کد خبر: 3366512
تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۶
اختصاصی ایکنا/

تطبیق نظرات کتب آسمانی درباره کار و مالکیت

گروه اقتصاد: اسلام برای کار بالاترین ارزش‌ها را قائل شده و آن را یکی از عوامل اصلی مالکیت می‌شناسد. در قرآن حدود چهارصد آیه در تشویق کار وارد شده است که تمامی آن مختص کار اقتصادی نیست.

حجت‌الاسلام والمسلمین حسین درودی، مدرس حوزه و دانشگاه، طی یادداشتی که در اختیار خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، قرار داده است، به بررسی تطبیقی «نظرات کتب آسمانی پیرامون کار و مالکیت» پرداخته است که متن این یادداشت در ادامه می‌آید: 

مقدمه:
هر روز کار جهان طبیعت از کارهای انسان آسیب می پذیرد، زیرا کار انسان از جهل و نقص سرچشمه گرفته است. آسیب دیدن لایه اوزن  و آلوده شدن اب دریاها و منقرض گردیدن  نسل گیاهان و حیوانات و بیمارهای نو به نو بر جسم و جان انسان‌ها، نشان از آن دارد، که انسان ارتباط مسالمت‌آمیز خود را با جهان طبیعت از داده است. تعریف کار در زندگی انسان می‌تواند به بخشی ازاین ناهمسازی پاسخ‌گو باشد. در روی کره زمین قلب انسان سهم چشمگیری در تعریف کارهایش دارد. برخی از انسان‌ها تعریف کار را در راستای کتاب های مقدس آسمانی قرار داده و بعضی از آنها، در مقابل دستورات وحی به تعریف کار پرداخته اند. قلب انسان به کارهای کامل گرایش دارد، ولی در عمل با ناکامی مواجه می‌گردد. فاطله میان گرایش کمال خواهی قلب انسان واعمال او برمی گردد به برداشت‌های  او از کتب آسمانی، در جامعه بشری موفقیت و مسالمت کار انسان با جهان طبیعت به دو عنصر اشاره می‌کند، الف- قلب سالم ب- تربیت قلب توسط دستورات واقعی وحی. اقتصاد بشر به دلیل فاسد شدن قلب آدمی به زیاده‌خواهی، و تربیت شیطانی در دوری از آموزه‌های آسمانی، هر روزسایه سیاه ظلم وستم اقتصادی جدیدی را در بالای سر او به نمایش می‌گذارد. دراین مقاله به تعریف‌های صحیح و ناصحیح کارو مالکیت از دیدگاه اسلام و یهود و مسیحیت پرداخته است، تا منشأ ظلم‌ها اقتصادی را ردیابی نماید.

چکیده:

