سال گذشته بود که زمزمههایی مبنی بر برگزاری مستقل بخش بینالملل جشنواره «فیلم فجر» به گوش رسید، البته نه با نام جشنواره «فیلم فجر»، بلکه با نام جشنواره بینالمللی «فیلم ایران» که سیدرضا میرکریمی نیز به عنوان دبیر این دوره از جشنواره از حجتالله ایوبی؛ رئیس سازمان سینمایی حکم گرفت.
حرف و حدیثهای زیادی از سوی برخی هنرمندان و کارشناسان سینما مبنی بر اقدام غیرکارشناسی سازمان سینمایی در دو شقه کردن جشنواره «فیلم فجر» بعد از آن صورت گرفت و بزرگترین و مهمترین ایراداتی که به استقلال بخش بینالملل از بخش داخلی جشنواره «فیلم فجر» گرفته شد، این بود که با تغییر نام این بخش به جشنواره بینالمللی فیلم ایران، بزرگترین رویداد سینمایی کشور که هدف از برگزاری آن تبیین مبانی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به زبان سینماست و در راستای گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی در حرکت است، از مسیر صلاح و فلاح خود خارج خواهد شد.
توجیه دوستان مسئول در پاسخ به این ایراد وارده از سوی برخی کارشناسان سینما طی آن زمان این بود که صرف نامگذاری و تغییر نام یک جشنواره به نام دیگری نمیتواند چارچوبها و مبانی فکری و سیاستگذاری آن را تحتالشعاع قرار دهد، کما اینکه در چند سال اخیر برگزاری جشنواره «فیلم فجر» فیلمهای شرکت کننده در این رویداد که به شکل تجمیع دو بخش داخلی و خارجی برگزار میشد نیست، چندان به مبانی ارزشی و فرهنگی ایران و انقلاب اسلامی توجه نکرده و با نماد روشنفکری به دنبال سوژهها و موضوعاتی بودند که بیشتر از ماهیت ساختاری و محتوایی آنها بحث سیاهنمایی و اضمحلال جامعه ایران اسلامی استنتاج میشد.
با این حال سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی زیر فشار حجم بالایی از انتقادها و هجمهها نتوانست بر موازین خود ثابت باقی بماند و لذا با این فرض که دو بخش داخلی و خارجی جشنواره «فیلم فجر» از نظر زمانی جدای از یکدیگر برگزار شوند تصمیم بر آن گرفت که نام بخش بینالملل را نیز به همان عنوان فجر به پاس فجرآفرینی فرزندان غیور و سرافزار ایران اسلامی در طول ادوار پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه دوارن افتخارآفرین دفاع مقدس، برگرداند.
سی و چهارمین جشنواره «فیلم فجر» را بهمن ماه سال گذشته در برج میلاد (کاخ جشنواره) شاهد بودیم که با روزهای پرالتهاب و اوج خود در ادوار گذشته فاصله زیادی داشت و اکنون نیز شاهد جشنواره جهانی «فیلم فجر» در پردیس سینمایی «چارسو» هستیم که با وجود آنکه این جشنواره فردا دوشنبه، 6 اردیبهشت به کار خود پایان میدهد، اما نتوانست انتظارات را در حد و اندازه یک رویداد تأثیرگذار بینالمللی در عرصه هنر هفتم با پشتوانه بیش از سه دهه مدیریت اجرایی برآورده کند.
نخستین نکته قابل تأمل در نخستین تجربه برگزاری مستقل این دوره از جشنواره «فیلم فجر» پوشش نهچندان مناسب رسانهای جشنواره بود که موجب شد در محل برگزاری این جشنواره به غیر از اهالی رسانه و چهرههای سینمایی داخلی و خارجی و البته جمعیت ناچیزی از عاشقان پرادعای سینما، اقبالی از سوی مخاطب عام سینما روی ندهد؛ دلیل آن هم اینکه در طول این چند سال از برگزاری جشنواره «فیلم فجر» مخاطب جشنواره به این شکل تربیت شده بود که فیلمهای داخلی و خارجی را در یک بسته زمانی و مکانی همزمان ببیند که گاه به شوق دیدن یک محصول سینمایی وطنی، پای به سالنی بگذارد که یک فیلم خارجی نیز در آن در حال اکران است و به این واسطه در مقام مقایسه و تجزیه و تحلیل مثمرثمرتری برآید.
