اگرچه به موضوع عاشورا و فرهنگ و هنر مرتبط با آن که ابزاری برای گسترش و ترویج چنین مفهوم والایی است نباید دیدگاه مناسبتی و مقطعی داشت، اما اگر در طول سال ساز و کار حمایتی و برنامهریزی مدون مسئولان و مدیران برای پرداختن به چنین عرصهای جاری بود و تداوم داشت شاید در محرم و صفر و مقارن با ایام سوگواری سیدالشهداء(ع) دیگر چنین توقعی وجود نداشت که چرا آن گونه که باید و شاید شاهد اجرای چنین فرهنگ و هنر موضوعی نیستیم؟
فرهنگ و هنر عاشورا و پرداختن به آن جدای از باور و اعتقاد قلبی و ایمانی مردم ایران در گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی که وجه تمایز خود با حکومت جور و طاغوتی را در مسلح شدن به سلاح ایمان و تمسک به خط سرخ فرهنگ حسینی میداند و در برهههای گوناگون و در عرصههای خطیر و بحرانها با تکیه بر چنین فرهنگ و باوری با موفقیت از آن گذر کرده به عنوان یک اصل شناخته شده است، اما گویا هر چه زمان به پیش میرود و از مقاطع زمانی که شاهد تبلور روحیه سلحشوری و مجاهدت مردم انقلابی ایران دور میشویم، مظاهر چنین فرهنگ و هنری نیز آرام آرام رنگ میبازد.
از میان انبوه عرصههای فرهنگی و هنری که هر یک ظرفیت بالایی در پرداختن به موضوع جاویدی همچون عاشورا را دارند، اما همچنان تعمداً و یا سهواً از چنین قابلیتی که آنها در اختیار دارند غافل هستیم، عرصه هنرهای نمایشی طی سالهای اخیر کمترین توجه را به این موضوع حتی به شکل مناسبتی داشته در حالی که تجربه هنری نشان داده است که این عرصه هنری بیشترین جذبه مخاطبان را در صورت تولید به همراه داشته است.
یکی از مهمترین توجیهات و بهانههایی که دوستان مسئول در پرداختن به نمایشهای عاشورایی به ویژه در این ایام که توقع از آن دوچندان نسبت به دیگر ایام سال است، بیان میشود، هزینهبر بودن تولید چنین نمایشهایی به سبب ابزار و امکانات سختافزاری، اجرای دکور و صحنههای آن است؛ در حالی که به جرئت میتوان گفت به میان آوردن چنین دلیلی در توجیه کمکاری در حوزه هنرهای نمایشی عاشورایی به نوعی شانه خالی کردن از زیربار مسئولیت پرداختن به چنین مقولهای است؛ کما اینکه دوستان مدیر و مسئول اگر بخواهند برنامهای را منطبق با منافع شخصی و بر این اساس که برد رسانهای و تبلیغاتی آن بیشتر است و میتواند بیش از هر چیز دیگری موقعیت و جایگاه آن را تثبیت کند از هیچ امری ولو هزینهکرد چشمگیر در مواردی معدود که حتی تمام بودجه فرهنگی و هنری یکساله خود را به آن تخصیص دهند مضایقه نمیکنند که البته ذکر موردی این برنامهها و هزینهبر بودن اجرا و برگزاری آنها به صلاح نیست هر چند که مخاطبان خود به عناوین آنها واقف هستند.
این چه سیاست و منش راهبردی در عرصه فرهنگ و هنر است که در مقاطعی خاص همچون ایام محرم و صفر، ایدهها و جریانات هنری و به ویژه نمایشی که حرف تازهای براساس یک تفکر پویا و جوان در خود دارد را به بهانه نبود بودجه و نقدینگی مناسب و قابل تزریق طرد میکند، اما همچنان بر روی اسامی خاص با آثار هنری و نمایشی خاص که بعضاً تکراری بوده و حرف تازهای برای گفتن و مطرح شدن ندارند تمرکز کرده و به آن بودجههای کلان اختصاص میدهند؟
نهادینه شدن چنین رویهای در عرصه فرهنگ و هنر قالبی فرمایشی به این حوزه میدهد به این معنی که تنها افراد و چهرههایی شناخته شده و اصطلاحاً امتحان پس داده قادر به فعالیت هستند و همچنان در طول سالیان متمادی باید منتظر بازتولید و اجرای آثاری تکراری باشیم که به تدریج نمایش عاشورایی را به سمت ساختاری کلیشهای و شعاری و مخاطبگریزی سوق میدهد.
با تمام این تفاصیل اوضاع هنرهای نمایشی با موضوع عاشورا در طی یکی دو سال اخیر به حدی بغرنج شده است که حتی طیف خاصی از مخاطبان که دل در گروی بازتولید و اجرای مکرر چنین آثاری دارند، چندان امیدوار به اجرای همین سیکل تکراری نبوده و عرصه را خالی و عاری از چنین تکاپوهایی میبینند.
بخشی از این امر به سوءمدیریت مسئولان فرهنگی و هنری باز میگردد. با گذری اجمالی در تالارهای نمایشی شاهد مستهلک شدن و از رده خارج شدن بسیاری از سالنهای نمایشی هستیم که بخشی از آنها با وجود گذشت مدت زمان طولانی از آغاز به اصطلاح عملیات عمرانیشان به دلایلی از جمله کسری بودجه بلاتکلیف نیمهکاره رها شدهاند.
تعدادی از سالنهای نمایشی هم که همچنان جان و رمقی داشته و پذیرای آثار نمایشی هستند یا برنامهای برای تولید و اجرای نمایشهایی با موضوعات عاشورایی ندارند و یا به جهت مدیریت آنها توسط بخش خصوصی، تولید و اجرای این گونه نمایشی را که دارای مخاطبان خاص خود است را از نظر اقتصادی به صرفه نمیدانند؛ چرا که برای چنین نمایشهایی نمیتوان حامی مالی به ویژه از سوی بنگاههای اقتصادی و صنعتی جذب کرد.
به هر حال با چنین تدابیر و سیاستهایی که از سوی مدیران و مسئولان فرهنگی اتخاذ میشود و تا زمانی که نگرشی کاسبکارانه نسبت به تولید یک اثر نمایشی داریم که باید حتماً آورده مالی داشته باشد، در حالی که در هیچ کجای دنیا هنر تئاتر، هنری درآمدزا نیست، بلکه برای آن یارانههایی چشمگیر در نظر گرفته میشود، نمیتوان به آینده تئاتر و به ویژه احیای هنرهای نمایشی که با باورهای ملی و دینی ما همخوان است امیدوار بود.