به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، آیتالله سیدمحمد ضیاءآبادی، مفسر قرآن کریم در جلسه تفسیر این هفته، اظهار کرد: هفته پیش گفته شد که دهه اول ذیالحجه در میان تمام ایام سال بعد از ماه مبارک رمضان، افضل ایام به حساب آمده و امتیاز خاصی دارد. میان این 10 روز هم روز نهم این ماه که روز عرفه است افضل است و برای دعا و مناجات با خدا امتیاز خاصی دارد.
زیارت امام حسین(ع)؛ افضل اعمال روز عرفه
وی افزود: در اعمال روز عرفه هم زیارت امام سیدالشهداء(ع) از اعمال بسیار مورد تأیید واقع شده است. حتی روایت داریم روز عرفه در عرفات با اینکه همه حجاج میهمان خدا هستند ولی خداوند پیش از اینکه از آنها پذیرایی کند از زوار امام حسین(ع) پذیرایی میکند. اول به آنها میرسد و حوایجشان را برمیآورد و بعد به زوار عرفات میرسد. این نشان میدهد امام حسین(ع) پیش خدا خیلی عزیز و گرامی است که میهمانهای امام حسین(ع) را زودتر از میهمانان خودش پذیرایی میکند.
آیتالله ضیاءآبادی عنوان کرد: بسیار مایل هستیم که از معارف دینمان باخبر باشیم و آنها را خوب بفهمیم؛ مخصوصاً جوانان پاکدل سؤالاتی میکنند که نشان میدهد بسیار پاکدل هستند و دلشان میخواهد در معارف دینشان روشنتر شوند. ما همه مایل هستیم در خداشناسی، پیغمبرشناسی، امامشناسی و معادشناسی روشن شویم و بیشتر بفهمیم. معنای توکل، تسلیم، صبر و رضا را بدانیم و اعتماد خدا در جانمان بنشیند؛ چیزی که آن را کم داریم. دلمان میخواهد این معارف در جانمان بنشیند.
معرفت خدا، عبادت و نماز قلب است
وی با بیان اینکه در مجالس و محافل مذهبی دنبال گمشده خود میگردیم، گفت: متأسفانه بیشتر میجوییم و کمتر مییابیم. معرفت و شناختن خدا و معارف دیگر، عبادت قلب است، نماز دل است. بدن ما عبادتی و نمازی دارد؛ قلب ما هم عبادت و نماز دارد؛ این نماز قلب است. معرفت، مال قلب است. هر نمازی است به طهارت مخلوط است. باید پاک باشیم که نماز بیطهارت باطل است. بیوضو و بیطهارت و با بدن و لباس نجس، نماز باطل است. نماز بدن با نجس بودن بدن، باطل است؛ نماز قلب هم با نجس بودن قلب باطل است. نماز معنایی دارد؛ نماز، معراج مؤمن است و به این سادگی نیست. قلب باید پاک باشد تا بتواند نماز خود را که معرفت خداست انجام دهد.
این مفسر قرآن اظهار کرد: قلبی که آلوده به رذائل، شرک، بخل، نفاق، حسد، بدبینی، حب مال، حب شهرت و ... است نمیتواند نمازی که مال قلب است را انجام دهد. نماز بدن را انجام میدهد اما قلب آلوده است و رذائل دارد، حب پول و شهوت و ... در دلش نشسته است و نمازش درست نمیشود. قرآن فرموده است: «لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَةَ وَأَنتُمْ سُکَارَى»، (نساء/43)، در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، این نماز درست نمیشود. همیشه مستی برای شراب نیست؛ مستی پولدوستی، جاهطلبی و ... مستیهای خیلی قویتری میآورد. مستیهای ریاست، پول و ثروت و ... خیلی عمیقتر از مستی شراب است. وقتی نماز مست شراب باطل شد، حتماً نماز مست سایر شهوات، ریاستطلبیها و ... باطل است.
وی با اشاره به روایتی اظهار کرد: مَلَک در خانهای که سگ در آن باشد داخل نمیشود، مَلَک مظهر قداست و سگ مظهر نجاست است. آن قلبی هم که سگهای شهوات فراوان در آن جمع شده است، مَلَک داخل آن نمیشود. علم و معرفت نور است که در قلب وارد میشود، شرطش این است که قلب پاک باشد. اگر آن قلب پاک نشد مَلَک برای آوردن نور علم و معرفت نمیآید. مَلَک علم و معرفت میآورد. ملائکه از طرف خدا مأمور هستند که در دلها وارد شوند و معرفت بیاورند. مَلَک به آن قلبی نمیآید که مملو از سگهای شهوات است. اول خانه دل را از سگ شهوت خالی کن تا مَلَک داخل شود و معرفت بیاورد.
