کد خبر: 3360255
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۵
مهکام پاسخ داد:

دلیل کاهش تعداد قاریان اعزامی به حج چه بود؟

گروه فعالیت‌های قرآنی: پیشکسوت قرآنی ضمن بیان خاطراتی از حضور در کاروان قاریان و حافظان اعزامی به سرزمین وحی، کاهش تعداد اعضای کاروان را در سال‌های گذشته براساس درخواستی که سال ۷۰ به مسئولان داده است، عنوان کرد.

حبیب مهکام، پیشکسوت قرآنی کشورمان در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) با اشاره به اینکه تاکنون افتخار حضور در چهار دوره اعزام به سرزمین وحی در قالب کاروان قرآنی را داشته است، گفت:‌ اولین سالی که در این کاروان حضور داشتم در سال 1361 بود و آخرین بار نیز در سال 1370 بود.
وی با بیان اینکه هزینه‌های این سفر‌ها را پرداخت می‌کرده است، افزود: در آخرین سفر در سال 1370، تعداد اعضای کاروان در آن سال و سال‌های قبل‌تر به بهانه 72 شهید حادثه تروریستی تیرماه سال 61، 72 قاری و حافظ قرآن بود که در قالب کاروان نور به حج تمتع اعزام می‌شدند.
این پیشکسوت قرآنی کشورمان تصریح کرد: ‌بعد از آخرین اعزام در سال 1370 بلافاصله نزد رئیس شورای عالی قرآن رفتم و گزارش کار دادم، همانجا اعلام کردم که حضور 72 قاری و حافظ، اصراف در هزینه‌ها است و کارایی لازم را ندارد.
مهکام اظهار کرد: در آن چهار دوره اعزام، برآورد کردم که اعزام 72 نفر به صرفه نیست، بنابر این پیشنهاد دادم که از سال بعد، این تعداد را کاهش دهند. از سال 1371 تعداد اعضای کاروان نور به 30 قاری و حافظ قرآن و دو نفر به عنوان سرپرست، کاهش یافت و جمع اعضای کاروان به 32 نفر رسید.
این پیشکسوت قرآنی کشورمان در ادامه گفت‌وگوی خود با خبرگزاری ایکنا به بیان خاطراتی از آن دوران پرداخت و گفت: سال 61 برای اولین بار به مدینه و مکه مشرف شدم و در آنجا خاطره ماندگاری برای همه ما رقم خورد.
وی افزود: در آن سال، سرپرست گروه اعزامی قاریان و حافظان قرآن سیدی به نام حجت‌الاسلام «طباطبایی» بود، ایشان در نجف بزرگ شده بود و زبان عربی و فارسی را به فصاحت حرف می‌زد، خیلی شجاعانه و دلیرانه سخن می‌گفت و مسلط به آیات و مفاهیم قرآن بود.
مهکام خاطرنشان کرد: در یکی از روزها در مسجدالنبی(ص) با فاصله از ضریح مبارک پیامبر(ص) تمام 72 قاری ایرانی مشغول تلاوت قرآن بودیم، پس از پایان تلاوت، سرپرست کاروان، از جا برخاست و بدون میکروفن با صدای بلند و با زبان عربی آیاتی از سوره مبارکه «اسراء» را قرائت کرد، ایشان آنچه علیه اسرائیل بود را به زبان راند و جمعیت زیادی را دور خودش جمع کرده بود.
این پیشکسوت قرآنی کشور تصریح کرد: بعد از جمع شدن مردم، کم کم ‌پلیس امنیت احساس ناامنی کرد و جمع شد، وقتی دیدند از دست آنها کاری ساخته نیست به فرماندهشان بی‌سیم زدند، فرمانده هم آمد و اندکی از سخنانش را گوش داد؛ فرمانده مؤدبانه دست طباطبایی را گرفت، اما ایشان هیچ اهمیتی نداد و تکان نخورد؛ از نظر جسمی هم بسیار قوی بود.
وی بیان کرد: فرمانده همچنان تلاش می‌کرد تا مانع سخنرانی طباطبایی شود و او را با خود ببرند و طباطبایی نیز مشغول سخنرانش بود، فرمانده زمانی که دید کاری از پیش نمی‌برد، ناچار شد به مافوقش بی‌سیم بزند تا شاید این قضیه را پایان دهد، در این حین همچنان بر جمعیت افزوده می‌شد و سرپرست کاروان نیز همچنان مشغول سخنرانی با صدای بلند بود.

مهکام گفت: زمانی که رئیس جدید آمد، آن زمان سخنرانی سرپرست کاروان ما تمام شده و نشسته بود، بنابر این رئیس تازه رسیده به چهار نفر از مأموران گفت تا وی را بازداشت کنند، آن چهار مأمور هر کاری کردند نتوانستند ایشان را حتی تکان دهند. بنابر این خود رئیس، خیلی مؤدبانه جلو آمد از سرپرست کاروان خواست که همراه او برود، طباطبایی نیز بلند شد و در جلو مأموران به راه افتاد و ما نیز همراه ایشان رفتیم.
این پیشکسوت قرآنی کشورمان افزود: طباطبایی در حالی که پیشاپیش آنها در حرکت بود طی یک حرکت غافلگیرکننده که آنها متوجه نشوند، لباس روحانیت خود را از تن خارج کرد و عرق‌چینی را بر سر گذاشت و خود را قاطی جمعیت زیادی پنهان کرد و از دید مأموران محو شد، ما نیز هر یک به گوشه‌ای رفتیم و مأموران هر کاری کردند نتوانستند رئیس کاروان ما را پیدا کنند. این خاطره در آن سال برای همه اعضای کاروان به یک خاطره بسیار شیرین تبدیل شد.
وی در بخش دیگری از این گفت‌وگو عنوان کرد: از سال 1362 کشور عربستان دیگر اجازه ورود طباطبایی به این کشور را نداد و این نشان می‌داد که کاروان و آقای طباطبایی کار خود را به خوبی انجام داده بودند.
مهکام همچنین در ادامه تصریح کرد: در عربستان با اعزام قراء ایرانی به این کشور به شدت مخالفت می‌شد،‌ با این وجود خشونت‌‌های بسیار زیادی علیه اعضای این کاروان در گذشته صورت می‌گرفت و به گونه‌ای که شب‌ها مجبور بودیم تا در بیرون از مسجد‌النبی(ص) و در شرایط دشوار قرآن را تلاوت کنیم.
وی اذعان کرد: گاهی سختی‌ها به حدی بود که مأموران پلیس با ماشین‌های آب‌پاش که محتوی آب داغ بود جلسات تلاوت قرآن را پراکنده می‌کرد. به عنوان مثال پلیس عربستان در یکی از سال‌ها در روز برائت از مشرکین صبح زود قبل از طلوع آفتاب، تمام خیابان‌هایی که برائت در آنجا صورت می‌گرفت، سیم‌کشی کرد و بلندگو نصب کرده بود و صدای استاد «عبدالباسط» را پخش می‌کرد تا صدای برائت از مشرکین زائران ایرانی به گوش سایر زائران نرسد.

captcha