تعریف کار در اسلام  عبارت است، ازحرکت انسان از نقص به کمال و از دنیا به سوی آخرت واز متناهی به سوی نامتناهی. در اسلام کار به دلیل حرکت کمالی آن از بلندترین ارزش‌ها به حساب می‌آید. انسان برای رسیدن به کمال خداوندی، جهان طبیعت و مافیها در خدمت او قرار داده شده است .کار در اسلام  به تناسب حضورعقل و خدمت به موجودات ارزش‌گذاری می‌گردد. مالکیت انسان در اسلام با توجه به درجه ارزش کار او طبقه‌بندی گردد.
در یهود کار باید انسان را از گناه باز دارد، و منزلت و شایستگی انسان به کاراو بوده و کارش  سبب می‌گردد، که نسبت به اباء و اجدادش از جایگاه برتری برخوردار باشد.در یهود کار باید برای خدا باشد، تا صاحب کار اشرف مخلوقات شناخته شود. دردین یهود با توجه به کارفرما، که خداوند متعال باشد، اگرکارانجام شود، بی‌نیازی حقیقی و واقعی انسان از خلق تأمین گردیده است. در یهود انسان با کار سخت، به ارتباط مستقیم با خداوند و دریافت روزی بدون واسطه  موفق می‌گردد. هدف از خلقت انسان در دین یهود کاراست و شالوده هر کس را کار او تشکیل می‌دهد، زیرا از تخریب عقلش جلوگیری می‌نماید. مالکیت در یهود به تناسب سلامت عقل و دوری از گناه و محتاج خلق نبودن طبقه‌بندی می‌گردد.
در مسیحیت کار برای نجات از ثروت است، نه ثروتمند شدن، اگر انسان مایملکی را با کار صاحب شده باشد، باید تمام آنرا یک جا به رسولان تقدیم کند.فقرا در دین مسیحیت بر ثروتنمدان ترجیح داده می‌شوند. انسان دردین مسیحیت برای نجات از شیطان باید اموال خود را با فقرا تقسیم نماید. پیروان حقیقی حضرت مسیح علیه السلام، کار را به گونه‌ای باید تعریف کنند که کارگر، اموال و درآمد خودش با فقرا مشترک قرار بدهد. مسیحیت با ارائه تعاریف از کار و مالکیت، به مشکلات اجتماعی برخورد نمود، که مجبور گردید تعریف جدیدی از کارو مالکیت ارائه بدهد و این ممکن نبود مگر با عبورکردن از ظاهر الفاظ کتاب مقدس، و متفکران کلیسا به این تنیجه رسیدن، که میان احساسات قلبی و اعمال انسان فاصله قائل شوند. مسیحیت با استفاده از تفسیر کتاب مقدس، کار ومالکیت را برای کسب ثروت مجاز اعلام نمود، ولی علاقه  قلبی به آنرا محکوم کرد.تعریف جدید کار ومالکیت سبب شد، جامعه مسیحیت اقدام به جمع آوری ثروت  بصورت آزاد را داشته باشد، ولی میل افراطی به آنرا از خود دور کند.با تفاسیر جدید از الفاظ کتاب مقدس، عقل از دین و دین از سیاست منفک گردید.

سوالات:

1- آیا بدون تعریف صحیح کار و مالکیت، می‌توان از تخریب جهان طبیعت و زندگی انسان‌ها جلوگیری بعمل آورد؟
2- چرا بشر با تعریف کار و مالکیت، کتب آسمانی مخالفت می‌کند؟
3- چرا اکثر کارهای انسان، با کار جهان طبیعت آشتی‌پذیری ندارند؟
4- چرا انسان در قلبش طالب کار کامل می‌باشد، ولی کارهایش ناکامل است؟
5- چرا انسان طالب مالکیت مطلق و انحصاری می‌باشد
6- چرا کارهای مسالمت‌آمیز انسان با جهان طبیعت، مالکیت مطلق‌گرای بشر را بر نمی‌تابد؟

مفهوم‌شناسی واژه کار

از نظر لغوی «کار» به ‌معنای فعل، عمل و کردار است. راغب اصفهانی واژه «عمل» را این‌گونه تعریف می‌کند: «هر فعلی را که حیوان از روی قصد انجام دهد، "عمل" نامیده می‌شود. مفهوم عمل از فعل، خاص‌تر و محدودتر است؛ زیرا "فعل" گاه در مورد اشیای جامد نیز به‌کار می‌رود».

نکته 1

کار انسان تقسیم به دو بخش، عمل و فعل می شود.
«عمل» به کاری اطلاق می‌گردد که از روی عقل و فکر انجام شود، لاجرم با عمل و آگاهی همراه است، اما «فعل» از آن عام‌تر است.

نکته 2

میزان در تقسیم کار انسان به عمل و فعل، عقل او می باشد.
کار در اصطلاح عبارت است از «مجموعه عملیاتی که انسان با استفاده از مغز، دست‌ها، ابزار و ماشین برای استفاده عملی از ماده روی آن انجام می‌دهد. این اعمال نیز متقابلاً بر او اثر می‌گذارد و او را تغییر می‌دهد.

 نکته 3

کار انسان داد و ستد با ماده است.

