کد خبر: 3486810
تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۵:۰۸
در گفت‌وگو با اساتید ادبیات عرفانی عنوان شد؛

370 مضمون قرآنی و 250 حدیث؛ دست‌مایه عطار در شعرسرایی

گروه ادب: به اذعان محققان و اساتید ادبیات عرفانی، عطار نیشابوری مفسر قرآن بود که آشنایی کامل به آیات الهی داشت و در اشعارش به تأویل کلام وحی می‌پرداخت.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، 25 فروردین مصادف با بزرگداشت عطار نیشابوری از قلل ادبیات عرفانی کشورمان است. این امر بهانه‌ای شد تا دیدگاه چند تن از اساتید زبان و ادبیات فارسی را درباره جایگاه عرفانی عطار و تاثیر قرآن کریم بر اشعار این شاعر بزرگ جویا شویم.

رضا مصطفوی سبزواری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفت‌وگو با خبرنگار ایکنا با بیان اینکه عطار نیشابوری از 370 مضمون قرآنی و 250 حدیث در اشعارش استفاده کرده است، می‌گوید: عطار نیشابوری از شاعران بزرگ عرفانی است که ایمان و اعتقاد زیادی به پروردگار داشت و بسیار تحت تاثیر قرآن و حدیث بود.

مصطفوی سبزواری می‌افزاید: عطار با گفتاری دلنشین به ستایش پروردگار پرداخته و گفته «یا اله العالمین درمانده‌ام/غرق خون بر خشک کشتی رانده‌ام/دست من گیر و مرا فریاد رس/دست بر سر چند دارم چون مگس/ای گناه آمرز و عذرآموز من/سوختم صد ره چه خواهی سوز من/خونم از تشویر تو آمد به جوش/ناجوان مردی بسی کردم بپوش/من ز غفلت صد گنه را کرده ساز/تو عوض صد گونه رحمت داده باز/پادشاها در من مسکین نگر/گر ز من بد دیدی آن شد این نگر/چون ندانستم خطا کردم ببخش/بر دل و بر جان پر دردم ببخش». وی از بزرگترین عارفان ایرانی زاده کدکن نیشابور بود که سال 618 در حمله مغولان کشته شد و از جمله آثارش می‌توان به منطق‌الطیر، الهی‌نامه، مصیبت‌نامه، اسرارنامه، دیوان و تذکرةالاولیا اشاره کرد که در تمام آنها شاهد علاقه خالصانه وی به خاندان نبوت هستیم.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی می‌گوید: عطار در نجوا با پیامبر اسلام(ص) گفته «ای رسول الله بس درمانده‌ام/باد در کف، خاک بر سر مانده‌ام/بی‌کسان را کس تویی در هر نفس/من ندارم در دو عالم جز تو کس/یک نظر سوی من غمخواره کن/چاره کار من بیچاره کن/گرچه ضایع کرده‌ام عمر از گناه/توبه کردم عذر من از حق بخواه/روز و شب بنشسته در صد ماتمم/تا شفاعت خواه باشی یک دمم/از درت گر یک شفاعت در رسد/معصیت را مهر طاعت در رسد/ای شفاعت خواه مشتی تیره روز/لطف کن شمع شفاعت بر فروز/دیده جان را بقای تو بس است/هر دو عالم را رضای تو بس است» و با ارادت به امام علی(ع) آورده «خواجه حق پیشوای راستین/کوه حلم و باب علم و قطب دین/ساقی کوثر، امام رهنمای/ابن عم مصطفا، شیر خدای/مرتضای مجتبا، جفت بتول/خواجه معصوم، داماد رسول/در بیان رهنمونی آمده/صاحب اسرار سلونی آمده/مقتدا بی‌شک به استحقاق اوست/ مفتی مطلق علی الاطلاق اوست.»

وی ادامه می‌دهد: عطار اشعاری نیز در وصف امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دارد. «نور چشم مصطفی و مرتضی/شمع جمع انبیا و اولیا/جمع کرده حسن خلق و حسن ظن/ جمله افعال چون نامش حسن» و «کیست حق را و پیمبر را ولی/آن حسن سیرت حسین بن علی/آفتاب آسمان معرفت/آن محمد صورت و حیدر صفت/نه فلک را تا ابد مخدوم بود/ زانکه او سلطان ده معصوم بود/قرة‌العین امام مجتبی/شاهد زهرا شهید کربلا.»

