
حسن میلانی، رئیس حوزه هنری آذربایجان شرقی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با بیان اینکه تاکنون همایشها و کنگرههای زیادی برای معرفی شهریار برگزار شده که متاسفانه نگاهی علمی و کاوشگرانه از ابعاد مختلف در آنها نبوده و نتوانسته است چهره واقعی این بزرگمرد ادب فارسی را نشان دهد، تاکید کرد: به جرئت میتوان ادعا کرد شهریار تنها شاعر معاصر و جزء شاعران نادر در تاریخ ادبیات فارسی است که در دو زبان، هنر شاعری را به کمال داشته است.
میلانی ادامه داد: به عنوان نمونه سعدی که از مفاخر ادب فارسی کلاسیک است اشعار عربی زیادی هم دارد، ولی یک زبانه محسوب میشود و اشعار عربی وی فخامت آثار فارسی را ندارد. در میان شاعران معاصر میتوان گفت شهریار شاعری است که دو دوره قبل و بعد از انقلاب را درک کرد و توانست در دو زبان فارسی و ترکی به عنوان قله ادب معاصر معرفی شود.
رئیس حوزه هنری آذربایجان شرقی تصریح کرد: میتوان گفت شهریار تنها شاعر معاصری است که در عین نوآوری در ساحت شعر در دو زبان ترکی و فارسی تبحر کامل داشت.
میلانی همچنین گفت: 30 سال آخر زندگی شهریار بهترین و درخشانترین دوره شاعری وی محسوب میشود که در این دوره شاهد جلوه بصیرت دینی، انقلابی و دفاع مقدس در اشعار وی هستیم.
وی افزود: نباید شهریار را محدود به تبریز و آذربایجان بدانیم، بلکه وی شهریار ایران است و همواره خود را طرفدار بزرگی و عظمت ادب فارسی میدانست.
27 شهریور، روز جلوه شکوه ادب فارسی و متعلق به همه ایرانیان است
میلانی همچنین با بیان اینکه همه ایرانیان عاشق زبان و ادب فارسی باید 27 شهریور را به عنوان نماد فرهنگ و ادب فارسی گرامی بدانند، گفت: معرفی خدمات و هنر شاعری شهریار نوعی صیانت از ادب فارسی معاصر است.
شهریار بسیار عاشق ایران بود و بر وحدت تمام زبانها وقومیتها اصرار داشت. وی در خطاب به آذربایجان میگوید: «روز جانبازیست ای بیچاره آذربایجان/ سر تو باشی در میان هر جا که آمد پای جان/ ای که دور از دامن مهر تو نالد جان من/ چون شکسته بال مرغی در هوای آشیان/ تو همایون مهد زرتشتی و فرزندان تو/ پور ایرانند و پاک آیین نژاد آریان/ اختلاف لهجه، ملیت نزاید بهر کس/ ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان/ گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نهای/ صبح را خواندند شام و آسمان را ریسمان!/ بیکس است ایران، به حرف ناکسان از ره مرو/ جان به قربان تو ای جانانه آذربایجان/ با خطی برجسته در تاریخ ایران نقش بست/ همت والای سردار مهین ستارخان/ این همان تبریز کامثال خیابانی در او/ جان برافشاندند بر شمع وطن پروانه سان/ این همان تبریز کز خون جوانانش هنوز/ لاله گون بینی همی رود ارس، دشت مغان …»