به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) امام علی(ع) پیشوای اول شیعیان است. علامه طباطبایی در المیزان از فقیه و تفسیر عیاشی نقل کرده است که «صراط مستقیم» در این آیه همان علیبن ابیطالب(ع) است. بسیاری از اندیشمندان غیر مسلمان نیز مقام و جایگاه پیشوای عدل و عدالت را ستودهاند. امام علی(ع) را در عین حال که عارف اصیل و واقعی خواندهاند، مرد جهاد نیز دانستهاند. برخورد انسانی ایشان با مخالفان، سیاست غیرتبعیضآمیز وی و نیز محبت سرشار انسانی که داشتهاند در جای جای رفتار و گفتار این امام بزرگ جریان دارد. گذشته از عرفان و جهاد، ایشان معلم حکمت و باب علم نیز هستند و رفتار ایشان تفسیر علمی قرآن است. یکی از یادگارها و میراثهایی که از امام علی(ع) به جا مانده، بحث استنطاق قرآن است. حجتالاسلام مرتضی جوادیآملی در گفتوگو با ایکنا، به لوازم استنطاق قرآن و نسبت امام علی(ع) و کتابالله میپردازند که در ادامه از نظرتان میگذرد.
لوازم استنطاق قرآن
جوادی در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه ما آموزهای را به عنوان نوعی میراث علوی در رویکرد به قرآن داریم و آن استنطاق قرآن است و بر این اساس استلزامات نظری این رویکرد چیست و چه نسبتی با خود قرآن دارد؟ گفت: پرسشی بسیار اساسی است و همان طور که علی بنابیطالب(ع) در یکی از خطبههای خود میفرمایند «فستنطقوه فلن ينطق» یعنی شما اگر میخواهید با قرآن سخن بگویید بروید و این کار را بکنید، اما قرآن هرگز با شما سخن نخواهد گفت. چند عامل در راستای استنظاق و فهم صحیح و دقیق قرآن لازم است که باید رعایت شوند.
جوادی ادامه داد: اولین عامل عبارت است از معرفت و ایمان به غیب و اینکه آنچه که به عنوان قرآن است، یک حقیقت آسمانی است که به تعبیر آیتالله جوادیآملی تجلی یافته و نه تجافی. این قرآن خط مستقیم بوده که جاری است و از ساحت پروردگار عالم همواره در حال ریزش است.
وی افزود: ما نباید فکر کنیم آنچه در قرآن است متعلق به 1400 سال پیش بوده و به صورت تاریخی است، بلکه الفاظ قرآن به سان نهرهایی هستند که در هر دوره آب جدیدی از این نهر جاری میشود، ولکن باید معنا را از جایگاه تجلی یافت که ویژگی آن تازگی همیشگی آن است.
این مدرس حوزه و دانشگاه تصریح کرد: تجلی مانند شعاع خورشید است و این گونه نیست که ساعتی که اکنون در آن هستیم با ساعت قبل و بعد یکسان باشد و شعاع خورشید همان باشد. خورشید هر لحظه شعاعهای تازهای دارد و تبعاً بهره تازهای هم گرفته میشود. قرآن اگر به صورت تجلی شناخته بشود، نه تجافی، نوع نگاه به فهم قرآن نیز متفاوت خواهد شد.
وی ادامه داد: ویژگی دیگر این است که قرآن یک حقیقت یکپارچه است، چگونه میشود بخشی از قرآن را دید و بخشی را ندید. کسانی که قدرت تجمیع و بسیطنگری به قرآن را نداشته باشند و ساحتهای مختلف قرآن را نشناسند و آیات محکم و متشابه را ندانسته و آیات کلیدی را ندانند و آگاه نباشند که آیاتی مبنا و اساس دیگر آیات هستند، قدرت فهم و استنطاق را نخواهند داشت.
جوادی با بیان اینکه عامل سوم که بسیار موثر است، تطهیر قلب و پاکسازی نفس است، گفت: کدورتهای اخلاقی، تیرگیهای نفسانی و نداشتن زکاء قلب و طهارت نفس مانع جدی در فهم قرآن است، چه رسد به بحث استنطاق و نتیجهگیری جدید و تازه درباره حقایق قرآنی.
