به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا)، روزشمار عاشورا روزشمار یک واقعه خاص نیست، زیرا که هر سرزمینی کربلا و هر زمانی عاشوراست. توجه به ابعاد رویدادهایی که در یک روز میافتد، چهرهای ملموس از امری تاریخ نشان میدهد، رویدادی که تاریخی پس از خود را شکل داده است. آنچه عاشورا را به یک واقعیت جاودانه تبدیل میکند، پیامهایی است که در این واقعیت نهفته است، بیشک برای بیان اینپیامها باید بسیار اندیشید، اما نفس وقایع مواد خام اندیشه هستند، وقایعی که بر محور امام حسین(ع) روی دادهاند.
رسیدن کاروان امام و سپاه حر به نینوا
پگاه روز دوم محرم، امام حسین (ع) نماز صبح به جا آورد؛ سپس با عجله حرکت کرد و به سم چپ پیچید تا از سپاهان حر جدا شود. حر نیز تلاش میکرد امام و یارانش را به سمت راست یعنی به سوی کوفه متمایل سازد؛ اما آنها بشدت خودداری میکردند. به همین منوال حرکت میکردند تا به منطقه نینوا رسیدند.
سختگیری حر و پیشنهاد زهیر بن قین
پس از رسیدن نامه این زیاد، حر میخواست امام و یارانش را در همان مکان که آب و آبادی نبود فرود آورد. حسین بن علی(ع) فرمود بگذار در این آبادی (نینوا) یا آن یکی (غاضربه) یا آن دیگری(شفیه) فرود آییم.
زهیربن قین به امام(ع) گفت من این گونه میاندیشم که کار بعدا سختتر از اینکه الان میبینی خواهد شد. یابن رسول الله! جنگ با این گروه، الان بر ما آسانتر است از جنگیدن با کسانی که بعدا میآیند.
به جان خودم آن قدر از این پس خواهند آمد که ما تاب مقاومت در مقابلشان نداریم؛ اجازه بده با آنها بجنگیم.
امام(ع)فرمود: من جنگ را با آنها آغاز نمیکنم.
حرکت از نینوا و فرود آمدن در کربلا
پس از اصرار امام(ع) مبنی بر پیمودن مقداری راه، آنها از نینوا حرکت کردند و رقتند تا به کربلا رسیدند.
طبق روایات بیشتر مورخان حسین بن علی روز پنجشنبه دوم محرم سال 61ق به زمین کربلا وارد شد. برخی نیز روز روز ورود ایشان را به کربلا، چهارشنبه دانستهاند.
دینوری روز ورود امام را روز چهارشنبه اول محرم ذکر کده و خیابانی فرود امام را به کربلا هنگام عصر دانسته است. در هر حال کیفیت ورود و فرود آمدن حسین(ع) در این سرزمین روایات گوناگونی هست که هر کدام به نکات ظریفی اشاره میکنند.
زرد شدن خاک کربلا به محض ورود امام(ع)
هنگامی که حسین بن علی(ع) قدم در خاک کربلا گذاشت. رنگ خاک زرد شد و از آن غباری برخاست و سر و موی امام پر از گرد و خاک شد.
امکلثوم به امام(ع)گفت: برادر! این چه حالی است؛ از این سرزمین هولی عظیم به دل من افتاد. امام (ع) خواهر را تسلی داد.
برپا کردن خیمهها
هنگامی که یاران امام در کربلا فرود آمدند. به برپایی خیمهها اقدام کردند. آنها خیمهها را در مقابل نیزار و بوتهزار نصب کردند که تنها از یک سو با دشمن روبهرو شوند و بجنگند. اولین خیمهای که نصب شد. خیمه امام حسین بن علی بود. این خیمه بزرگترین خیمه بود؛ چون محل گردهمایی و جلسات به شمار میآمد.
خیمههای بانوان را در غرب خیمه امام با فاصله 50 ذراع برپا کردند.
طبق نقل مولف کتاب آینهداران آفتاب، تعداد خیمههای کاروان حسین بن علی(ع) حدود 60 خیمه و فاصله میان هر خیمه در حدود دو متر و محیطی که خیمههای امام در آن قرار گفت یکصد و هشتاد متر بوده است.
نامه حر به ابن زیاد
حر بن یزید ریاحی پس از مستقر شدن در کربلا، نامهای به عبیدالله بن زیاد نوشت و او را از فرود آمدن امام(ع) در سرزمین کربلا آگاه ساخت.
تعداد یاران امام(ع)
مسعودی مجموع یاران حسین بن علی(ع) را پانصد سوار و صد تن پیاده ذکر کرده است. و این تعداد 87نفر در روز عاشورا به شهادت رسیدند.
تعداد یاران امام هنگام ورود به کربلا 45 سوار و حدود 100 تن پیاده روایت شده است.
ابن سعد نیز تعداد یاران امام را در آن هنگام 50 مرد سوار و 20 تن پیاده آورده و نوشته است 19 نفر از این تعداد را اهل بیت تشکیل میدادند.
نامه این زیاد به امام
پس از رسیدن نامه حر به ابن زیاد، ابن زیاد نامهای به امام به این مصمون نوشت؛ «یا حسین به من خبر رسیده در کربلا فرود آمدی. امیرالمومنین، یزید بن معاویه به من نامه نوشته است که سر بر بالین نگذارم تا تو را به خدای لطیف خیبر ملحق کنم یا تو به حکم من و حکم یزید بن معاویه تن دهی؛ والسلام» زمانی که امام نامه را خواند انداخت و فرمود « قومی که رضایت مخلوق را در ازای خشم خالق بخرد. رستگار نمیشود».
پیک ابن زیاد گفت: ابا عبدالله ! جواب نامه چه شد؟ فرمود جوابی ندارم چون او مستحق کلمه عذاب است.
فرستادن عمر بن سعد برای رویارویی با امام
پیک ابن زیاد از نزد حسین بن علی بازگشت و خبر را به ابن زیاد رساند. ابنزیاد خشمگین شد و یارانش را فرا خواند کدام یک از شما جنگ با حسین را میپذیرید هیچ کس جواب نداد.
ابن زیاد نگاهش به عمرسعد افتاد که چند روز پیش فرمان حکومت ری را صادر کرده بود؛ به او گفت میخواهم این کار را انجام دهی وقتی از آن فراغت یافتی به ماموریت خود میروی.عمر بن سعد از پذیرش جنگ سرباز زد و حمزه بن مغیره خواهر زاده او ابن سعد را از این کار باز داشت. به خدا قسم اگر دنیا اموال و حکومت بر کل زمین را از دست بدهی بهتر است که خدا را در حالی ملاقات کنی که دستت به خون حسین آلوده باشد.
از دیگر کسانی عمر بن اسعد از جنگ با امام باز داشت پس بزرگ وی بود اما پسر کوچک او گفت: آنچه برادرم میگوید راست اما نسیه است آنچه پسر زیاد میدهد نقد! عمر سعد گفت راست میگویی؛ حال دنیا را اختیار میکنم تا آخرت چون شود.