«کار» یعنی گردیدن و شدن و عبارت از «سیر و صیرورت از نقص به کمال، از قوه به فعل، از جزء به کل و از مبدأ به معاد است» انسان نیز از این سیر سرمدی و از این فرآیند بنیادین ـ غایی و فراگیر ـ نظام‌مند در عالم هستی، مستثنا نمی‌باشد. انسان موجودی است که در جهت نیل به کمال، فعلیت، کل معاد و سعادت مادی و معنوی خویش، و رای اهداف اجتماعی و دنیوی و نیز آمال اخروی خود و به‌منظور رسیدن به غایت و مطلوب خویشتن، نیاز به امکانات، اعم از مواد، ابزار و خدمات دارد».
«کار انسانی عبارت از عمل (کم و بیش) ارادی ـ عقلانی یا اختیاری فردی، گروهی و اجتماعی انسان‌هاست، عملی که به‌ منظور کسب امکانات مورد احتیاج، رفع نیازمندی‌ها و نقص‌های مادی و معنوی و در جهت دستیابی به کمال لایق، لاحق و معهود و مطلوب انجام می‌پذیرد»

نکته 4
کار انسان حرکتی هدفمند، از طاهر به باطن  و از دنیا به سوی آخرت، برای تبدیل نقص به کمال می باشد.

1- کار یدی (فیزیکی) نظیر کار دهقانان، کارگران و...؛
2- کار فکری، مغزی، نظیر معلمان و نویسندگان و...؛
3- کار احساسی و عاطفی نظیر کار هنرمندان، پرستاری از نوزادان و بیماران و...

نکته 5

انسان سالم از نظر ظاهر و باطن توسط کارش  تقسیم بندی می شود.

اسلام برای کار بالاترین ارزش‌ها را قائل شده و آن را یکی از عوامل اصلی مالکیت می‌شناسد. در قرآن حدود چهارصد آیه در تشویق کار وارد شده است که تمامی آن مختص کار اقتصادی نیست. اما با تعمق در آنها، به اهمیت و نقش کار پی می‌بریم؛ زیرا در آن آیات، ضمن هشدار به دلایل توحیدی، توجه بشر را به زمین و خیرات و برکات ذخایر و منابع حیاتی به ودیعت نهاده در آنها، جلب نموده و به‌صورت ضمنی، دعوت به حرکت و استفاده از استخراج این موهبت‌ها می‌کند و در این راه، اهمیت شکافتن دل دریاها را گوشزد نموده، انسان را به آنچه که وسیله سهولت حمل و نقل است، آشنا ساخته است. کار و تلاش در این آیات، به نام حرکت برای دریافت «فضل» پروردگار نامیده شده و به آرامش و استراحت در شب و تجدیدقوا و بازگشت نشاط و آمادگی برای فعالیت و کار در روز تأکید شده است.
«کار در اسلام معنای وسیعی دارد و لزوماً بازده مالی را تلویح نمی‌کند».

نکته 6
کار در اسلام  باید از مرز بازده مادی و دنیاوی عبور می کند.

نظام اسلامی دعا و مراقبه در تمام روز و یا زندگی زاهدانه را بدون انجام تلاشی برای خود و دیگران مجاز نمی‌شمارد. «یک بار با پیامبر(ص) از مردی سخن گفتند که تمام وقت خود را در مسجد به عبادت می‌گذراند. پیامبر(ص) پرسید چه کسی غذای او را تأمین می‌کند؟ پاسخ دادند: برادرش، پیامبر(ص) فرمود در این صورت، برادر او از او بهتر است»
و این نکته را مورد تأکید قرار دادند که دین اسلام از صرف تقوا و تعبد تشکیل نیافته، بلکه کار سخت و اتکا به تلاش‌های خود را نیز دربر می‌گیرد.

نکته 7

کار دراسلام  یک بعدی نیست، بلکه نیت کاررا همراهی می کند.

