کد خبر: 3447117
تاریخ انتشار : ۲۰ آبان ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۵

از تاثیرگذاری منابر شیخ انصاریان بر مسیحیان تا ساخت مدرسه برای ایتام

گروه ادب: بخشی از خاطرات شیخ حسین انصاریان به تاثیرگذاری منابر وی روی مسیحیان و تشرف آنان به اسلام برمی‌گردد و خاطراتی که درباره ساخت مدرسه برای ایتام داشت.

خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) در مرور خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین حسین انصاریان قصد دارد مروری بر خاطرات و حوادثی که در منابر برای ایشان روی داده است داشته باشد که در پی می‌آید.
آثار سخنرانى‏‌ها در جامعه

مرحوم آیت‌‏الله‏ رضا صدر که قبل از انقلاب من را به مسجد امام حسین(ع) واقع در میدان امام حسین(ع) دعوت مى‏‌کرد، مى‌گفت: منبرت اثرگذار است ولى خودت نمى‏‌توانى دنبال آثارش بروى.
درست هم مى‏‌گفت؛ ما که نمى‌‏توانستیم دنبال فرد فرد مردم برویم تا ببینیم که این سخنرانى قرآنى و روایى، چه اثراتى بر آنان خواهد داشت. گاهى اتّفاق مى‌‏افتاد که در شهرستان‏‌ها، دکتر و وکیل و شخصیت‌‏هایى که در بدنه حکومت بودند در اوّلین برخورد اظهار آشنایى مى‏‌کردند. از آن‏ها سؤال مى‏‌کردم که شما کجا مرا دیده‏‌اید؟ می‌گفتند: زمانى که دانشگاه تهران یا اصفهان یا فردوسى مشهد بودیم ـ در تهران، ماه مبارک رمضان در مسجد امیر، در اصفهان طی ایام فاطمیه و در مشهد در ایام رجبیه ـ در جلسات سخنرانى شما شرکت مى‏‌کردیم.
حتى چند سالى که به خارج از کشور مى‏‌رفتم، آنجا هم خیلى‏‌ها را در مسئولیت‌‏هاى مختلف مى‏‌دیدم که مى‏‌گفتند ما در سال‌‏هاى قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، پاى منبر شما مى‏‌آمدیم. بعضاً شنیده مى‌‏شد که مى‏‌گفتند ما دین‌ خود را از منبرهاى شما داریم.

مسلمان شدن چند مسیحى

یک مکانیک که از شرکت کنندگان در سخنرانى‌‏های من بود، یک روز گفت: یکى از همسایگان محل کارم مسیحى است و براى جذب او به اسلام، خیلى صحبت کرده‏‌ام. اگر اشکالى ندارد چند جلسه او را پاى منبر شما بیاورم. گفتم: نه تنها اشکالى ندارد، بلکه واجب است که او را بیاورى. پیامبر اکرم(ص) نیز یهودیان و مسیحیان را به مسجد دعوت و با آن‏ها صحبت مى‌‏کرد. دین ما دین منطق و دلیل است؛ دین فکر و اندیشه است.
فرد مسیحى، پس از چند نوبت شرکت در جلسات، روزى گفت که مى‏‌خواهم مسلمان شوم. مسائل را برایش گفتم و در جلسه‏‌اى از شب‌‏هاى ماه مبارک رمضان به‏ طور رسمى به دین اسلام تشرف پیدا کرد. وى در آن جلسه، چند دقیقه‌‏اى هم براى مردم صحبت کرد.
همچنین در ایامی که ظهرهاى ماه مبارک رمضان در مسجد امیر سخنرانى مى‏‌کردم، خانمى مسیحى هم چند بار همراه یکى از دوستانش پاى منبر آمده و به اسلام گرایش پیدا کرده بود. روزى پیشم آمد و گفت که به خاطر مطالب مستدلى که از قرآن و روایات شنیده‌ است، مى‏‌خواهد مسلمان شود که ایشان هم به دین اسلام تشرف پیدا کرد.
در طول سالیان طولانىِ تبلیغ با افراد متعددى برخورد کردم که مى‏‌گفتند: ما مسیحى بودیم و با تبیینى که شما از معارف اسلام داشتى، توسّط دوستان‌مان با مباحث شما آشنا شدیم و به اسلام گرایش پیدا کردیم.

ساختن مدرسه براى ایتام
در سال 1352 و همزمان با ایام فاطمیه، در خانه‏‌اى قدیمى در خیابان خیام تهران سخنرانى داشتم. مجلس  مربوط به یکى از اصناف بازار بود که روبروى بازار در خانه مرحوم آیت‌‏الله میرخانى برگزار مى‏‌شد و جمعیت کثیرى نیز شرکت مى‏‌کردند.
وقتى این عالم بزرگوار از دنیا رفت، معلوم شد که در روستاهاى کوهستانى و با کمک مردم  بیش از پنجاه مسجد، درمانگاه،  غسّال‏خانه و مدرسه ساخته است.
روز سومِ آن جلسه پنج روزه پیشنهادى به اعضاى آن صنف دادم و گفتم: به‏ طور ماهیانه هر کسى 10 تومان براى انجام کارهاى خیر پرداخت و در دفترى هم ثبت ‏نام کند و اوّلین نفر، خودم هستم. روز بعد مدیر آن صنف به من گفت: شما 10 تومان خود را بدهید. هیئت اصناف با پول‌‏هاى جمع شده در یکى از محلات فقیرنشین ابن‏ بابویه شهررى، حدود سه هزار متر زمین خریدند و مدرسه‏‌اى دو طبقه و مجهز براى تحصیل کودکان ساختند و به مناسبت این‏که نزد قبر ابن‏ بابویه بود، نام آن را «مدرسه صدوق» گذاشتند.
بانیان نیکوکار، قبل از ماه مهر و آغاز سال تحصیلى مدارس، جواز مدرسه را از آموزش و پرورش گرفتند و به مسئولان اداره گفتند: ما از شما چیزی نمى‏‌خواهیم؛ همه چیز را خودمان تأمین مى‏‌کنیم.
با همفکرى چند نفر براى اوّل مهرماه، سى نفر کودک یتیم را پذیرش کردند، بهترین معلّم‌‏ها را دعوت کردند و کمبود خانه‏‌هاى ایتام را نیز تأمین کردند و آرامشى براى خانواده‏‌ها ایجاد شد. آن بانیان خیر مى‏‌گفتند: ما این بچّه‌‏ها را تربیت مى‌‏کنیم تا معارف دین را که یاد گرفتند به خانواده و خویشان انتقال دهند. در آن سال همه دانش‌‏آموزان آن مدرسه با معدل بیست قبول شدند. اکثر آنان پس از اخذ دیپلم در کنکور نیز قبول شدند و درصد موفقیت دانش آموختگان آن مدرسه از همه مدارس منطقه بیشتر شد.
در حال حاضر تعدادى مهندس، دکتر، استاد دانشگاه، دبیر و مدیران خوب و متدیّن از بین آن کودکان تحویل جامعه شده است که هر کدام  پشتوانه‌‏اى براى چند خانواده یتیم شده‏‌اند.

captcha