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تاکید می‌کند: مسلماً شاعری که ارادت بسیاری به پروردگار، پیامبر اسلام(ص) و بزرگان دین دارد نمی‌تواند نسبت به قرآن و حدیث بی‌اعتنا باشد.

وی ادامه می‌دهد: به عنوان نمونه عطار در بیت «نه آنجا اقربا ماند نه اسباب/که فرزند عمل باشند انساب» به آیه «يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» اشاره دارد. « همچو عطار مست و جان بر دست/ پیش تو ان یکاد می‌خوانم» نیز اشاره دارد به آیه «وَإِن یکادُ الَّذِینَ کفَرُ‌وا لَیزْلِقُونَک بِأَبْصَارِ‌هِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکرَ‌ وَیقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿۵۱﴾ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکرٌ‌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿۵۲﴾.»

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی می‌گوید: اشارات عطار به احادیث و روایات نیز بسیار است. از جمله شیخ عطار در بیت «هست دنیا بر مثال کشتزار/هم شب و هم روز باید کشت و کار» به حدیث الدنیا مزرعة الآخرة نظر دارد.

عطار مفسر عمیق کلام‌الله بود

همچنین حسین فقیهی، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا و از اساتید ادبیات عرفانی در گفت‌وگو با ایکنا با تاکید بر اینکه عطار نیشابوری مفسر عمیق قرآن بود که آشنایی کامل به آیات الهی داشت و در اشعارش به تأویل آنها می‌پرداخت، عنوان می‌کند: عطار از نامدارترین عارفان و به نوعی استاد مولوی بود که در جای جای اشعار نغز وی جای پای آیات قرآنی قابل مشاهده است.

فقیهی با بیان اینکه عرفان عطار ریشه‌دار و عمیق بوده است، می‌گوید: شاعران زیادی هستند که به عنوان عارف مطرح هستند، ولی عرفان آنها تقلیدی است و شاعرانی چون صائب تبریزی عرفان عمیقی ندارند، ولی در اشعارشان مضامین عرفانی دیده می‌شود و سعدی نیز شاعری نیمه عرفانی است، ولی عطار دارای آثار بسیاری است که در آنها تمثیلات و جنبه‌های عمیق عرفانی را مشاهده می‌کنیم.

عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا می‌افزاید: سیمرغ در منطق‌الطیر عطار نماد وحدت وجود است و سی‌مرغ نماد انسان‌های گوناگونی است که پیوند آنها نتیجه روح خدایی آنهاست که در آیه «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ» مورد اشاره است.

این استاد ادبیات عرفانی با بیان اینکه به اعتقاد عطار همه انسان‌ها در محضر تجلی هستند و خدا در درون آنها جای دارد، می‌گوید: بر اساس داستان منطق‌الطیر هر کس خود را بشناسد و دارای خلوص و وارستگی از دنیا باشد می‌تواند یکی از سی‌مرغی باشد که بازتاب خدا را در وجود خود دیدند و سیمرغ شدند. این اعتقاد به حدیث مشهور «من عرف نفسه فقد عرف ربه» اشاره دارد.

وی می‌افزاید: عطار در حکایات مصیبت‌نامه به ضرورت انتخاب پیر و راهنما برای رسیدن به خدا اشاره می‌کند و با گذشتن از راهنمایان مختلف از جمله فرشتگان و جبرییل در نهایت به انتخاب پیامبر اسلام(ص) می‌رسد که دارای مقام بالایی به مضمون آيه «فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» (نجم/9) است. برداشت‌های عطار از این آیه بسیار زیبا و بجاست.

فقیهی تاکید می‌کند: عطار به برداشت عمیقی از قرآن رسیده بود و دارای اندیشه ژرف در برخورد با کلام‌الله بود.

تجلی داستان‌های قرآنی در اشعار عطار

همچنین مهدی ماحوزی، عضو هیئت علمی و مدیرکل تحصیلات تکمیلی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در گفت‌وگو با ایکنا توضیح می‌دهد: شادروان بدیع‌الزمان فروزانفر در کتاب «شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فریدالدین عطار نیشابوری» در بزرگداشت منزلت عطار گفته «عطار از آن مردانی است که نه مرد روزگار خود و نه مرد روزگار ما، بلکه مرد زمان و عصری است که ممکن است تکامل بشر و علو انسانیت از این پس آن را به وجود آورد.» و شفیعی کدکنی گفته «در عرفان و در عرصه جمال‌شناسی عرفان سه خیزاب بزرگ داشته‌ایم. قله یکی از این خیزاب‌ها سنایی است و قله دومین خیزاب، فریدالدین عطار است و سومین کوه‌موج و قله که بلندترین آنهاست جلال‌الدین محمد بلخی است. در کنار این خیزاب‌ها در عرفان دریاچه‌ها، غدیرها و آبگیرها هم هست. بدیهی است در عرصه جمال‌شناسی باید به درون این منظومه‌ها راه یافت و داوری‌های بیرونی راهی به جایی نخواهند برد.»