ب) در دین یهود

کار در دین یهود از منزلت ویژه‌ای برخوردار است تا جایی‌که «حتی از منزلت شایستگی و حق اجدادی نیز والاتر است؛ زیرا می‌خوانیم که یعقوب به لابان چنین گفت: «و اگر خدای پدرم، خدای ابراهیم و هیبت اسحق با من نبودی، اکنون نیز مرا تهیدست روانه می‌نمودی».
ازاین‌رو، قدر و منزلت اجداد یعقوب، تنها برای حفظ و حراست اموال و ثروت او سودمند بود. اما «خداوند مصیبت مرا و مشقت دست‌های مرا دید و دوش ترا توبیخ نمود».
نشان می‌دهد که خداوند به‌خاطر و به حق قدر و منزلت کار و رنج دستان یعقوب بود که لابان را از آزار و آسیب رسانیدن به وی برحذر داشت».
«کار» بخش مهمی از طرح و برنامه الهی برای سعادت بشر است. ارزش «کار» تا جایی است که در سفر تکوین آمده است: «حتی آدم ابوالبشر غذایی را نچشید تا آنکه اول کار کرد، چنان‌که گفته شده است: «خداوند آدم را بگرفت و او را در باغ عدن گذاشت تا در آن کار کند و از آن محافظت نماید».
نکته 1
کار در یهود به انسان و آباء او منزلت وشخصیت می بخشد.
زندگی زاهدانه و کناره‌گیری از کارهای دنیا در دین یهود مذموم شمرده شده است. تحصیل تورات، به‌عنوان عالی‌ترین و محترم‌ترین مشاغل عنوان شده است. ولی دانشمندان یهودی بر این نکته تأکید کرده‌اند که اگر همة مردم تمام وقت خود را فقط صرف تحصیل تورات کنند، حیات اجتماعی بشر به خطر می‌افتد. ازاین‌رو گفته‌اند:

نکته 2
در یهود نباید وقت کار صرف تحصیل تورات گردد.
تحصیل تورات زمانی خوب و باارزش است که با ادب و تربیت و کسب و کار همراه باشد؛ زیرا زحمتی که انسان در راه آن متحمل می‌شود، موجب می‌گردد که ارتکاب گناه را فراموش کند. اگر تحصیل تورات با ادب و تربیت و کسب و کار توأم نباشد، سرانجام به جایی نمی‌رسد و باطل می‌گردد و موجب آن می‌شود که شخص مرتکب گناه گردد.

کار در مسیحیت:

یکی از حوزه‌هایی که در آن تعالیم عیسی به نظر آموزه‌های انقلابی می‌رسید حوزه مالکیت است. پیام او در وهله نخست خطاب به فقیران و مستضعفان بود. ثروتمندان، که بنابر فرض بیشتر دلبسته دارایی‌هایشان بودند تا خلوص روحشان، مورد سوء ظن بودند:
عیسی به شاگردان خود گفت: «هر آینه به شما می‌گویم که شخص دولتمند به ملکوت آسمان به دشواری داخل می‌شود. و باز شما را می‌گویم که گذشتن شتر از سوراخ سوزن، آسانتر از دخول شخص دولتمند در ملکوت خدا.

نکته 1

در مسیحیت کار ثروث‌ساز، داخل در ملکوت خدا نمی‌گردد.
در اناجیل متی، مرقس، و لوقا داستان مشابهی درباره مرد جوان ثروتمندی نقل می‌شود که نزد عیسی آمد به امید یافتن زندگی ابدی. وقتی که عیسی به او گفت که باید فرامین ده‌گانه را نگاه دارد، مرد جوان پاسخ داد که پیشتر چنین کرده است. و عیسی به او گفت:
اگر بخواهی کامل شوی، رفته مایملک خود را بفروش و به فقرا بده که در آسمان گنجی خواهی داشت؛ و آمده مرا متابعت نما. مرد جوان چون این سخن را شنید دل تنگ شده برفت، زیرا که مال بسیار داشت.