با چنین رویکردی قطعاً سینمای ایران در بسته جشنوارهای خود و تدارکات وسیع و چشمنوازی که برای برگزاری این بخش با دعوت از میهمانان و کمپانیهای بزرگ فیلمسازی به عمل آورده به توقعات و خواست بحق مخاطبان عام سینما بیتفاوت بوده است؛ چرا که آنان در بهمن ماه سال گذشته، حساسیت و کنجکاوی خود را در پیگیری فیلمهای تازه تولید به منظور شرکت در جشنواره داخلی «فیلم فجر» برطرف کردهاند و دیگر نیازی نمیبینند خود را در معرض مناسبات سینما و محصولاتی قرار دهند که سنخیتی با شرایط فرهنگی و اجتماعی آنها ندارد و در نتیجه تنها جشنواره جهانی «فیلم فجر» را به محلی برای تضارب افکار اهالی سینما و مکانی برای تجارت کمپانیهای سینمایی مبدل کرده است.
البته اینکه تنها به وجه فرهنگساز و هنری سینما بیندیشیم و هدف از برگزاری یک جشنواره را چنین رویکردی قلمداد کنیم به خطا رفتهایم؛ چرا که سینما در وهله نخست یک صنعت است و شرکتهای فیلمسازی باید برای تأمین اعتبارات به مناسبات تجاری با یکدیگر برای تبادلات محصولات خود دست بزنند که انصافاً فضای تجاری موجود در ساختمان چارسو که تا چند طبقه زیرین آن و پیش از ورود به فضای پردیس سینمایی، بازار گوشی تلفنهای همراه و انواع و اقسام دستگاههای ارتباطی است، این موقعیت و شرایط را به بهترین شکل ممکن فراهم کرده.
با این وجود شاید از ابتدای شکلگیری جشنواره «فیلم فجر» که از سال 61 شاهد برگزاری نخستین دوره آن بودهایم تاکنون اهداف فرهنگی و صادرات پیام و باورهای ارزشی انقلاب نیز ملاک نظر بوده است که با قوت گرفتن برخی مظاهر در سینما که فضای آن را به غیر از نمایش فیلمهایی که باید با موازین شرع و قوانین عرفی جمهوری اسلامی ایران سنخیت داشته باشد، نباید مبدل به سینمای غربگرا شود که متأسفانه شده است!
نکته دیگری که مسئولان به شرط آنکه همچنان در دورههای آینده اصرار به برگزاری مستقل دو بخش جشنواره از یکدیگر دارند باید مورد توجه داشته باشند، پردیس چارسوست که به رغم فضای خوب و حرفهای داخل آن، اما از نظر فضای بیرونی و حریمی که باید برای یک جشنواره فرهنگی و هنری آن هم در سطح بینالمللی داشته باشد، چندان مناسب برای این رویداد جهانی نیست.
قرار گرفتن ساختمان پردیس سینمایی چارسو در مکانی پرتردد به نام چهارراه علاءالدین که به سبب همجواری با دو مرکز خرید تلفن همراه، واقع شدن بیمارستان و تالار بورس اوراق بهادار چند متر پایینتر آن، با میزبانی از جشنواره جهانی «فیلم فجر» بر انبوه مشکلات این چهارراه خواهد افزود که البته باید توجه داشت که به سبب روال زندگی عادی و روزمره مردم نمیتواند تصویری خوشایند از جامعهای متمدن ایرانی را در اذهان میهمانان خارجی به یادگار بگذارد.
باید به این نکته تأکید کرد که جشنواره «فیلم فجر» به مانند جشنوارههای مطرح سینمایی دنیا همچون کن و یا برلین، نام شهر میزبان خود را یدک نمیکشد که حال خواسته باشیم به طور قطع آن را در تهران و در ازدحام جمعیت و تردد روزمره شهری برگزار کنیم و اگر به فکر آبرومندانه برگزار شدن آن هستیم باید به فکر اختصاص جایی همچون احداث یک شهرک سینمایی بیرون از تهران و یا در یکی از شهرهای توریستی کشور باشیم.
سالها برگزاری نمایشگاههای کتاب و قرآن کریم در
مصلی امام خمینی(ره) تهران علیرغم آنکه فضای خوب و حال و هوای مطبوعی را برای
ناشران و یا حتی شاید بازدیدکنندگان فراهم میکرد، اما به سبب حجم ترافیک اطراف
مصلی، مشکلات زیادی را در زمینه عبور و مرور شهری فراهم میآورد تا اینکه این امر
موجب شد تا مسئولان به فکر احداث مکانی خارج از شهر(شهر آفتاب) به این منظور باشند
که این اتفاق میتواند در مورد جشنواره «فیلم فجر» نیز بیفتد.
امیرسجاد دبیریان