جان و روح را بشناسیم
این مفسر قرآن با بیان اینکه نقص ما این است که فقط ظاهرشناس هستیم، عنوان کرد: ما در همه جهات باطنشناس نیستیم، در خودشناسی ظاهرشناس هستیم، خودمان را نمیشناسیم؛ روح و جان را نمیفهمیم. آن جان و روح من که حقیقت من است را نمیفهمیم. رویش فکر نمیکنیم. خودشناسی را در بدنشناسی میبینیم؛ روحشناسی نداریم. در دانشگاهها بگردید کجا روح را معرفی میکنند؟ جان آدم چیست؟ بیماریهایش چیست؟ همهاش برای بدن است. بیماری بدن چیست دارویش چیست. در خودشناسی خوب نیستیم چه برسد به خداشناسی. مراقبم که بدن چاق نشود، وقتی خیلی چاق شد رژیم بگیرم لاغر شود، وقتی لاغرتر شد خودم را تقویت کنم. یک عمر بدن را میپرورانم. «کاروان رفت، تو در خواب بیابان در پیش/ کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی».
وی ضمن تصریح این مطلب که لقاءالله هدف و منظور است، گفت: ما در حجی هستیم که میخواهیم به لقاءالله برسیم اما نقص داریم. در خودشناسی، خداشناسی و دینشناسی که اصل هستند لنگی داریم. خدا کیست؟ آن کسی که ما را ساخته است، در همین حد خدا را میشناسیم، همین. کاری نداریم که چه میخواهد. نماز میخوانیم و نمیفهمیم که نماز یعنی چه؟ خم و راست شدن ظاهر نماز است، این نماز باطن دارد، این پوست است مغر دارد. نماز، معراج مؤمن است. پرواز مؤمن است. انسان نمازگزار پرواز میکند و به سمت خدا میرود. نماز و روزه ما باطن ندارد، همین قدری است که معده را نگه داری و چند ساعتی گرسنه بمانی، همین! همین که نیست. چشم و زبان که آلوده شود نماز و روزه را باطل میکند. حج میرویم، چقدر حج را میفهمیم. اینقدر حج اعمال دارد و ما به هیچ عملی فکر نمیکنیم. دور سنگ چرخیدن یعنی چه؟ از این کوه به آن کوه یعنی چه؟ سنگپرانی کردن یعنی چه؟ دین ما حکیمانه است، دین حکیمانه که دستور بیاساس نمیدهد.
قربان، یعنی آنی که انسان را به خدا نزدیک میکند
آیتالله ضیاءآبادی عنوان کرد: یکی از اعمال روز عید قربان، قربانی کردن است. قربانی کردن یعنی چه؟ قربان یعنی آنی که انسان را به خدا نزدیک میکند. یعنی گوسفند مانع بود که به پیش خدا بروی؟ فقط گوسفند مانع بود؟ عید قربان عید انسان است؛ عید نوروز عید نباتات و گیاهان است. عید فطر و عید قربان عید انسان است. یعنی انسان به آن مرحلهای از رشد فکری و عقلی رسیده که همه مظاهر فریبنده دنیا را، همه را به شکل گوسفند مجسم کرده و خوابانده زمین و زیر پای معبود سرش را بریده است. معنیاش این است که از همه تعلقات دل کندم، از همه دلبستگیها دل کندم. گرگ خونخواری که نام نفس اماره در خانه دل مسکن گزیده و هر دم میجنبد و دهان میافکند، سر این گرگ باید بریده شود نه گوسفند. حاجی محترم طواف این است. لبیک که میگویی یعنی از همه چی بریدهام و فقط به سوی توأم و آماده به خدمتم؛ لبیک به این معناست. من دور تو میچرخم و قربان تو میروم، دروغ میگوید، سر گوسفند را بریده نه آن گرگ را. آن گرگ خونخواری که در دلت است و نماینده شیطان است، حاجی اگر راست میگویی سر آن را ببر. آن گرگ باید سرش بریده شود، او سر راه آدم خوابیده و نمیگذارد به خدا نزدیک شود نه گوسفند. نفس اماره باید کشته شود. قربان واقعی همین است.
مسلم بودن کار هر کسی نیست
وی با اشاره به آیه 19 سوره آل عمران «إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ»، گفت: مراقب باشیم دین واقعی تسلیم شدن است. تا تسلیم نشدیم پیش خدا، دینمان دین نیست. اسلام نه این آیین خاص است؛ بلکه اسلام یعنی تسلیم شدن. همه انبیاء مسلم بودند. حضرت ابراهیم(ع) میگفت: «رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ»، (بقره/128) خداوندا من و پسرم را مسلم قرار بده، مسلم بودن کار هر کسی نیست. ما مسلمان ظاهری هستیم، اسم اسلام را داریم. مسلم واقعی باید تسلیم باشد؛ هر چه خدا گفت میکنم و هر چه خدا گفت نکن نمیکنم. حضرت یوسف(ع) دعا میکند که خدایا مرا مسلمان بمیران. حضرت یوسف(ع) که آنجور شیطان را دفع کرده است میگوید خدایا مرا مسلمان بمیران. معلوم میشود که مسلم بودن کار آسانی نیست. حضرت یعقوب(ع) به فرزندانش سفارش میکند مراقب باشید که موقع مردن، مسلمان بمیرید. ما کی تسلیم بودهایم؟ ما واقعاً مسلمان هستیم؟ تسلیم محض که نیستم.