ماحوزی تاکید می‌کند: هر گاه به درون منظومه‌های اصیل منطق‌الطیر، الهی‌نامه، مصیبت‌نامه، اسرارنامه، مختارنامه و دیوان عطار نظر افکنیم و به ویژه هفت وادی منطق‌الطیر و تمثیل‌ها و داستان‌های هر وادی را به دقت بررسی کنیم درمی‌یابیم که علاوه بر رمزها و شگردهای ظریف عرفانی و تعبیرهای لطیف روحانی که در مطاوی بیت‌های دلنشین عطار فرصت ظهور و بروز دارد، اشاراتی بسیار به آیه‌های قرآن کریم، حدیث‌ها و روایت‌ها و حوادث تاریخی از دوران آدم ابوالبشر(ع) تا عصر عطار مشاهده می‌شود.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن ادامه می‌دهد: از جمله این اشارات می‌توان به داستان‌های آدم و حوا، گندم خوردن آدم، مسئله ابلیس، داستان خضر و چهره تاریخی و اسطوره‌ای آن، آب حیات، داستان حضرت سلیمان، جام جم، تجلی سیمرغ و منطق الطیر، داستان هاروت و ماروت، اسکندر و روایات تاریخی و آب حیات و ذوالقرنین و سد اسکندر، یوسف و زلیخا و جریان چاه، زندان، برادران یوسف و مسئله پیراهن، یوسف و یعقوب و جمال یوسف و ترنج، داستان ابراهیم و نمرود، نگین سلیمان، سلیمان و دیو و سلیمان و مور، تجلی شاعرانه حضرت موسی(ع) و معجزه عصا و اژدها، موسی و قارون، حضرت عیسی(ع) و تجلی روایات عیسی(ع) در شعر عطار، حضرت داوود، حضرت نوح، اصحاب کهف، حضرت یونس(ع) و حضرت یحیی، حضرت ایوب و حضرت صالح اشاره کرد. به گفته لوئی ماسینیون فرانسوی در همه آثار عطار بر سه رکن زیبایی، عشق و درد تاکید شده است.

هدف حقیقی عطار آن است که نخست جان‌های عاشقان را در دام زرین جمال اسیر و سرمست باده عشق کرده، آن گاه به مدد معجون و اکسیر خویش، آسایشی ابدی بخشد.

ماحوزی در ادامه به ذکر شواهدی از اشارات قرآنی ابیات عطار می‌پردازد:

«الا ای یوسف قدسی برآی از چاه ظلمانی/ به مصر عالم جان شو که مرد عالم جانی/ به کنعان بی تو واشوقا همی‌گویند پیوسته/ تو گه دل‌بسته چاهی و گه دربند زندانی»

هر که او را یوسفی گم کرده نیست/ گر چه ایمان آورد، آورده نیست/ یوسفی در مصر جان‌ داری مقیم/ هر زمانت می‌رسد از وی نسیم/ گر نسیم او نیابی یک نفس/ آن نفس دانی که باشی؟ هیچ‌کس

زنان مصر چون رویش بدیدند/ به یک ره دست‌ها با هم بریدند/ زلیخا گم نشد در کار او زود/ که او خو کرده دیدار او بود

ترسا بچه‌ای کشید در کارم/ بربست ز زلف خویش زنارم/ او یوسف عالمست در خوبی/ من دست و ترنج پیش او دادم

گر از دین خلیلت رهبری نیست/ ترا پس جز طریق آزری نیست/ چو ابراهیم بت‌ها بر زمین زن/ نفس از لا احب الآفلین زن

هر که در آفاق سلطان آمدست/ سرور جمله سلیمان آمدست/ چون تو مقبول سلیمان آمدی/ هرچه گویم بیشتر زان آمدی/هیچ گوهر را نبود آن سروری/ کان سلیمان داشت در انگشتری

شوی بر طور سینا همچو موسی/ درین ره گر بورزی پارسایی/ عصا در دست موسی اژدها شد/ همه باطل فرو برد و عصا شد/ هوا را آب خضر از سر درآمد/زمین را گنج قارون بر سر آمد»

captcha