به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، نیمه شعبانالمعظم مصادف با میلاد امام عصر، مهدی موعود(عج) است. عبدالمجید فرائی، شاعر آئینیسرا به همین مناسبت دوبیتیهایی سروده و به آن حضرت تقدیم کرده است. در ادامه این دوبیتیها از نظر میگذرد.
تو که زیباترین، سرفصل عشقی
حکایت های ناب نقل عشقی
تو با صد ناز ، بنشینی خیالم
خطا کردم، تو اصلا، اصل عشقی
****
گفتم: دوای دردم، کی میشود بیایی؟
گفتی: صلاح باشد، امروزه این جدایی
گفتم : عنایتی کن، بر عاشقان بیدل
گفتی: اگر بمانی، در صبر و پارسایی
****
نظر به لطف تو از خویش اختیار ندارم
برای دیدن روی گلات قرار ندارم
قسم به دیده مستت، دو چشم در راهم
اگر چه تحفه قابل، به کولهبار ندارم
****
خوب گفتی: که جمعه دلگیر است
راز این قصه، دست تقدیر است
انتظاری که، پیرکرده مرا
او نیامد، برای من دیر است
****
خداوندا، دلم مشتاق یار است
دل زیبا پسندم، بیقرار است
تمام عمر، دنبالش دویدم
وجودم وقف، در سودای یار است
****
نیامدی گل سرسبز زندگی، افسرد
بیا اگر تو نیایی، ز غصه خواهم مرد
دل بلاکش من را، به خویش وامگذار
امید دیدن رویت، به گور خواهم برد؟
****
دلم هوای تو دارد، بهانه میگیرد
بهانههای تو را، عاشقانه میگیرد
به خاطر تو دلم تنگ میشود، همه وقت
به هر که میرسد از تو، نشانه میگیرد
****
همواره دلم، به یاد و نام تو تپید
آنقدر نیامدی، شدم موی سپید
حسرت به دلم ماند، در این فصل خزان
چشمان من خسته، رخ ماه ندید
****
از آن موقع شنیدم، بین مایی
چو خورشیدی به ما، ره مینمایی
به وجد آمد وجودم، زین بشارت
بگو: جانم به قربانت، کجایی؟
****
دلم، چلهنشین کوی یار است
خبر دارد، دل من بیقرار است
ندیده دل سپردن وین عجیب است
تو آگاهی، دل و جانم شکار است
خدای من، تو میدانی همیشه
«فرائی» روز و شب، چشم انتظار است
****
باش آماده دیدار، فرج نزدیک است
مخلصی در پی دلدار، فرج نزدیک است
گفت آن عارف سالک، بدهم مژده به تو
دل سپردی به غم یار، فرج نزدیک است
****
به دوستان دلشده، چرا نظر نمیکنی؟
زکوی عاشقان خود، شبی گذر نمیکنی؟
تمام کوچههای ما، بوی خوش تو میدهند
اگر تو آمدی چرا، مرا خبر نمیکنی
****
شنیدهام ز همه، نوید آمدنت
هزار جان به فدای چگونه در زدنت
خرابتر زخرابم، به جان تو سوگند
ربوده هوش زسر، عطر بوی پیرهنت
****
برق نگاه مست تو، مرا نشانه میرود
دل به طواف کوی تو، به هر بهانه میرود
مفتخر است، این دل شکسته در جوار تو
به هر طرف که میروی، شانه به شانه میرود
****
عزیزم من نگاه از روی ماهت، برنمیدارم
دو چشم خسته از خال سیاهت، برنمیدارم
اگر چه نازنین من، دریغ از یک نگه داری
به چشمانت قسم، چشم از نگاهت برنمیدارم
****
شب میلاد نور است و سرور است
زمینهساز آیات ظهور است
اگر خواهی، تو یار یار باشی
لیاقت اولین شرط حضور است»