به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، در آستانه سیزدهم رجب، میلاد حضرت علی(ع) و روز پدر، کودکانی هستند که امسال این روز را بدون حضور گرم پدرانشان سپری خواهند کرد یا در جبهههای جنگ در دفاع از حرم حضرت زینب(س) در پیکار هستند و یا به شهادت رسیدهاند. منصور نظری به همین مناسبت شعری سروده است که در ادامه از نظر میگذرد؛
«دختر دردانۀِ بابا منم/ رخت مشکی کرده مادر بر تنم
هست فردا روز میلاد علی/ روز بابا، من عزادارم ولی
آتشی در دل مرا جانسوز عشق/ هست فردا روز بابا، روز عشق
بغض دارم در گلو همسنگ کوه/ در فراق آن علمدارِ شکوه
او که رفت و برنگشت از راه عشق/ او که شد عباس زینب در دمشق
پا بهپای گریههای مادرم/ اشک میبارد ز چشمان ترم
سینهام میسوزد از داغ عطش/ روز بابا هست و بابا نیستش
قاب عکسش را بغل بگرفته باز/ میزنم گل بوسه بر آن عکس ناز
با خیالش غرقه در حالی خوشم/ دست رویِ قابِ عکسش میکشم
درد و دل با عکسِ نازش میکنم/ قاب عکسش را نوازش میکنم
او که بوسه از لبانش بود عسل/ قاب عکسش را گرفتم در بغل
کربلا برپا به دل دارم ز داغ/ میکُشد دردانه را آخر فراق
گوشۀِ ویرانۀِ تنهاییام/ وارث درد و غم زهراییام
در دلم آشوب و غوغایی به پاست/ کَس نمیداند که بابایم کجاست؟
بهر زینب او به گردن داشت دِین/ بسته بود او عهد یاری با حسین
های مردم! رفت بابایم دمشق/ تا کُند عباسیِ زینب به عشق
آن دلش آشوبِ ناموس علی/ برنمیگردد چرا دیگر ولی؟
های مردم! چیست آخر ماجرا/ او دلش تنگم نمیگردد چرا؟
کنج این ویرانه دق کردم ز داغ/ کُشت بابا دخترش را از فراق
من نمیدانم دمشق آخر کجاست/ مادرم میگوید آنجا کربلاست
های مردم! پرسشی دارم، جواب/ ای زده خود را ز بیداری به خواب
کربلا آنجا اگر آری به پاست/ پس چرا آسودهخاطر از شماست؟؟
ای به مهدی بسته پیمانها ز عشق/ کربلا برپاست آنجا در دمشق
گر به مهدی عهد یاری بستهاید/ از چه آسوده بهجا بنشستهاید؟
عهد یاری با ولی از یاد رفت؟/ آنهمه در نامهها فریاد رفت؟
ای ولی را داده دعوتنامهها/ از چه بنشستید کنج خانهها؟
کربلا برپاشده کاری کنید/ همچو بابایم علمداری کنید
وارث خونِ علمدار شهید/ میزند نعره مرا یاری کنید
کربلا برپا حلب را گشته باز/ دست مهدی سویتان گشته دراز
بشنوید ای مردمان این بانگ اوست/ او که در دلها ظهورش آرزوست
آه یاری کو مرا یاری کند/ لشکر حق را علمداری کند
شیعه مردی کو بماند با ولی/ گر به یاری خوانمش گوید بلی
های مردم! یوسف زهرا منم/ کُهنه زینب کرده پیراهن تنم
ماندهام تنها و بییار و سپاه/ کس نمیافتد به یاریام به راه؟
باز برپا کربلا، تنها ولی/ تشنهکامان ظهورم، یا علی
از خُمِ سرخ شهادت بادهنوش/ شیعه باید تا علم گیرد به دوش
ایدریغا کوفیان بار دگر/ حضرت مهدی کنندش خونجگر
های مردم! کربلا برپاشده/ حال وقت امتحان ما شده
از حلب میآید آوای جرس/ هرکه دارد کربلا را او هوس
ذوالفقار او در کف و دلدل سوار/ گو علم گیرد به دوش عباسوار
جای آن سیلی که زد بر روی یاس/ خصم حیدر تا نماییمش قصاص
کربلا برپاست مردم در حلب/ حضرت مهدی به یاری تشنهلب
باز زینب مانده تنها در میان/ منتظر بر یاری ما شیعیان
باز زهرا میخورد سیلی اگر/ جای حیدر او بیاید پشت در
ای جوانان غیورِ شیعه باز/ حیدری باید علمها را فراز
باز باید فتح خیبرها کنیم/ کربلاها در حلب برپا کنیم
کُلنا عباس باید اهل عشق/ تا شود فتح حلب همچون دمشق
تیغ باید چون علی در کف گرت/ بهر دیدار شهادت صف گرفت
رخش باید تا حلب مردانه تاخت/ از رشادت شیعه را افسانه ساخت
رستمی در دست باید ذوالفقار/ تا بر آرد از سعودیها دمار
وعدۀ مهدی شما را اهل عشق/ فتح خونبار حلب همچون دمشق
هرکه دارد در دل او عشق ولا/ منتظر او را ولی در کربلا
هر که دارد کربلا رفتن طلب/ کربلا امروز برپا در حلب
شیعه مردی گر مدد آور ولی/ در حلب کن یاری سیدعلی»
خبرگزاری ایکنا، یاد شهدای مدافع حرم را گرامی داشته و به روح پاک پدران شهید درود و صلوات میفرستد.