سیدمجید امامی، معاون پژوهشی دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، عنوان کرد: از همان ابتدای انقلاب اسلامی اتخاذ الگوی بومی در مدیریت تحولات اجتماعی جامعه و عدم فروغلتیدن در مدلهای غربی توسعه مورد نظر رهبران جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت؛ طبعا با طرح ضرورت و اولویت الگوی اسلامی- ایرانی برای پیشرفت این نقدها و تردیدها نسبت به مدلهای توسعه که البته آثار منفی و مخربی بر جامعه ایرانی باقی گذاشت، پر رنگتر شد؛ الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت دغدغهای بود که نیازمند نظریهپردازی و مفهومپردازی است؛ معمولا اندیشمندانی که دغدغه اسلامی و قرآنی داشتند با طرح مبانی متفاوت توسعه اسلامی نسبت به توسعه غربی همواره موفق به سلب الگوهای موجود شدهاند؛ از طرف دیگر نتوانستهاند واسطههایی کاربردی بین آن مبانی و برنامهریزی توسعه ارائه دهند تا زبان اهالی برنامهریزی توسعه آن را را بفهمد.
وی با اشاره به طراحی نظریه سیاستی فرهنگ و ارتباطات جمهوری اسلامی ایران در چارچوب الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت افزود: در این رساله، ضمن به رسمیت شناختن نگاه و رویکرد اسلامی-ایرانی به مدیریت تحولات اجتماعی به جای طرح مبانی فلسفی، به یک سازه مفهومی رسیدهام که الگوی واسطی را معرفی میکرد؛ در واقع مدعی شدهام که "الگوی پیشرفت" نوعی نظریه سیاستی است، نه نظریه مبنایی و فلسفی.
امامی اظهار کرد: نظریه سیاستی؛ کاربردی و کاملا معطوف به مسائل، زمان و مکان برنامهریزی ارائه میشود و در ادبیات علوم سیاستی ایران کاملا مغفول و مفقود بوده و هست؛ طبعا برای نخستین بار مفهوم نظریه سیاستی را مطرح کردهام که عملا پشتیبان برنامهریزیها و سیاستگذاریها مخصوصا در حوزههای اقتصادی تا پیش از این بوده است؛ اما ما در واقع منادی تفطن، ورود و تدوین جدی آن در حوزه فرهنگ و ارتباطات شدهایم؛ چون که اگر نتوانیم نگاههای مبناییمان را به زبان مسالهمند نظریه سیاستی در آوریم، برنامهریزیهایی که انجام میدهیم تفاوت و تمایز برجستهای با برنامههای غیر مدعی مبانی قرآنی و اسلامی نخواهد داشت؛ زمانی میتوانیم واقعا از جهت و محتوای خط کشی ها و برنامهریزیهایمان مطمئن شویم که توانسته باشیم نوعی ریلگذاری اسلامی-ایرانی را عینیت بخشیم، مبدا و مقصد عینی و واقعی ...در جامعه را عملیاتی مطرح کنیم؛ لذا این مفهومی که در ادبیات غربی نیز استفاده شده است(نطریه سیاستی) را برای نخستین بار در ایران بومی سازی کردهام و به طور مشخص در توسعه فرهنگی ارتباطی ایران دوره معاصر مورد پایش قرار دادهام ضمن آنکه برای عرصه فرهنگ و ارتباطات دهه آینده با این رویکرد که یک دوره مشخص و معینی از مسائل وحوادث را پیش رو داریم و رهبری نیز از آن به "دهه عدالت و پیشرفت" یاد کردهاند، سعی کردهام نظریه سیاستی ارائه کنم که تقریبا در هر سه حوزه اصلی پیشرفت و توسعه فرهنگی احکام مشخصی را ارائه میدهد؛ یعنی اولا در حوزه هویت و تغییر فرهنگی،ثانیا در حوزه امنیت و عدالت فرهنگی و ثالثا درحوزه کارآمدی و فعالیت فرهنگی ،البته به تفصیل این سه حوزه و مسائل امروزین هر یک را به عنوان مسائل میانی فرهنگ و ارتباطات تشریح کردهام و جایگاه و اهمیت آنها را در جامعه بر شمرده ام؛ در واقع الگوی مسالهنگاری من میتواند برای شاخص نگاری و طراحی شاخصهای فرهنگی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت در فرهنگ و ارتباطات هم موثر باشد؛ به جرات میتوان گفت یک دور تاریخ سیاستگذاری فرهنگی در ایران از زمان پهلوی به بعد نقادی و تحلیل اجتماعی شده است تا مبدا عینی نظریه سیاستی مان را کشف کنم.
وی افزود: در این راستا در واقع مرور گستردهای انجام دادهام، ضمن اینکه با توجه به مفهوم حکمت عملی در اندیشه اسلامی و مصاحبههایی که با نخبگان کردهام اعتبار مفهومی برای این سازه ابداعی را تامین کرده و هم مرور ادبیات غربی و هم مرور ادبیات اسلامی در کنار مصاحبه با نخبگان را در این زمینه انجام شده است.
عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق(ع)، تاکید کرد: ما نفس حکمت عملی و ضرورت اتخاذ یک حکمت عملی ناظر به مسائل واقعی را به عنوان یک مبنای قرآنی گرفتهایم، لیکن در طراحی و تدوین نگاهی که معطوف به مسائل اصلی فرهنگ و ارتباطات است نیز سعی کردهایم رویکرد اسلامی و قرآنی داشته باشیم؛ مثلا ناظر بر حوزه هویت و تغییر فرهنگی، باید یک دیدگاه وحدتگرایانه ارائه میدادیم؛ مدعای ما در این دکترین یا نظریه سیاستی که در حوزه هویت فرهنگی ارائه شده، این است که اسلامی-ایرانی است و طبعا بر اساس معارف قرآن و عترت استخراج شده است.
وی تصریح کرد: همان گونه که قانون اساسی پیشبینی کرده است و برای رهبری، شان ارائه سیاستهای کلی را در نظر گرفته است- که البته به صورت معمول بعد از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت این سیاستهای کلی تولید و ابلاغ میشود- عملا باید نظریههای سیاستی در حوزههای اصلی را به عنوان یا به جای سیاستهای کلی سوار بر برنامهریزی توسعه کشور کنیم وگرنه همواره با برنامههای بدون مبنا یا برنامه و سیاستهای دارای مبنایی غیرخودی مواجه خواهیم بود، مهمترین آورده این بحث آن است که بایستی در مراکز تحقیقاتی و جوامع سیاستی و مجامع مشورتی سیاستگذاری این نظریهها در فرآیندی کاملا نظری تولید شود، اما چون مسالهمند و عینی و ناظر بر یک امر واقعی است به عنوان شئون ولی فقیه لااقل در سطوح کلان و میانی ابلاغ شود و باید دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی ای داشته باشیم که مهمترین خروجی آنها تولید نظریههای سیاستی در بازههای زمانی باشد و بر این اساس اگر هم از الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت صحبت میکنیم، باید به مجموعهای از نظریههای سیاستیِ سوار بر مسائل میانی حوزههای مختلف فرهنگ، اقتصاد، اجتماع، سیاست و ... فکر کنیم.
امامی همچنین در خصوص اینکه تاکنون نهادهای سیاستگذار برای استفاده از نتایج رساله وی اقدامی کردهاند، گفت: ارتباطاتی وجود دارد، ولی متاسفانه کلیت پرداختن به الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت به عنوان یک ضرورت مقدم بر برنامهریزی فرهنگی و توسعه، کمرنگ شده است؛ اما این طرح را در قسمتهای مختلف شورای عالی فضای مجازی و شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه کرده ام؛ نگاه مثبت و کارآمدی را به این سازه نظری داشتهاند و گروهی که با شورای تحول علوم انسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی همکاری میکردند، معتقد بودند، حتی برای نفس مدیریت تحول در علوم انسانی نیازمند یک نظریه سیاستی مقدم بر سیاستها و برنامهها هستیم؛ به زودی بخشهای نظری و روشی این پژوهش به همت دانشگاه امام صادق(ع) منتشر میشود و میتواند راهنمای همه کسانی باشد که به فکر تحقق و طراحی الگوهای اسلامی-ایرانی برای پیشرفت و توسعه جامعه هستند.
یادآور میشود، پژوهش"نظریه سیاستی فرهنگ و ارتباطات جمهوری اسلامی ایران در چارچوب الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت" در چهاردهمین جشنواره پژوهش فرهنگی سال در محور ارتباطات، شایسته تقدیر شناخته شد.