آیتالله ضیاءآبادی افزود: حضرت ابراهیم(ع) چون تسلیم شد پیش خدا ارزش داشت. حضرت ابراهیم(ع) 18 ساله بود که نمرود آتش روشن کرد و او را داخل آتش انداخت. یک جوان 18 ساله را در آتش انداختند، به مهلکه که میرفت جبرئیل آمد و گفت: ابراهیم حاجت داری؟ کمک میخواهی؟ جبرئیل ملک مقربی بود که پنج شهر را زیر و رو کرد «جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا»، (هود/82). حضرت ابراهیم(ع) گفت: من به خدا محتاجم، او میداند که الان من چه حالی دارم. خدا هم فرمود: «قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ»، (انبیاء/69). چون تسلیم شد آتش گلستان شد. وقتی ازدواج کرد و بچه دار شد، خداوند امر کرد که از آن شهری که همه چیز در آن فراهم بود به بیابان بی آب و علفی برود و زن و فرزندش را در آن رها کند و خودش آنجا نماند. آن زن جوان و کودک شیرخوار را در آن بیابان بی آب و علف رها کرد و رفت. تا اینکه آن بچه بزرگ شد و امتحان مشکلتر این بود که فرزند 13 ساله را بخواباند و خودش سرش را ببرد، این کار سادهای نیست. فرمود: «یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ»، (صافات/102)، فرزندم در خواب به من امر شده که سرت را ببرم. گفت: پدر آنچه مأموریت داری انجام بده من صبر میکنم. نوجوان 13 ساله را پدر پیری خوابانده زمین و خنجر روی گلویش میکشد، من گوسفند میکشم و خیلی هم به آن پز میدهم. قربانی واقعی را او کرد. «فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ ﴿۱۰۳﴾ وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ ﴿۱۰۴﴾»، (صافات/103 و 104)، قرآن میگوید چون ابراهیم و اسماعیل هر دو مسلم شدند، ندا دادیم ابراهیم دست نگه دار، همین را میخواستیم که تسلیم باشید، نمیخواستم سرش را ببری. میخواستم به مردم بگویی من تسلیم شدم در مقابل خدا و خداوند هم تأییدم کرد، خیلی خوب به خواب وحی عمل کردی.
لبیک زیاد است حاجی کم است
این مفسر قرآن با اشاره به روایتی، عنوان کرد: یکی از امامان در سالی در عرفات بود، مردی نزد ایشان آمد و گفت: امسال چقدر خوب شده، خیلی مردم حاجی شدهاند و به عرفات آمدهاند. امام دو انگشتش را باز کرد و آن مرد از میان آن نگاه کرد، دید حیوانات خوک و روباه و ... به هم افتادهاند و چند نفری میان آنها آدم هستند. امام فرمود: ناله و فغان زیاد است حاجی کم است. لبیک زیاد گفته میشود حاجی کم است. نمیخواست آبروی مردم را ببرد میخواست مطلب را بفهمیم.
آیتالله ضیاءآبادی اظهار کرد: نزدیک روز عرفه هستیم، روز هشتم ذیالحجه روز شهادت حضرت مسلم در کوفه است. همان روز هشتم امام حسین(ع) از مکه به سمت کربلا راه افتاد، عجیب است. آن روز همه حاجیان به مکه میروند همه حاجیان در مکه هستند اما امام حسین(ع) بیرون میآید. امام حجت خداست، همه به مکه میروند او بیرون میرود. روز هشتم ذیالحجه سخنرانی کرد و گفت: مردم، من امسال یک قربانگاه دیگر دارم. آنجا میروم. خودم میبینم که گرگهای بیابان به من حمله کردند و مرا قطعه قطعه میکنند. اعلانش این بود که امسال حج باید تعطیل باشد، امسال حج نباشد، برای اسلام دنبال من بیایید. من برای حفظ اسلام میروم، اسلام باید باشد که حج باشد، مسجد و حج و همه اینها دنباله اسلام هستند. امسال حج در کربلای من است. هر کس واقعاً راست میگوید و میخواهد در راه اسلام خون دل بریزد برای خدا آماده شود و با من بیاید. امسال حج شما این است که سنگ بر سر یزیدیان بزنید، همراه با من بیایید که من فردا راهی هستم. این حرف روز هفتم زده شد و روز هشتم امام حسین(ع) از مکه بیرون آمد.
یادآور میشود، این جلسه تفسیر دوشنبه، 30 شهریورماه بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد علی بن حسین(ع) به نشانی میدان قدس، خیابان دربند، خیابان شهید زمانی، کوچه شهید شفیعی برگزار شد. فایل صوتی این جلسه را بشنوید: