کد خبر: 3353465
تاریخ انتشار : ۰۷ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۴
فضیلت قرآن در کلام امام علی‌(ع)/

قرآن حکم قاطعی است برای آنکس که با آن قضاوت کند

کانون خبرنگاران نبأ: کلام نافذ و بلیغ امام علی(ع) چنان است که هر که آن را استماع کند به معارفی دست خواهد یافت که در کلام دیگران یافت نمی‌شود؛ کتاب شریف نهج‌البلاغه که قطره‌ای از آن معارف را به تصویر کشیده است و در یادداشت زیر به بخشی از فرمایشات امیرالمؤمنین در رابطه با فضیلت قرآن پرداخته شده است.

به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، اهمیت و جایگاه والای قرآن بر احدی پوشیده نیست و تمامی مردم جهان از گذشته تا به امروز بر حقانیت و درستی آیات قرآن و راهنما بودن این کتاب آسمانی معترفند گرچه دشمنی کورکورانه برخی از جاهلان و نا آگاهان و نیز عنادورزی دشمنان اسلام به دلیل ترس از قدرت جهانی این دین رحمت و رأفت سبب گشته است با به وجود آوردن جو اسلام‌هراسی، در راستای کاستن اهمیت این کتاب الهی گام بر دارند که تمامی این تلاش‌ها به دلیل قداست و بزرگواری آیات وحی، ناکام مانده است؛ این یادداشت گوشه‌ای از روایات و کلام بزرگان دینی در فضیلت آیات قرآن کریم است که به رشته تحریر درآمده است.

امیرالمؤمنین(ع) در وصف قرآن و بیان فضیلت قرآن فرمودند: «إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِی غَرَائِبُهُ وَ لَا تُکْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِهِ؛ (نهج‌البلاغه خطبه 18)؛ قرآن ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، اعجاز آن از بین نرود و شگفتی‌هایش تباه نگردد، تاریکی‌ها جز به نور آن روشنی نپذیرد؛ حضرت در جای دیگری نیز فرمودند: «کِتَابُ اللَّهِ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ نَاطِقٌ لَا یَعْیَى لِسَانُهُ وَ بَیْتٌ لَا تُهْدَمُ أَرْکَانُهُ وَ عِزٌّ لَا تُهْزَمُ أَعْوَانُهُ؛(نهج‌البلاغه خطبه  133)؛ کتاب خدا در بین شما است زبان گویایی که خستگی ندارد و خانه‌ای که پایه‌هایش ویران نشود و عزیزی که یاورانش شکست نپذیرند».

در جای دیگر نیز فرمودند: «عَلَیْکُمْ بِکِتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِینُ وَ النُّورُ الْمُبِینُ وَ الشِّفَاءُ النَّافِعُ وَ الرِّیُّ النَّاقِعُ وَ الْعِصْمَةُ لِلْمُتَمَسِّکِ وَ النَّجَاةُ لِلْمُتَعَلِّقِ لَا یَعْوَجُّ فَیُقَامَ وَ لَا یَزِیغُ فَیُسْتَعْتَبَ وَ لَا تُخْلِقُهُ کَثْرَةُ الرَّدِّ وَ وُلُوجُ السَّمْعِ مَنْ قَالَ بِهِ صَدَقَ وَ مَنْ عَمِلَ بِهِ سَبَقَ؛ (نهج‌البلاغه خطبه 156)؛ بر شما باد کتاب خدا که ریسمان محکم و نور آشکار است، درمانی است سود دهنده و تشنگی را فرونشاننده، چنگ زننده را نگهدارد و آویزنده را نجات بخشد، نه کج شود تا راستش کنند و نه به باطل گراید تا آن را برگردانند، کهنه نگردد نه از خواندن و نه از شنیدن بسیار، آنکه از روی قرآن سخن گوید راست گوید و آن که بدان رفتار کند از دیگران پیش افتد.

ایشان فرموده‌اند «وَ اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِی لَا یَغُشُّ وَ الْهَادِی الَّذِی لَا یُضِلُّ وَ الْمُحَدِّثُ الَّذِی لَا یَکْذِبُ وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِیَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ زِیَادَةٍ فِی هُدًى وَ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًى فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکُمْ وَ اسْتَعِینُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِکُمْ فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ أَکْبَرِ الدَّاءِ وَ هُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَ الْغَیُّ وَ الضَّلَالُ فَاسْأَلُوا اللَّهَ بِهِ وَ تَوَجَّهُوا إِلَیْهِ بِحُبِّهِ وَ لَا تَسْأَلُوا بِهِ خَلْقَهُ إِنَّهُ مَا تَوَجَّهَ الْعِبَادُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِمِثْلِهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ قَائِلٌ وَ مُصَدَّقٌ وَ أَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرْآنُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ شُفِّعَ فِیهِ وَ مَنْ مَحَلَ بِهِ الْقُرْآنُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ صُدِّقَ عَلَیْهِ فَإِنَّهُ یُنَادِی مُنَادٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَلَا إِنَّ کُلَّ حَارِثٍ مُبْتَلَى فِی حَرْثِهِ وَ عَاقِبَةِ عَمَلِهِ غَیْرَ حَرَثَةِ الْقُرْآنِ فَکُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ اسْتَدِلُّوهُ عَلَى رَبِّکُمْ وَ اسْتَنْصِحُوهُ عَلَى أَنْفُسِکُمْ وَ اتَّهِمُوا عَلَیْهِ آرَاءَکُمْ وَ اسْتَغِشُّوا فِیهِ أَهْوَاءَکُمْ؛ (نهج‌البلاغه خطبه 176)؛ بدانید که قرآن پنددهنده است که خیانت نکند و راهنمایی است که گمراهی نیاورد. آنچه می‌گوید دروغ نیست؛ هرکس با او نشست چون برخاست یا زیاده یافت یا نقصان هدایتش فزون شد و جهلش کاستی پذیرفت؛ آنکس که قرآن را دارد همه چیز دارد و آن کس که بی قرآن است، بی‌نیاز نخواهد بود. درمان دردهای خود را در قرآن بجویید و در سختی‌ها از او کمک بطلبید که قرآن برای بزرگترین درد‌ها که «کفر» و «نفاق» و «ظلم» و «گمراهی» است درمان است با قرآن از خداوند حاجت بخواهید و با دوستی‌اش، به آن حضرت رو کنید؛ قرآن را وسیله گدایی از خلق خدا نکنید، هیچ چیز مانند قرآن انسان را به خداوند تبارک و تعالی متوجه نکند.

بدانید قرآن شفاعت کننده‌ای است که رد نشود و گوینده‌ای است که تکذیب نگردد اگر در قیامت برای کسی شفاعت کند شفاعتش پذیرفته است و اگر در باره کسی به زشتی سخن بگوید قولش مقبول؛ بدانید روز قیامت منادی‌ای ندا دهد: «هر کس در گرو اندوخته خود است و ضامن پایان کار خود، مگر آن کس که اندوخته‌اش قرآن باشد» بکوشید قرآن را اندوخته کنید، از او پیروی نمایید و او راهنمای مسیر شما به سوی خدا باشد.

از قرآن پند بگیرید و اندیشه‌های خود را که با قرآن ناساز است با آن متهم کنید و هوای نفس خود را در رابطه با قرآن خیانت کار بدانید. فَالْقُرْآنُ آمِرٌ زَاجِرٌ وَ صَامِتٌ نَاطِقٌ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ أَخَذَ عَلَیْهِ مِیثَاقَهُمْ وَ ارْتَهَنَ عَلَیْهِمْ أَنْفُسَهُمْ أَتَمَّ نُورَهُ وَ أَکْمَلَ بِهِ دِینَهُ وَ قَبَضَ نَبِیَّهُ صلى الله علیه واله وَ قَدْ فَرَغَ إِلَى الْخَلْقِ مِنْ أَحْکَامِ الْهُدَى بِهِ (نهج‌البلاغه خطبه 183)؛ قرآن امرکننده و نهی‌کننده است. گویا و خموش است. حجت خداوند برخلق است و از ایشان پیمان گرفته تا به آن عمل کنند و آن‌ها را در گروی قرآن نهاد. نور خود را با قرآن تمام کرد و دین خود را با آن کامل کرد، جان رسول‌الله(ص) را آنگاه ستاند که از رساندن احکامی که موجب رستگاری آفریدگان است، فارغ گشت.

