به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، علیمحمد بشارتی، مشاور سیاسی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و از مبارزین انقلاب اسلامی است که در شهرستان جهرم به دنیا آمده و در دوران مبارزه مردم علیه رژیم منحوس پهلوی منزل وی یکی از پایگاههای مهم مبارزان انقلاب اسلامی بوده است. در این راستا علیمحمد بشارتی یادداشتی را درباره کتاب «انقلاب اسلامی در جهرم» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده است، نوشته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
«یکی از خدمات ارزشمند مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تدوین اسناد انقلاب اسلامی است. حافظه افراد هر قدر هم فوق العاده باشد، بعد از مدتی مشمول مرور زمان میشود و خاطرات کمرنگ میشود و نمیتوانند خاطرات خود را ثبت کنند، اما کار مرکز اسناد موجب میشود که این خاطرات حفظ و به عنوان عوامل اساسی شروع انقلاب و پیروزی انقلاب و پاسداری از ارزشهای انقلاب اسلامی مطرح کند.
کتاب انقلاب اسلامی در جهرم و کتابهای مشابه یک حسن جانبی هم دارد و آن این است که در آن، همه چیز چه برای افراد مثبت و چه برای افراد منفی ثبت میشود و این یک درس برای افراد موثر انقلابی است، زیرا اجر اینها در این دنیا هم ضایع نمیشود و انسان فقط نباید منتظر قیامت باشد. برای افراد منفی هم روشن است که موضعگیریهای منفی یا ارتباط با مقامات پهلوی از چشم مردم نهفته نمانده و نخواهد ماند.
در شهری همچون جهرم که هزارو 200 کیلومتر از تهران فاصله دارد، حرفهای مردم و مواضع مردم در جریان انقلاب اسلامی در کشور منعکس نشده است. ما ملیگرا نیستیم، اما گاهی ملیت موجودیت پیدا میکند. به عنوان مثال در جنگ احزاب یا در جنگ حنین، پیامبر(ص) دستور دادند هر یک از قبایل پرچم خودشان را به اهتزاز در بیاورند که لااقل به خاطر حفظ اعتبار قوم و قبیله خودشان هم که شده، پایداری کنند.
اثر مثبت کتب تدوین انقلاب اسلامی، به تماشا گذاشتن انقلاب در آیینه مردم است. زیبایی انقلاب در این است که هر کدام از این مهرههای تسبیح کار خودشان را انجام میدهند، ولی در مجموع یک کار انجام میدهند و آن هم حفظ تمامیت انقلاب اسلامی است.
کتاب «انقلاب اسلامی در جهرم» عوامل نقشآفرین را در وقوع انقلاب تبیین میکند. البته کتاب انقلاب اسلامی در جهرم کتاب قصهگویی نیست و متن آن نشان میدهد که انقلاب برای یک قبیله یا یک گروه خاصی نبوده است و همه مردم در آن نقش داشتهاند. در این کتاب اسامی تمامی علمای جهرم -حتی آنهایی که خیلی هم مثبت نبودهاند، اما یک بار در راهپیمایی دیده شدهاند- ثبت شده است و این دقت کتاب را نشان میدهد.
مردم جهرم بسیار کمحرف هستند و اگر دولت میدانست مشکل کمآبی چه کار کرده است، همان کاری که برای دریاچه ارومیه انجام داد را باید برای باغات جهرم انجام میداد. جهرم سالانه هشتصد هزار تن مرکبات تولید میکند یعنی دو استان گیلان و مازندران دومیلیون تن تولیدات دارند اما جهرم هشتصدهزارتن تولید دارد.
در منازل جهرم، چاه آب وجود داشت و هر کس به فراخور زندگی خود، چند اصله درخت نخل و لیمو داشت و از آن مصرف یکساله خرمای خود را تامین میکرد. در جهرم، خرما، غذا است، یعنی اگر کسی شام خرما را به تنهایی بخورد کافیست. به خاطر این که به طور مداوم در منازل چاه حفر شد، عمق چاهها برای رسیدن به آب از 8 متر به 385 متر رسیده است. این نشان میدهد که چه توانی برای حفر چاه صرف می شود اما مردم نجیب جهرم هیچ حرفی نمیزنند. جهرمیها حتی سیستم آبیاری تحت فشار را قبل از انقلاب اسلامی راهاندازی کردهاند.
یکی از حسنهای کتاب انقلاب اسلامی در جهرم، دلگرمی دادن به مردم است. در این کتاب خدمات شهر جهرم به صورت ریز مطرح شده است. از همه کسانی که این کتاب را تدوین کردهاند، باید تشکر کرد.
شاهکار انقلاب اسلامی، نقش روحانیت در آن بود. از دوران قاجار که احزاب در کشور تشکیل شد، احزابی که وابسته به گروه خاصی بودند و جاذبهای هم نداشتند، تنها به تقلید از غرب عنوانی را برای خود برگزیدند.
