حجتالاسلام والمسلمین محمود شفیعی، عضو هیئت علمی گروه سیاسی دانشگاه مفید قم در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، گفت: خشونت گسترده و عمیقی که داعش در منطقه و حتی جهان به وجود آورده است یک امر روانشناختی است که ریشههای خاص خود را دارد. به نظر میرسد با یک نوع تحلیل روانشناختی اجتماعی میتوان این نوع خشونتها را تحلیل کرد. در تحلیل روانشناختی شرایط زیست آدمی بسیار اهمیت پیدا میکند اینکه چگونه انسانها اینگونه درندهخود و گرگ صفت میشوند ممکن محصول شرایط خاص سرکوب اجتماعی باشند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی افزود: به نظر من مهم ترین عامل وضعیت روانی خشونتها برمیگردد به خشونتهای که قبل از شکلگیری گروه داعش اتفاق میافتاد. در آن زمان داعش خود فاعل خشونت نبودند بلکه موضوع و مفعول خشونت بود؛ یعنی آنها تحت ظلم و خشونت قرار گرفته بودند اینکه این خشونتها از کجا ناشی میشود بحثهای مفصل جداگانهای را طلب میکند که من تنها در 2 مسئله آن را توضیح میدهم. اولین دلیل باز میگردد به ظلم و ستمهای استبدادی که در این کشورها وجود داشته است. به عنوان مثال در سوریه ما میبینیم «بشار اسد» و مجموعهای از نظامیان این کشور سختگیریهای گسنردهای را اعمال کردند. همین اعمال خشونت در «حافظ اسد» پدر بشار اسد نیز پی گرفته میشد و وی در زمان حکومت خود بیش از 30 هزار نفر از مردم را در حوادث گوناگون و بهانه های مختلف کشته بود. در حوادث اخیر که اعتراضاتی پیش آمد دولت بشار اسد شروع به سرکوب کردن مردم کرد و دهها هزار نفر از مردم به بهانههای مختلف کشت. پس خشونتی که دولت علیه بخش بزرگی از مردم اعمال کرد موجد یک وضعیت روانی در کشور شد.
وی در ادامه گفت: خشونت در عراق دو سویه شد عراقیان در مرحله نخست با خشونتی که بعثیها سردسته آنها بودند سرکوب میشدند و در مرحلهبعد با حضور آمریکاییان در عراق این خشونت و سرکوبگریها به شدت در عراق گسترش پیدا کرد. بنابراین یک مسئله ریشه در سرکوبی و خشونتهای دارد که قبلا از سوی حکومتهای استبدادی اعمال میشد.
محمود شفیعی افزود: اما در خصوص مسلمانانی که از مناطق مختلف به داعشیان میپیوندند باید بگویم مجموعهای از محرومیتهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که در کشورهای سرمایهداری و توسعه یاقته بر اقلیتهای مذهبی از جمله مسلمانان اعمال میشد آنها را به حاشیه نشینهای این کشورها مبدل کرده بود البته ممکن است این افراد به لحاظ علم و ثروت بالا باشند ولی به لحاظ فکری و فرهنگی و آزادیخواهی که در ضمیر هر انسانی وجود دارد سرکوب شده باشند. بنابراین یک نوع خشونتهای قبلی زمینهساز چنین وضعیت روانشناختی شده است. پس به نظر من این خشونتها هم ناشی از استبداد کشورهای جهان سومی و هم ناشی از سیاستهای نژادپرستانه و تمایزگرایانهاستکه در برخی کشورهای غربی علیه اقلیتهای مذهبی از جمله مسلمانان اعمال میشد و در واقعه از دالان خشونت است که خشونت بازتولید میشود .
خشونت در داعش، آخرین مسئلهای است که صورت دینی پیدا کرده است
وی در ادامه گفت: پرسش دیگر این است چرا این خشونتها به نام مذهب و در صورت و رسم مذهب اعمال میشوند؟ به نظر میرسد صورت مسئله هنوز پاسخ کاملی پیدا نکرده است و باید به این موضوع پاسخ بدهیم که چرا این جریانها صورت مذهبی پیدا کردهاند. در اینجا نیز میتوان یک امر روانشناختی را در نظر بگیریم امر روانشناختی هم ریشههای سیاسی دارد. برای اعمال خشونت همیشه باید یک توجیهی پیدا کرد چرا که بدون توجیه و انگیزه نمیتوان دست به عملی زد میخواهم بگویم هر انسانی اعمال خود را قبل از اقدام به نحوی توجیه میکند.
این استاد دانشگاه افزود: مذهب در بین گروه داعش عامل تسریع کننده است که با وضعیت روانشناختی به وجود آمده است. داعشیان سعی دارند با گزارهها و فکتهای مذهبی اعمال خود را به شکل مذهبی توجیه و صورت مذهبی بدهند. به نظر من اصل مسئله برنمیگردد به بدفهمی دینی و مسائلی از این دست خشونت آنها آخرین مسئلهای است که صورت دینی پیدا کرده است و اصل مسئله خشونت،ریشه در مسائل سیاسی و اجتماعی و روانشناختی دارد.
وی در ادامه گفت: البته ممکن است این تحلیل نتواند در مورد همه افرادی که به داعش پیوستند ورود کند و پاسخ داشته باشد ممکن است فردی به دلایل شخصی به این گروه بپیوندد باید آن را به صورت شخصی تحلیل کنیمتصور من این است کسانی که از غرب میآیند به شکلی تحت محرومیتهای قرار گرفتند. همین ابوبکر بغدادی، خلیفه خودخوانده سالها در زندان «گوانتانامو» شکنجه و سرکوب شده بود. در عراق هم که بود در جامعه سنی و سرکوبهای که نسبی که نسبت به سنی در دوره سقوط صدام اعمل شده همه اینها جمع شدند تا در نهایت در این شکل بروز پیدا کردند.
شفیعی افزود: من در تحلیل خود با رویکرد «الیور وی» همگام شدهام است. وی در خصوص مسلمانانی که ایدئولوژیک، خشن و بنیادگرا میشوند در3 کتاب خود به صورت مفصل توضیح و شواهد زیادی آورده است. اینکه کسانی در رفاه مطلق باشند و از شدت برخوردای به این سمت کشیده میشوند باید تحلیل شود من اطلاعی از طبقه و خانواده کسانی که به این گروه میپیوندند ندارم که بتوانم تحلیل دقیقتری ارائه بدهم بدهم.
وی در پایان در پاسخ به خطر تکثر داعش در جهان اسلام گفت: با این تحلیل که گفته شد تا مادامی که سیاستهای کشورهای جهان سوم همان سیاست سرکوبگرایانه، سلطه یک سویه بر جامعه، نادیده گرفتن خواستههای اجتماعی و خاستگاه اجتماعی گروههای مختلف است این منوال ادامه پیدا خواهد کرد. البته نباید از سیاستهای جهانی شرقی و غربی و غیر انسانی نیز غافل شد. به نظرمن به راحتی ریشه داعش خشکانده نخواهد شد و با کشتنها آنهاشاید بر تعدادشان افزوده شود. نمیگویم نباید با آنها مقابله کرد ولی راه حل مقابله با این گروه اعمال خشونت بیشتر نیست هر خشونتی یک خشونت دیگر بازتولید میکند پس مقابله با آنهااز سوی با تغییر سیاستهای دولتها در کشورهای مسلمانان از سوی دیگر با تغییر سیاستهای جهانی محقق خواهد شد.
مصاحبه کننده: سیرآنوش موسوی