کد خبر: 3456907
تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۰
سروش‌محلاتی:

گرایش‌های اجتماعی و سیاسی در تفسیر المیزان بی‌نظیر است

گروه اندیشه: سروش‌محلاتی معتقد است که علامه در تفسیر آیاتی از قرآن استبداد دینی، سیاسی و فساد اقتصادی را سه ضلع مثلث دانسته و گرایش‌های اجتماعی و سیاسی در تفسیر المیزان در مقایسه با دیگر تفاسیر بی‌نظیر است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، همایش کیش مهر در دانشگاه تهران و به همت انجمن اسلامی دانشگاه تهران 3 آذرماه برگزار شد. در این همایش، حجت‌الاسلام و المسلمین محمد سروش‌محلاتی با بیان اینکه تا کنون کسی دیدگاه‌های سیاسی و اجتماعی علامه را بر اساس دیدگاه‌ها علامه مورد بررسی قرار نداده است، گفت: ایشان با حساسیت مسئله استبداد دینی را دنبال می‌کند. ایشان شاگرد علامه نائینی بود و احتمالا در خصوص این مساله از ایشان تاثیر گرفته باشد، اما میان آنچه علامه نائینی مطرح می‌کند و آنچه علامه طباطبایی مطرح می‌کند، تفاوت وجود دارد. مراد نائینی از اسبتداد دینی مبتنی بر جدایی نهاد سیاسی و نهاد دینی است، اما از نطر علامه میان استبداد سیاسی و دینی ارتباط است.
سروش محلاتی ادامه داد: علامه استبداد دینی را از سیاسی متفاوت می‌داند، آنجا که پای دین در میان نیست، استبداد می‌تواند از کودتای نظامی تفنگ، درفش و داغ کردن استفاده کند، اما در استبداد دینی صرف‌نظر از اینکه آیا این روش‌ها هست و یا نه با توجیهات دینی قبح اعمال سرکوب‌گرانه از بین می‌رود و موجب می‌شود تا استبداد ساده‌تر صورت گیرد.

مسیحیان علما را جای خداوند می‌نشانند
وی تصریح کرد: از نظر علامه مسیحیان با طرح حلول خود را فرمانروای بی چون و چرا معرفی کردند، از سوی دیگر علامه مفهوم دیگری را مطرح می‌کند و آن این است که مسیحیان با طرح چنین مساله‌ای به دنبال بیان این هستند که مقدس و منصوب هستند و حالا چه کسی می‌تواند در مقابل منصوب خدا حرفی بزند و همه چیز در نظام سیاسی کلیسایی پاک و منزه است.
سروش‌محلاتی ادامه داد: مسیحیان دین را احکامی تقلیدی بیان می‌کنند که کسی نمی‌تواند سوال بپرسد و این محصول عملکرد کلیسا است. علامه در ادامه می‌گوید کلیساییان به مردم اجازه چون و چرا نمی‌دادند و حلول به این مساله انجامید. کلیسائیان به خود نشان خدایی داده بودند. طرح این مباحث توسط علامه فقط بیان مباحثی تاریخی نبود و هشداری برای ما نیز هست.
وی ادامه داد: در آیه شریف «اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِیَعْبُدُواْ إِلَهًا وَاحِدًا لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ: اینان دانشمندان و راهبان خود و مسیح پسر مریم را به جاى خدا به الوهیت گرفتند با آنکه مامور نبودند جز اینکه خدایى یگانه را بپرستند که هیچ معبودى جز او نیست منزه است او از آنچه [با وى] شریک مى‏گردانند». (توبه، 31) سوال شده است که مگر کسی از یهودیان و مسیحیان عالمان دینی خود را می پرستید، علامه معتقدند که چنین پرستشی وجود نداشته است، اما آنان علمای خود را مطاع بی‌چون چرا می‌دانستند و چون عالم دینی چیزی می‌گفت باید اجرا می‌کردند. خود علامه این مطلب را در ذیل همین آیه در جلد 9 المیزان بیان می‌کند که آنها علمای خود را نمی‌پرستیدند ولی حرف شنوی بدون قید و شرط داشتند و اگر عالم دینی می‌گفت ماست سیاه است، سیاه می‌دانستند و این اطاعت بی‌‌قید و شرط مخصوص شان خداست و نه انسان.