حزب و تأسیس حزب، پس از سقوط رضاخان در اسفند سال 1320 جدیتر شد، زیرا رضا شاه تبعید شده بود و جایگاه محمدرضا هنوز محکم نشده بود، بنابراین احزاب فعال بودند. اما بعد از 28 مرداد، همه مظاهر آزادی سرکوب شد و احزاب رفته رفته از بین رفت و کم کم دولت احزابی همچون «حزب مردم» یا «حزب ایران نوین» را تاسیس کرد.
بعدها شاه همه این احزاب را منحل کرد و هویدا را به عنوان دبیرکل حزب رستاخیز انتخاب کرد. مردم یا از ترس، عضو حزب رستاخیز میشدند یا برای داشتن نان و آب به عضویت حزب رستاخیز درمیآمدند. روزنامه توفیق برای این که هوای مسائل را داشته باشد، نوشت «حزب ایران نوین پاینده باد، کمی هم حزب مردم زنده باد.»
پس از 28 مرداد، جبهه ملی تاسیس شد. آنها هم میخواستند ادای روشنفکران فرانسوی را دربیاورند. دلیلش هم این بود که اعضای مرکزی آن در فرانسه درس خوانده بودند و هم میخواستند با دولت رابطه داشته باشند. به همین دلیل میگفتند ما به اصلاحات در چارچوب قانون اساسی که شاه بماند و آزادی هم باشد، اعتقاد داریم. خط اعتقادی جبهه ملی سکولار بود.
اگر ما میخواستیم زمام امور را دست غیر روحانی بدهیم، ما را به همان مسیری میبردند که جبهه ملی و نهضت آزادی را برده بودند. انتهای نهضت آزادی طرفداری از شاه بود. بازرگان فقط میخواست انتخابات برای مجلس، آزاد باشد و هیچ چیز دیگری نمیخواست؛ او حتی جمهوری را هم نمیخواست. ولی روحانیت به زعامت حضرت امام خمینی (ره)، نابودی رژیم سلطنت را رقم زد و این نقش اثربخش و محکم فقط از ناحیه امام و گروهی از روحانیت قابل قبول بود و دیگران جرات این شعارها را نداشتند.
در هر شهری که روحانیت قویتر بود، حضور مردم در انقلاب و بعد از انقلاب بیشتر مشاهده میشود. جهرم یک نمونه کامل از آن است که مردمش همیشه علاقه مند به روحانیت بودهاند. در زمان پلهوی در این شهر سینما و مرکز فساد وجود نداشته است زیرا روحانیت در صحنه بود. مرحوم آیت الله حق شناس وقتی میخواستند به دیدن آیتالله شبزندهدار بیایند یک خیابانی به نام خیابان جمهوری اسلامی وجود داشت. ایشان در امتداد خیابان میآمدند و همه مغازهدارها به هم اطلاع میدادند و از مغازه خود بیرون میآمدند و به ایشان احترام میگذاشتند. این نشان از اعتمادی بود که مردم به روحانیت داشتند.
در کتاب «انقلاب اسلامی در جهرم»، از خدمات روحانیت به طور کامل تقدیر و تجلیل شده است و به حق جایگاه آنها مورد تایید قرار گرفته است. اصولی که بر انقلاب حاکم است در همه جای این کتاب محسوس و ملموس است. یعنی گویی یک انرژی بوده که درلابه لای کتاب آثارش مشخص میشود. این یا هوشمندی تهیهکنندگان کتاب است یا مجموعه مصاحبههایی که از شخصیتهای اثربخش جهرم داشتند.
در این کتاب به درستی از روحانیت تجلیل شده و حتی آنهایی هم که ساکت و بی طرف بودند و به شکلی پایشان به جلسات بازشده بود، نامشان در این کتاب آمده است. این کتاب در هر تیراژی اگر به جهرم برود، هیچ کس از تدوینگران آن گله نخواهد کرد؛ چرا که جزو کمتر کتبی است که من با این مشخصات سراغ دارم.
این کتاب نباید آخرین کتاب در این باره باشد. باید در کتب دیگر به نقش آیتالله حقشناس به عنوان زمامدار روحانیت جهرم، مرحوم آیتالله آیتاللهی به عنوان پرچمدار انقلاب در جهرم و آیتالله شبزندهدار به عنوان مسئول تقویت بنیانهای اعتقادی مردم پرداخته شود.
اخیرا گروهی به دنبال برگزاری یادوارهای برای آیتالله شبزندهدار هستند. پیشنهاد میکنم مرکز اسناد انقلاب اسلامی هم گروهی را برای جمع آوری اطلاعات مشخص کند. مرحوم آیتالله حقشناس که به نظر من سلمان زمان هستند، پسری داشتند که روحانی بود و فوت شد؛ دامادش هم که روحانی بود، فوت شد و هیچکسی را در زمان حال ندارد که بخواهد یادوارهای برای ایشان تدوین کند.
نکاتی در زندگی این بزرگواران وجود دارد که هرکس بخواند میتواند از آن استفاده کند؛ در واقع خواننده کتاب کنجکاو میشود که به جهرم بیاید و از نزدیک با شهر جهرم آشنا بشود. با همین مطالعه خواننده متوجه میشود که چرا شهر جهرم نسبت به شهر شیراز شهید بیشتری داد.»