمىگیرد و چشمهاى است که هر چه از آن بردارند کم نمىشود؛ آبشخورهایى است که هر چه از آن برکشند کاستى نمىیابد. منزلگاههایى است که مسافرانش راه خود را گم نمىکنند و نشانههایى است که از چشم رهگذران پنهان نمىماند و زمینهاى مرتفعى است که جویندگانش از آن نمىگذرند. خداوند آن را فرونشاننده عطش دانشمندان، بهار دلهاى فقیهان و جادّههاى وسیع صالحان قرار داده است. دارویى است که با بهرهگیرى از آن اثرى از بیمارى باقى نمىماند و نورى است که ظلمتى با آن نخواهد بود؛ ریسمانى است که دستاویز آن مطمئن و پناهگاهى است که قلّه بلند آن مانع نفوذ دشمن.
عزّت و قدرت است براى آن کس که تحت ولایتش قرار گیرد و محل امنى است براى آن کس که در حوزه آن وارد شود؛ راهنمایى است براى کسى که به آن اقتدا کند و عذرى است براى آن کس که آن را مذهب خویش برگزیند و دلیل و برهانى است براى کسى که با آن سخن گوید و گواهى است براى کسى که به کمک آن در برابر دشمنش بایستد و سبب پیروزى است بر آن کس که به آن احتجاج کند. قرآن نجاتدهنده خوبى است براى کسى که به آن عمل کند و مرکب راهوارى است براى آن کس که آن را به کار گیرد. نشانه افتخارى است براى کسى که خود را با آن نشانهگذارى کند و سپر مطمئنی است براى آن کس که خود را در پناه آن قرار دهد؛ علم و دانش پرارزشى است براى کسى که آن را حفظ و نگهدارى کند و گفتار والایى است براى آن کس که آن را روایت کند و حکم قاطعى است براى کسى که با آن قضاوت کند.
ایمان منصوری