و در جای دیگر فرمود «ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِ الْکِتَابَ نُوراً لاَ تُطْفَأُ مَصَابِیحُهُ، وَ سِرَاجاً لاَ یَخْبُو تَوَقُّدُهُ، وَ بَحْراً لاَ یُدْرَکُ قَعْرُهُ، وَ مِنْهَاجاً لاَ یُضِلُّ نَهْجُهُ،وَ شُعَاعاً لاَ یُظْلِمُ ضَوْءُهُ، وَ فُرْقَاناً لاَ یَخْمَدُ بُرْهَانُهُ، وَ تِبْیَاناً لاَ تُهْدَمُ أَرْکَانُهُ، وَ شِفَاءً لاَ تُخْشَى أَسْقَامُهُ، وَ عِزًّا لاَ تُهْزَمُ أَنْصَارُهُ،وَ حَقًّا لاَ تُخْذَلُ أَعْوَانُهُ. فَهُوَ مَعْدِنُ الاِْیمَانِ وَ بُحْبُوحَتُهُ، وَ یَنَابِیعُ الْعِلْمِ وَ بُحُورُهُ، وَ رِیَاضُ الْعَدْلِ وَ غُدْرَانُهُ، وَ أَثَافِیُّ الاِْسْلاَمِ وَ بُنْیَانُهُ، وَ أَوْدِیَةُ الْحَقِّ وَ غِیطَانُهُ. وَ بَحْرٌ لاَ یَنْزِفُهُ الْمُسْتَنْزِفُونَ، وَ عُیُونٌ لاَ یُنْضِبُهَا الْمَاتِحُونَ وَ مَنَاهِلُ لاَ یُغِیضُهَا الْوَارِدُونَ، وَ مَنَازِلُ لاَ یَضِلُّ نَهْجَهَا الْمُسَافِرُونَ، وَ أَعْلاَمٌ لاَ یَعْمَى عَنْهَا السَّائِرُونَ، وَ آکَامٌ لاَ یَجُوزُ عَنْهَا الْقَاصِدُونَ. جَعَلَهُ اللّهُ رِیًّا لِعَطَشِ الْعُلَمَاءِ، وَ رَبِیعاً لِقُلُوبِ الْفُقَهَاءِ، وَ مَحَاجَّ لِطُرُقِ الصُّلَحَاءِ، وَ دَوَاءً لَیْسَ بَعْدَهُ دَاءٌ، وَ نُوراً لَیْسَ مَعَهُ ظُلْمَةٌ، وَ حَبْلاً وَثِیقاً عُرْوَتُهُ، وَ مَعْقِلاً مَنِیعاً ذِرْوَتُهُ، وَ عِزًّا لِمَنْ تَوَلاَّهُ، وَ سِلْماً لِمَنْ دَخَلَهُ، وَ هُدًى لِمَنِ ائْتَمَّ بِهِ، وَ عُذْراً لِمَنِ انْتَحَلَهُ، وَ بُرْهَاناً لِمَنْ تَکَلَّمَ بِهِ، وَ شَاهِداً لِمَنْ خَاصَمَ بِهِ، وَ فَلْجاً لِمَنْ حَاجَّ بِهِ، وَ حَامِلاً لِمَنْ حَمَلَهُ، وَ مَطِیَّةً لِمَنْ أَعْمَلَهُ، وَ آیَةً لِمَنْ تَوَسَّمَ، وَ جُنَّةً لِمَنِ اسْتَلاَْمَ. وَ عِلْماً لِمَنْ وَعَى، وَ حَدِیثاً لِمَنْ رَوَى، وَ حُکْماً لِمَنْ قَضَى»(نهج‌البلاغه خطبه 198)؛ سپس خداوند قرآن را بر پیامبرش نازل کرد: نورى که چراغ‌هایش خاموشى ندارد، چراغى که فروغ آن زوال نپذیرد. دریایى که ژرفایش درک نشود و راهى که پیمودنش به گمراهى نمى‌کشد، شعاعى که روشنایى‌اش تیرگى نگیرد، فرقان و جداکننده حق از باطلى که پرتو برهانش خاموش نگردد، بنایى که ارکانش منهدم نشود و داروى شفابخشى که با وجود آن، بیماری‌ها وحشت نیاورد، قدرتى که یاورانش شکست نپذیرند و حقّى که مددکارانش بى یار و یاور نمانند.

قرآن معدن ایمان و کانون آن است، چشمه‌سارهاى دانش و دریاهاى علم و باغ‌هاى عدالت و برکه‌هاى عدل و پایه‌هاى اسلام و بنیان آن و نهرهاى حق و دشت‌هاى خرّم و سرسبز دین است، دریایى است که هر چه از آن برگیرند پایان نمى‌گیرد و چشمه‌اى است که هر چه از آن بردارند کم نمى‌شود؛ آبشخورهایى است که هر چه از آن برکشند کاستى نمى‌یابد. منزلگاه‌هایى است که مسافرانش راه خود را گم نمى‌کنند و نشانه‌هایى است که از چشم رهگذران پنهان نمى‌ماند و زمین‌هاى مرتفعى است که جویندگانش از آن نمى‌گذرند. خداوند آن را فرونشاننده عطش دانشمندان، بهار دل‌هاى فقیهان و جادّه‌هاى وسیع صالحان قرار داده است. دارویى است که با بهره‌گیرى از آن اثرى از بیمارى باقى نمى‌ماند و نورى است که ظلمتى با آن نخواهد بود؛ ریسمانى است که دستاویز آن مطمئن و پناهگاهى است که قلّه بلند آن مانع نفوذ دشمن.

عزّت و قدرت است براى آن کس که تحت ولایتش قرار گیرد و محل امنى است براى آن کس که در حوزه آن وارد شود؛ راهنمایى است براى کسى که به آن اقتدا کند و عذرى است براى آن کس که آن را مذهب خویش برگزیند و دلیل و برهانى است براى کسى که با آن سخن گوید و گواهى است براى کسى که به کمک آن در برابر دشمنش بایستد و سبب پیروزى است بر آن کس که به آن احتجاج کند. قرآن نجات‌دهنده خوبى است براى کسى که به آن عمل کند و مرکب راهوارى است براى آن کس که آن را به کار گیرد. نشانه افتخارى است براى کسى که خود را با آن نشانه‌گذارى کند و سپر مطمئنی است براى آن کس که خود را در پناه آن قرار دهد؛ علم و دانش پرارزشى است براى کسى که آن را حفظ و نگهدارى کند و گفتار والایى است براى آن کس که آن را روایت کند و حکم قاطعى است براى کسى که با آن قضاوت کند.

ایمان منصوری

captcha