به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، در آیات 4 و 5 سوره حجر میخوانیم: «وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَعْلُومٌ* مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ: ما (اهل) هيچ شهر و دياری را هلاك نكرديم مگر اينكه اجل معين (و زمان تغييرناپذيري) داشتند.* هيچ گروهی از اجل خود پيشی نمیگيرد و از آن عقب نخواهد افتاد.
حیات مستقل جوامع بشری در قرآن
اجتماع بشری را میتوان مانند موجودی زنده در نظر گرفت. این نگرش کم و بیش در علوم مختلف به جوامع انسانی وجود داشته است. به خصوص در فلسفه چنین دیدگاهی به جوامع بشری وجود دارد. برای مثال فارابی اجتماع بشری را به بدن تشبیه میکند. در چنین نگاهی اجتماعات بشری تنها افراد نیستند، بلکه خود وضعیتی مستقل از مجموع افراد دارند و میتوان در خصوص جوامع سخن گفت. از دیدگاه قرآن نیز گویی «قَرْيَة» حیاتی و مماتی مستقل دارد که خداوند آن را هلاک نمیکند، مگر آنکه اجل آن قوم فرا رسیده باشد.
تداوم دنیاپرستی هلاک جوامع را در پی دارد
در آیات فوق دقیقاً مشخص نشده است که هلاک چیست، اما مشخص است که میتواند طیف وسیعی از عذاب الهی تا بزهکاری و زوال اجتماعی و انحطاط اخلاقی را شامل شود. از دیدگاه مجمعالبیان این آیه هشدار به جوامع گناهکار است، صاحب این تفسیر مینویسد: و ما ساكنان هيچ شهر و ديار و هيچ جامعه و ملتى را به كيفر گناهانشان نابود نساختيم، جز اين كه آنان سرآمد معلوم و اجل مشخّص و هنگامه تغييرناپذيرى داشتند و پس از سپرى شدن روزگارشان نابود شدند. بنابراين، اين كفرگرايان نيز مباد از مهلت ما مغرور شوند و گمان برند ماندگارند. هرگز، اينان نيز دورانى معلوم دارند كه پس از سپرى شدن آن دستخوش زوال و فنا خواهند شد.
در آیه بعدی سوره حجر نیز خبر از هلاکت قطعی و وجود اجلی معین برای یک قوم سخن به میان آمده است. تفسیر نوز نکات زیر را درباره آیه چهارم سوره حجر ذکر کرده است که آخرین نکته آن میتواند محل توجه جدی باشد. از نظر این تفسیر خداوند در پی آن است که بگوید «کامیابیهای دنیاپرستان پایانی دارد، اگر بخواهیم میتوانیم کفار را فوراً نابود کنیم، اما برنامه و سنت ما فرصت دادن و تأخیر است» و ما نباید «به مهلت دادنهای الهی مغرور شویم» و مهمتر اینکه «جامعه و تاریخ نیز قانون و زمانبندی و اصولی دارد».
تفسیر نمونه نیز از وجود سنتی الهی سخن به میان میآورد. در این تفسیر میخوانیم «سنت الهى همه جا اين بوده كه به قدر كافى مهلت براى تجديد نظر و بيدارى و آگاهى بدهد، حوادث دردناك و وسائل رحمت را يكى پس از ديگرى مىفرستد، تهديد مىكند، تشويق مىكند، اخطار مىکند تا حجت بر همه تمام شود.»
نکتهای که در این آیه وجود دارد این است که خداوند قومی را عذاب نمیکند مگر آنکه عملکرد آن قوم کار را به آنجا برساند. به نظر میرسد که اصل در هلاکت یک قوم عملکرد و مناسبات آن قوم است. در تفسیر روان جاوید و در ذیل آیه 4 سوره حجر میخوانیم: «امام باقر عليهالسّلام نقل کرده كه پيغمبر(ص) فرمود وقتى سزاوار شد ولايت خدا و سعادت مىآيد، ... و وقتى سزاوار شد ولايت شيطان و شقاوت مىآيد ... نبايد كفّار مغرور شوند از آنكه خداوند به آنها مهلت داده چون هيچ قوم و جماعت و اهل بلدى معذب نشدند و بهلاكت نرسيدند، مگر آنكه اجل مقدر مكتوب در لوح محفوظ آنها رسيده بود و هيچ امّت و گروهى پيشى نمیگيرند بر اجل محتوم خودشان و باز پس نمیمانند از آن، بلكه تمامى در موعد مقرّر مقدّر به هلاكت و مجازات اعمال خواهند رسيد.
همانطور که در تفاسیر آمده است، اعمال یک جامعه نتیجهای گریزناپذیر خواهد داشت و بنابراین نباید جامعه را فراموش کرد و تنها به فکر اعمال فردی خود بود.