کد خبر: 3491110
تاریخ انتشار : ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۲
استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب/

«اَلَّفتَ بَینَ قُلوبِهِم»؛ سرمایه‌ای الهی که باید قدر دانست

گروه سیاسی: رهبر معظم انقلاب در دیدار هزاران نفر از اعضای انجمن اسلامی سراسر کشور با اشاره به ارتباط و اتصال جوانان مؤمن انقلابی با یکدیگر و با ذکر آیه «لَو اَنفَقتَ ما فِی الاَرضِ جَمیعًا مآ اَلَّفتَ بَینَ قُلوبِهِم» تصریح کردند: اگر همه ثروت را هم خرج می‌کردیم، نمی‌توانستیم این همه انگیزه و این همه توان و این همه شوق و علاقه را جمع کنیم. این از درون دارد می‌جوشد، این را خدا کرده؛ دل‌ها دست خدا است، دل‌های من و شما دست خدا است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، رهبر معظم انقلاب چهارشنبه، اول اردیبهشت‌ماه، در دیدار هزاران نفر از اعضای انجمن دانش‌آموزان سراسر کشور به نکات مهمی در رابطه با مسائل مختلف از جمله استفاده از فرصت‌های معنوی، رسیدن به پیروزی حقیقی، هویت دینی و انقلابی، برنامه دشمن، افسران جنگ نرم، خودسازی و دگرسازی، مسئله جوانان و درگیری با استکبار مطرح کردند.

ایشان در بخشی از سخنان خود به اهمیت تداوم ارتباط انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان و حفظ این ارتباط پرداختند و اظهار کردند: «الان انجمن‌ها با هم ارتباطاتی دارند، این ارتباطات نباید گسسته بشود. سعی کنید این ارتباطات را حفظ کنید. این زنجیره مبارک را، این ارتباطات را -هم حالا، هم بعد از عبور از مسیر دانش‌آموزی و ورود به مسیر دانشجویی یا هرجا که خواهید رفت- حفظ کنید؛ مصداق «وَ تَواصَوا بِالحَقِ‌ّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر»(سوره عصر، بخشی از آیه ۳) بشوید؛ همدیگر را حفظ کنید و نگه دارید؛ مثل کوه‌نوردها در جاهای خطرناک که با ریسمان یکدیگر را، کمرها را، به هم وصل می‌کنند؛ یکی اگر پایش بلغزد، پرت نمی‌شود تا آخر کوه؛ وقتی به همدیگر وصل شدند، ریسمان بستند، اگر یکی لغزید، دیگران که هنوز نلغزیده‌اند، او را نگه می‌دارند و بالا می‌کشند؛ ارتباط و اتّصال، این‌جوری است. «تَواصَوا بِالحَقِ‌ّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر»؛ هم به پیمودن راه حق یکدیگر را توصیه کنید، هم به صبر؛ صبر یعنی استقامت، ایستادگی، ثبات قدم، درمقابل حوادث تلخ نلغزیدن، نلرزیدن، مردّد نشدن؛ این عرض ما با شما است».

تجمع و فعالیت گروه‌های مؤمن انقلابی در کنار یکدیگر از جمله مصادیق کارهای شایسته‌ای است در آینده این انقلاب به آنها نیاز مبرم دارد؛ همانطور که رهبر معظم انقلاب در همین دیدار تصریح کردند: «ما به جوان مؤمن، وفادار، امیدوار، بانشاط، فعّال، باابتکار احتیاج داریم، کشور احتیاج دارد، آینده کشور احتیاج دارد».

آنچه باعث حفظ نوجوانان و جوانان انقلابی در برابر لغزش‌ها می‌شود، اتصال این عناصر با یکدیگر است. در این صورت خطر پرتگاه‌ها برای تک‌تک آنها کاهش پیدا می‌کند؛ چرا که سایر همراهان با توصیه به حق و استقامت یکدیگر را در مسیر درست نگه می‌دارند.

در آیه 3 سوره عصر نیز این نکته به روشنی آمده است که افرادی به کارهای شایسته روی آورده‌اند یکدیگر را به حق و صبر توصیه می‌کنند تا دستخوش زیان نشوند. از این رو می‌توان گفت ورود به جرگه مؤمنان و انقلابیون یک روی ماجراست و ماندن در این مسیر روی دیگر ماجرا. و ماندگاری در این راه منوط به ارتباط و اتصال با دیگر عناصر مؤمن است؛ یکی از مهم‌ترین عناصر مورد توجه مؤمنان امر به معروف و نهی از منکر و مسئله‌ای بالاتر از آن، یعنی توصیه به حق و استقامت است.