نکته 2
در مسیحیت مال و ثروت زمینی مزاحم مال ثروت آسمانی می‌گردد.
پیام این قطعه به نظر بسیار افراطی می آید، امّا تعبیرها و تفسیرها از آن متفاوت است. در انجیل متی، چنانکه می بینیم، عیسی فرمان می دهد که برای کامل شدن باید همه ی مایملک را فروخت. این را می توان به حساب تفاوت میان مؤمنان عادی و مؤمنان کامل گذاشت. این تمایز را کشیشان و راهبان و دیگر مؤمنان کلیسای کاتولیک هم ملحوظ می داشتند. امّا سایر اناجیل ذکری از کامل شدن به میان نمی آورند. در مرقس، عیسی می گوید:
تو را یک چیز ناقص است: برو و آنچه داری بفروش و به فقرا بده که در آسمان گنجی خواهی یافت و بیا صلیب را برداشته مرا پیروی کن.
و در لوقا آمده است:
هنوز تو را یک چیز باقی است. آنچه داری بفروش و به فقرا بده که در آسمان گنجی خواهی داشت؛ پس آمده مرا متابعت کن.
در پرتو تعالیم عیسی درباره طلوع ملکوت خداوند، این فرمان که شخص همه چیزش را بفروشد و به فقرا بدهد چندان نامعقول نیست. آرزوها و آمال جمعیت مؤمنان متوجه آن جهان بود و نه این جهان. پیروان عیسی این فرمان را که اعتنایی به چیزهای این جهانی نداشته باشند به معنا می‌گرفتند. دلبستگی‌های انسان عادی - از جمله مال و اموال - باید کنار گذاشته می‌شد. حواریون اولیه زندگی پیشینیان را رها کردند تا به دنبال عیسی بروند. آنها از جمله همه مایملکشان را هم رها کردند. در جامعه بزرگتر پیروان نیز، پیروان اولیه عیسی در اورشلیم مایملک ساده مشترکی داشتند:
و همه ایمانداران با هم می‌زیستند و در همه چیز شریک می‌بودند و املاک و اموال خود را فروخته، آنها را به هر کس به قدر

در بخش جمع‌بندی نتایج این یادداشت به موارد زیر اشاره شده است:

ا- تعریف کار و مالکیت، درزندگی برخی مسلمانان و یهودیان و مسیحیان جهان با اعمال آنان در تضاد است.
2- کارها و مالکیت‌های مفید در جهان بر دستورات وحی منطبق است.
3- دستورات کتب آسمانی، می‌تواند مشکلات حل ناشدنی اقتصاد جهان را بر طرف نماید.
4- اگر کار عبادت محسوب گردد، زندگی ثروتمندان اختلاف طبقاتی را به وجود نمی‌آورد.
5- دستورات کتب اسمانی مالکیت های کاذب را به واقعی تبدیل می‌نماید.
6- انباشت ثروت در زندگی ثروتمندان از اقتصاد متضاد با کتب آسمانی صادر می‌گردد.
7- اقتصاد متضاد با دستورات وحی، عقل انسان را خفیف می‌کند.
8- اقتصاد منقطع آز کتب آسمانی بدون جنایات اقتصادی به وجود نمی‌آید.
9- تحقیر فقیران و تعظیم ثروتمندان، فرزند نامشروع اقتصاد منفک از وحی می‌باشد.
10- جدایی اقتصاد از دین محصول جدایی دنیا از آخرت است.
11- جدایی دین از سیاست ثمره تلخ، تفکیک دنیا از آخرت است.
12- جنایات اقتصادی صهیونیسم در جهان، محصول جدایی دین از اقتصاد است.
13- یکی از دلائل اصلی و اساسی، سقوط تمدن اسلامی، سنت تفکیک دیدن از اقتصاد می‌باشد.
14-  مادر دین‌ها و فرقه‌های نوظهور در جهان، اقتصاد سکولار می‌باشد.

captcha