مکی یازع، مسئول ستاد بازسازی عتبات عالیات شهرستان آبادان که یکی از داوطلبانی است که برای بازسازی حرم حضرت زینب(س) در این حرم خدمت کرده است در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خاطرات خدمت به اهل بیت(ع) میگوید.
وی که رزمنده زمان جنگ و جزو کسانی است که در زمان محاصره آبادان در این شهر مانده، خاطرات آن دوران را در کتابی با عنوان «بچه های کفیشه» منتشر کرده، عنوان کرد که جزو اولین گروههایی بوده که برای بازسازی حرم حضرت زینب(س) وارد کشور سوریه شده است.
وی ادامه داد: در ابتدای ورود با مخالفت برخی مسئولان و متولیان حرم مواجه شدیم اما وقتی آنها دیدند که همه افرادی که برای بازسازی آمده اند نیروهای متبرع(داوطلب) هستند و فقط برای خادمی آمدهاند از حضور ما استقبال کردند.
یازع به وضعیت حرم مطهر در زمان ورود گروه بازسازی ایران اشاره و اظهار کرد: وسعت خرابیها در حرم حضرت زینب(س) بسیار زیاد بود از فرسودگیهای قدیمی گرفته تا خمپارههایی که به حرم اصابت کرده بودند و گلدستهها که مورد اصابت آر پی جی قرار گرفته و سقف که سوراخ شده بود.
خادمی اهل بیت(ع) در فاصله 700 متری داعش
وی ادامه داد: صدمات وارده به حرم صدمات اساسی بود، همان زمانی که ما مشغول کار بودیم نیز همچنان تا 700 متری حرم خمپاره اصابت میکرد و داعش تا 700 متری حرم رسیده بود و همین مسئله موجب شده بود که بازار اطراف حرم نیمه تعطیل و حرم تا حدودی خلوت شود اما به محض ورود ما و وقتی مردم مطلع شدند که ایرانیها برای بازسازی به حرم آمدهاند حال و هوای مردم به ویژه در منطقه زینبیه تغییر یافت و مردم به زندگی امیدوار شدند.
ما برای خادمی رفتیم، زندگی به زینبیه بازگشت
مسئول ستاد بازسازی عتبات عالیات شهرستان آبادان با اشاره به اینکه زائران ایرانی بیشترین زائران حرم حضرت زینب(س) بودند، گفت: وقتی مردم سوریه آمدند و از نزدیک دیدند که ما در حال کار هستیم، گنبد در حال تعمیر است، سنگهای حرم را عوض میکنیم و ترکشها را یکی یکی از دیوارها خارج کرده و دیوارها را تعمیر میکنیم، مردم نیز به بازار زینبیه بازگشته و مغازهدارها دوباره مغازهها را باز کردند و دوباره زندگی در زینبیه به جریان افتاد.
وی به حال عجیب تمام متبرعانی که در حال بازسازی حرم حضرت زینب(س) بودند اشاره کرد و گفت: حتی برای خود ما هم باورنکردنی بود در حرمی که آرزوی هر ایرانی است که برای زیارت بیاید ما در حال خادمی هستیم، اما هیچوقت تنها نبودیم و مردم ایران همیشه حامی ما بودند. مردم آبادان وقتی شنیدند که حرم حضرت زینب(س) در حال بازسازی است بلافاصله کمکهای خود را به ستاد ارائه کردند.
روشنایی گنبد حضرت زینب(س) امید مردم جنگ زده
یازع ادامه داد: به دلیل مسائل امنیتی شبها درب حرم بسته میشد و ما داخل حرم میماندیم و شیفت شب برای بازسازی راه انداخته بودیم و شبها هم کار میکردیم اما به دلیل نبود برق و از کار افتادن موتور برق، گنبد حرم حضرت زینب(س) تاریک شده و فقط چند ساعت امکان روشن کردن آن بود که با تعمیر موتور برقها گنبد روشن شد و همین روشنی موجب ایجاد امیدواری برای مردم بود. وقتی مردم روشنی گنبد را میدیدند امیدوار میشدند.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا در دوران بازسازی کسی شهید و یا مجروح شد؟ گفت: خیر اما مدافعان ایرانی حرم حضرت زینب(س) بودند که شهید شدند مدافعان حرم به ما سر می زدند و ارتباط بسیاری خوبی بین ما و آنها برقرار بود. مدافعان حرم مدام برای اقامه نماز به حرم می آمدند و وقتی فهمیدند که برای بازسازی حرم از ایران آمدهایم بسیار خوشحال شدند. سردار همدانی نیز که به شهادت رسیدند مرتب برای اقامه نماز جمعه و نماز مغرب و عشاء به حرم میآمدند ما برای آنها از بازسازیها میگفتیم و آنها برای ما از دور کردن و جنگ با داعش؛ با خبرهای خوب همدیگر را خوشحال می کردیم.
کم میخوابیدیم تا بیشتر خادمی کنیم
یازع به روحیه متبرعانی که برای بازسازی به حرم رفته بودند نیز اشاره کرد و گفت: متبرعان سعی میکردند تا جایی که میتوانند کم بخوابند و بیشتر کار و خادمی کنند و این خادمی را همیشه بزرگترین عنایت الهی به خود میدانند. تنها زمانی که برای غذا خوردن و نمار خواندن صرف میکردند مشغول کار نبودند، هیچ روزی را هم تعطیل نمیکردیم و جمعهای برای ما وجود نداشت.
وی افزود: هم داوطلب بودند و هم دعوت شده اهل بیت(ع)؛ کسی بدون دعوت نبود. هیچ کس هم نگران اسیر شدن و شهید شدن توسط داعش نبود.
این خادم اهل بیت(ع) در پاسخ به این سؤال که چه کردید که برای خادمی اهل بیت(ع) دعوت شدید؟ گفت: تصمیم گرفتم برای دلم کار کنم. شهدا را واسطه کردم. من هر چیز بخواهم از شهدا میخواهم از آنها خواستم که خادمی اهل بیت(ع) نصیبم شود.
کاری که با شوق گره خورد
وی در پایان سخنانش گفت: همه با وضو وارد میشدیم، بچهها به نوبت کلید حرم را به دست میگرفتند و حرم را باز می کردند. هر چه حاجت داشتیم بی بی به ما داد. تعدادی از دوستان ما بودند که فرزند نداشتند و از حضرت زینب(س) اولاد خواسته بودند. وقتی در حرم مشغول کار بودند از ایران به آنها خبر رسید که دارند پدر می شوند؛ کارشان با اشک شوقشان گره خورد.
برادرت کوچکت جلال