همانطور که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ذیل آیه 3 سوره عصر آورده است: تواصی به حق عنوانی وسیع‌تر از امر به معروف است، چون شامل اعتقادات و ترغیب بر عمل صالح می‌باشد. و تواصی به صبر اعم است از سفارش به صبر در طاعت و صبر از معصیت و صبر دربرابر ناملایماتی که بواسطه قضای الهی پیش می‌آید.

و نیز آورده است: زندگی و حیات، سرمایه انسان است که بوسیله آن اسباب تنعم و عیش خود در زندگی آخرت را فراهم می‌کند، پس اگر در عقیده و عمل از حق پیروی کند، به تحقیق در این تجارت سود کرده و از شر ایمن شده، اما اگر از باطل پیروی کند، در تجارت نفس خود ضرر دیده و خود را از خیر محروم نموده و عاقبت خود را تباه کرده، بنابراین شخص صابر، رستگار است و مؤمنین حقیقی از جهت اهتمامی که به گسترش دین خدا و ظهور سلطنت حق دارند، می خواهند در همه جا حق پیروی شود و دوام و ثبوت یابد.

تذکر و تکرار خوبی‌هایی که از حق و شکیبایی سرچشمه می‌گیرد و مقابله با انحراف‌ها و کج‌روی‌ها، ایمان افراد و جبهه مؤمنان را تقویت می‌کند، از این رو در تفسیر نمونه نیز آمده است: مسئله «تواصى به حق» یعنى دعوت همگانى و عمومى به سوى حق، تا همگان حق را از باطل به خوبى بشناسند و هرگز آن را فراموش نکنند در مسیر زندگى از آن منحرف نگردند ... «تواصوا بالحق» معنى بسیار وسیعى دارد که هم امر به معروف و نهى از منکر را شامل می‌شود، و هم تعلیم و ارشاد جاهل و تنبیه غافل و تشویق و تبلیغ ایمان و عمل صالح را.

با این حال حضور چنین گروه‌هایی در جامعه اسلامی نیاز به فضایی برای فعالیت دارند. در گذشته به دلیل وجود حکومت‌های غیر دینی گروه‌های مؤمن کم‌ترین فرصت برای فعالیت داشتند؛ با پیروزی انقلاب اسلامی و شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی انتظار می‌رود میدان فعالیت برای این گروه‌ها وسیع‌تر باشد؛ نکته‌ای که رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر به مسئولان توصیه کردند:

«به تشکّل‌های امین دانش‌آموزی میدان بدهند؛ مثل همین انجمن‌های اسلامی، مثل همین اتّحادیّه؛ که اینها یک تشکّلند؛ تشکّل امین و متدیّن، یا بسیج، بسیج دانش‌آموزی؛ یک تشکّل است، تشکّل امین و متدیّن؛ به اینها میدان بدهند، میدان بدهند که کار کنند؛ فرصت بدهند، امکانات بدهند -[همان‌طور که‌] اینجا این جوان‌ها گفتند- امکانات مادّی، امکانات معنوی؛ به اینها میدان بدهند، قدر بدانند. ما اگر می‌خواستیم این انگیزه‌هایی را که شما دارید، با پول و با تبلیغ و مانند اینها درست کنیم، هرگز امکان نداشت؛ «لَو اَنفَقتَ ما فِی الاَرضِ جَمیعًا مآ اَلَّفتَ بَینَ قُلوبِهِم» (سوره انفال، بخشی از آیه ۶۳) اینجا هم بنده عرض می‌کنم اگر همه ثروت را هم خرج می‌کردیم، نمی‌توانستیم این همه انگیزه و این همه توان و این همه شوق و علاقه را جمع کنیم. این از درون دارد می‌جوشد؛ این را خدا کرده؛ دل‌ها دست خدا است، دل‌های من و شما دست خدا است. این را قدر بدانیم. اینها الان آمدند در میدان؛ جوان‌های ما، چه در اتّحادیّه انجمن‌های اسلامی، چه در بسیج و امثال اینها، آمدند وارد میدان شدند و می‌خواهند کار کنند برای خدا، برای انقلاب، برای کشور؛ به اینها باید میدان داد، باید به اینها کمک مادّی و معنوی کرد».