ارتباط بین استبداد دینی، سیاسی و فساد مالی
سروش محلاتی تصریح کرد: از دیگر مباحثی که علامه مطرح می‌کند، ارتباط بین استبداد سیاسی و استبداد دینی و فساد مالی است. این‌ها راس‌های یک مثلث هستند، قاعده این مثلت نیز استبداد دینی است، با آمدن این استبداد، استبداد دینی و فساد مالی پدید می‌آید. در دو جای قرآن علمای دینی مورد نقد قرار گفته‌اند، آیه‌ای است که ذکر شد و دیگری در آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ: اى کسانى که ایمان آورده‏اید بسیارى از دانشمندان یهود و راهبان اموال مردم را به ناروا مى‏خورند و [آنان را] از راه خدا باز مى‏دارند و کسانى که زر و سیم را گنجینه مى‏کنند و آن را در راه خدا هزینه نمى‏کنند ایشان را از عذابى دردناک خبر ده». (توبه، 34) که با تاکیدات زیادی همراه است، این مساله بیان شده است. این حرام‌خواری نادر و استثنائی و به صورت شخصی نبوده و ریشه فساد مالی به آمیخته‌شدن استبداد دینی و استبداد سیاسی باز می‌گردد.
وی ادامه داد: علامه مطرح می‌کند که فساد مالی راهبان اهمیت زیادی دارد و هیچ فسادی در قرآن به اندازه فساد مالی مطرح نشده است و این به این مساله باز می‌گردد که مهم‍‌ترین چیزی که پایه جامعه اسلامی را تشکیل می‌دهد، بنیه مالی و اقتصادی است. ایشان ادامه می‌‎‍دهند که ریشه مفساد سیاسی و اقتصادی به مفاسد علمای دین باز می‌گردد و تا وقتی استبداد دینی و سیاسی وجود داشته باشد، فساد مالی نیز وجود خواهد داشت و ایشان چندن صفحه در این خصوص توضیح می‌دهند.

تقسیم حکومت به انسانی و غیر انسانی
وی ادامه داد: علامه حکومت را به انسانی و غیرانسانی تقسیم می‌کند و معتقد است که حکومت غیرانسانی را نیز به حکومت فرد و اکثریت تقسیم می‌کند که هر دو ظالمانه است. حکومت اکثریت ظالمانه است، زیرا در آن حق نصف به اضافه یک افراد محقق می‌شود، اما بر نصف منهای یک مردم ظلم می‌شود. خدا حکومت انسانی را اقتضا کرده است که در آن حقوق تک تک انسان‌ها لحاظ می‌شود  و همه در آن حقوق برابری داشته باشند.
سروش محلاتی با بیان اینکه علامه وقتی به اسلام می‌رسد می‌گوید همان حوادث تلح در مسیحیت و یهود در اینجا هم اتفاق افتاده است، گفت: ظهور آثار حلول کلیسایی از نظر بیرونی در بین مسلمانان دیده می‌شود، هر چند اسلام مخالف حقوق است و به نام اسلام و دین حوادث تلخی اتفاق افتاده است.
وی ادامه داد: مشکل ما مشکلی نبود که در صدر اسلام بوده و تاریخی باشد و علامه می‌گوید هم اینک نیز مشکل استبداد دینی مواجه هستیم، مراد از هم اینک، امروز ما نیست و ایشان 50 سال قبل این بحث را مطرح کرده‌اند. منظور ایشان این است که ما به لحاظ ذهنی استبداد دینی را پذیرفته‌ایم و تا وقتی فکر ما اصلاح نشود، نظام سیاسی اصلاح نخواهد شد. 
سروش محلاتی تصریح کرد: ایشان می‌گویند بساط حاکمیت کلیسا از بین رفت، ولی همان فجایع به نام دین در برخورد با اندیشه پس از آن میان مسلمان وجود داشت و ایشان خیلی دردمندانه مساله استبداد دینی را مطرح می‌کند. ایشان می فرمایند «هرگز دین حقیقی نابودی اندیشه را با زور شمشمیر و تازیانه قبول نمی‌کند... متاسفانه ما نعمت آزادی فکر را از دست داده‌ایم و روش‌های کلیسائی در میان ما حاکم است».
وی افزود: علامه در میان علمای ما در جزو علمای استثنائی است که استبداد دینی را با این وضوح مرتبا مطرح کرده است. ایشان معضل حیات فکری و اجتماعی ما را به خوبی درک کرده است، ولی یک بحث دیگر نیاز است. برای این که بگوییم راه‌حل علامه چیست. ایشان راه‌حل خود را در حکومت اسلامی بیان کرده‌اند. ایشان معتقد به حکومت دینی با سازوکار خاص مدنظر خود بودند.
سروش محلاتی در پایان گفت: علامه در خصوص مصلحت معتقد است که اوائل امر مراد از صلاح صلاح اسلام و مسلمین بود، ولی در به تدریج مراد از صلاح صلاح مقام خلافت و سلطنت شد. ایشان قائل به حقوق اقلیت‌های دینی و مذهبی بودند. اما میان مسلمانان و غیر مسلمانان به برابری معتقد نبودند.

captcha