همانطور که در بیانات رهبر معظم انقلاب و نیز در آیه 63 سوره انفال آمده، نزدیک شدن و الفت میان قلوب سرمایه‌ای است الهی که نمی‌توان آن را با معیارهای مادی سنجید.

براساس آنچه در تاریخ بشریت ذکر شده، انسان‌ها به دلیل برتری‌هایی که نسبت به دیگری داشتند، همواره در تقابل با یکدیگر بودند. آنچه انسان‌ها را در میان این تضادها به یکدیگر مألوف ساخت، قدرت و حکمت پروردگار متعال است. با توجه به شرایط امروز جوامع، می‌توان دریافت که این عنایت الهی برای همگان نبوده است؛ بنابراین جوامعی که از این نعمت خدادادی بهره‌مند شده‌اند، باید حداکثر استفاده را از داشته باشند.

در تفسیر المیزان در رابطه با آیه 63 سوره انفال آمده است: از جمله موارد کفایت خداوند الفت ایجاد کردن بین قلوب مؤمنان بود و حال آنکه پیش از اسلام آنها باهم دشمن و دائما در حال جنگ‌های طولانی بودند. آری خلقت انسان بر دوستی نعمات بنا نهاده شده و هر انسانی هر چه را دوست می‌دارد، برای آن است که از آن نفعی می‌برد، چه به طور مستقیم و چه از طریق نفع رساندن به غیر، و به هر حال انسان دوستدار داشتن و وجدان و دشمن ناداری و فقدان است؛ از طرف دیگرخدای متعال زندگی بشر را بر اساس زندگی اجتماعی قرار داده است و اجتماع جز به این صورت تحقق نمی‌یابد که هر فرد دارای مال و جاه و زینت و جمالی هست که دیگری فاقد آن است و این امر مایه بروز عداوت و دشمنی در دل‌ها و باعث پدید آمدن بخل در نفوس می‌شود، لذا افراد به جان یکدیگر افتاده و در جان و عرض و مال به یکدیگر تجاوز می‌کنند و این رویه مادامی که افراد اجتماع فقط در فکر بهره‌مندی از امور مادی باشند ادامه خواهد داشت و نمی‌توانند ریشه این فساد را بر کنند و چون دنیا دار تزاحم است، بخشش‌ها و انعام دنیوی نمی‌تواند بطور کلی عداوت و بغض را از بین ببرد، اگرچه ممکن است در موارد جزئی ایجاد الفت نماید، به علاوه بعضی از مزایا و نعم هست که قابلیت بسط بر همه افراد را ندارد، بلکه مختص به افراد خاصی می‌باشد، مثل سلطنت و ریاست و وزارت و امثال آن که این مزایا بیشتر باعث ایجاد بغض و عداوت در بین افراد می‌گردد. پس به تحقیق خداوند بر امت اسلام منت نهاده و صفت رذیله بخل را از دل‌های آنها زدوده و میان آنان الفت ایجاد کرد و برای ایجاد چنین امتی نخست آنان را با معارف الهی آشنا ساخت و به آنان تعلیم نمود که زندگی انسانی یک زندگی جاوید است که منحصر به این چند روزه دنیا نیست و سعادت حقیقی در بهره‌مندی از لذائذ مادی و چریدن در مرتع پست مادیات نیست، بلکه حیاتی واقعی است که به کرامت عبودیت خدای سبحان و نعمت‌های قرب خدا متنعم می‌گردد، کسی که چنین بینشی نسبت به دنیا داشته باشد در دنیا به آنچه از نعمت‌های مادی برایش مقدر شده رضایت داشته و در جهت کسب معیشت حلال تلاش می‌کند، اما طمع و چشم‌داشتی به مال دیگران ندارد و می‌داند که آنچه نزد خداست، بهتر و پایدارتر است، لذا روحیه محبت و همدلی بین مؤمنان ایجاد می‌گردد و این روحیه امری است که پیامبر بدون تأیید الهی هرگز نمی توانست آن را در بین مردم ایجاد کند.

رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از بیاناتشان به مسئله ماندگاری حقیقت اشاره داشتند و اظهار کردند: «حقیقت رو به رشد است، حقیقت رو به بالندگی است. حقیقت ممکن است دچار سختی‌هایی در راه خود بشود امّا در نهایت پیروز خواهد شد. قرآن فرمود: «فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفآء»؛ کف روی آب ظاهرِ چشم‌گیری دارد؛ در رودخانه روی آب وقتی شما نگاه می‌کنید، وقتی‌که می‌جوشد این آب و به همدیگر می‌خورد، کف جلوی چشم می‌آید امّا این کف ماندنی نیست. «فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفآء»؛ این کف روی آب می‌رود پی کارش نابود می‌شود. «وَ اَمّا مایَنفَعُ النّاسَ فَیمکُثُ فِی الاَرض» ( سوره رعد بخشی از آیه ۱۷)؛ آن چیزی که نافع است، آن چیزی که حیات مردم به آن است، یعنی آن آب روان، آب زلال، آن می‌ماند. حقیقت این‌جوری است، حقیقت پیروز خواهد شد، حقیقت به اهداف خود دست خواهد یافت. بله، در راهش مشکلاتی وجود دارد. شرطش این است که در مقابل این مشکلات خودش را نبازد؛ سرباز حقیقت، افسر حقیقت، رهرو حقیقت خودش را در مقابل این مشکلات نبازد. وقتی نباخت، ایستاد، تحمّل مشکل کرد، به نتیجه خواهد رسید؛ کمااینکه به نتیجه رسید؛ هم در صدر اسلام، هم در هرجا که ایستادگی بود و هم در زمان ما که زمان غلبه مادّیّت است».

نکته قابل توجه ماندگاری حقیقت و عناصر مرتبط با حقانیت است که به آب زلال و روانی می‌ماند که به مردم سود رسانده و در زمین می‌ماند. از جمله زیباترین تمثیل‌های قرآنی در آیه 17 سوره رعد آمده است. جایی که خداوند می‌فرماید: «أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَّابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاء حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ؛ [همو كه] از آسمان آبى فرو فرستاد پس رودخانه‏‌هايى به اندازه گنجايش خودشان روان شدند و سيل كفى بلند روى خود برداشت و از آنچه براى به دست آوردن زينتى يا كالايى در آتش می‌گدازند هم نظير آن كفى برمی‌آيد خداوند حق و باطل را چنين مثل می‏زند اما كف بيرون افتاده از ميان می‌رود ولى آنچه به مردم سود می‌رساند در زمين [باقى] می‌ماند خداوند مثل‌ها را چنين می‌زند».

نمایش جلوه‌هایی از حق و باطل و سرنوشتی که برای آنها به تصویر کشیده می‌شود، مؤمنان را مصمم می‌سازد که در مسیر خود استوار می‌سازد. هر چند برای مدتی باطل برتری می‌یابد، اما سرانجام حق به جایگاه اصلی خود دست پیدا می‌کند. در تفسیر نمونه ذیل این بخش از آیه آمده است: کف‌هاى بیهوده و بلند آواز و میان‌تهى که همیشه بالانشین هستند اما هنرى ندارند باید به کنارى ریخته شوند و اما آب خاموش و بی‌سر و صداى متواضع و مفید و سودمند می‌ماند و اگر روى زمین هم نماند در اعماق زمین نفوذ می‌کند و چیزى نمی‌گذرد که به صورت چشمه سارها و قنات‌ها و چاه‌ها سر از زمین برمی‌دارد، تشنه کامان را سیراب می‌کند، درختان را بارور، و گل‌ها را شکفته و میوه‌ها را رسیده ، و به همه چیز سر و سامان می‌دهد.

و نیز علامه طباطبایی در المیزان آورده است: مثل مذکور همانطور که در امور محسوس و حقایق خارجی جریان دارد در علوم و اعتقادات نیز جاری است، مثلاً اعتقاد حق در دل مؤمن مانند بارانی است که از آسمان نازل شده و در هر مسیلی بسته به گنجایش آن جریان می‌یابد و مؤمنان هر یک به مقدار ظرفیت روحی خود از ایمان بهره‌مند می‌گردند، به خلاف اعتقاد باطل در دل کفار که مانند کفی که روی سیلاب است و سرانجام محو می‌شود، بزودی زایل شده و از بین می‌رود.

captcha