وی ادامه داد: از آنجا که علیبن ابیطالب(ع) این ویژگیها را داشت و سرآمد این خصوصیات بود، قدرت استنطاق داشت، اما دیگرانی که چنین نگاه، معرفت و خصوصیاتی نداشتند، چنین ایمانی نیز نداشتند و بهرهشان از این مسائل کمتر بود.
نسبت قرآن و امام علی(ع)
جوادی در پاسخ به این پرسش که آیا میتوانیم بگوییم بر اساس همین آموزه است که حضرت امیر را قرآن ناطق میخوانیم و بر اساس همین شایستگیهای وجودی بود که ایشان میتوانستند قرآن را به نطق درآورند؟ گفت: البته همینطور است، اما فراتر هم هست؛ همان طور که آیتالله جوادیآملی در کتاب «علیبن موسیالرضا(ع) و القرآن الحکیم» فرمودند قرآن و امام(ع) یک حقیقت هستند با دو جلوه. این گونه نیست که قرآن حقیقتی باشد که علیبن ابیطالب(ع) از آن برخوردار باشد و حقایقش را بشناسد، بلکه اگر ما قرآن را به صورت انسان تبدیل کنیم، نمود آن علیبن ابیطالب(ع) است و اگر بخواهیم علیبن ابیطالب(ع) را به یک کتاب تبدیل کنیم، میشود قرآن کریم.
وی افزود: این دو یک حقیقت با دو تجلی هستند. انسان کامل عِدل قرآن است و قرآن عِدل انسان کامل است، اینکه رسولالله فرمود قرآن و عترت عِدل هم هستند به این معنا نیست که این دو جدا از هم، اما برابر هستند، بلکه به این معناست که این دو یک حقیقت هستند که در دو صورت ظاهر شدهاند، یک صورت عترت که به صورت انسانی و زماندار است و در یک مدتی وجود دارد، اما یک حقیقتی به نام کتاب که میماند و به عنوان ثقل اکبر است. بنابراین قرآن و عترت در پیشگاه پروردگار عالم از یک حقیقت برخوردار هستند.
تفسیر و آموزه استنطاق
این مدرس حوزه و دانشگاه در پاسخ به این که این نظریه چه تفاوتی با نظریات جدید در تاکید به فاعل فهم دارند، گفت: براساس اندیشههای جدید در نظام فهم معرفت متن و یا دانش هرمنوتیک، این قصه به گونه دیگری ظاهر میشود و آنها فکر میکنند که مفسران نقش کلیدی در خود قرآن دارند.
وی افزود: این کتاب، کتاب عادی نیست و یک متنی نیست که بتواند از خودش سخن بگوید و متنی آسمانی است که محصول اراده خداوند است و حتی پیامبر هم در این زمینه نقشی ندارد و خدای عالم در آیات مختلفی فرموده است که سهمی برای پیغمبر در حقیقت قرآن، غیر از تبعیت کردن و پیروی نیست.
جوادی تصریح کرد: مفسران باید متوجه باشند که قرآن یک کلام ویژه است و این را نباید با متنهای دیگر مقایسه کرد. دانش هرمنوتیک که عمدتاً در غرب و در میان اندیشمندان آن منطقه شکل گرفته، عموماً تفاسیری است که برای تورات و انجیل مطرح بوده که متاسفانه به همین صورت به فرهنگ ما منتقل شده و آنچه درباره عهدین وجود دارد این است که اگر چه اصل و اساس آن کتابها وحی بود، در قالب انسانی و غیر از پیامبرانه ارائه شده و ممکن است این قضاوتها در آن باره انجام شود، اما در خصوص قرآن باید تمام تلاش صورت بگیرد تا اراده الهی فهم شود و حتی پیامبر هم در این رابطه به عنوان فهمنده ظاهر میشود.
وی ادامه داد: مراد از آیه «...إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ...: من تنها از چيزی پيروی میكنم كه بر من وحی میشود» (احقاف، 9) این است که تبعیت پیامبر معرفتی و عملی است و ایشان تصرفی در حقیقت قرآن ندارند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا استنطاق قرآن در میان مفسران قرآن ملاحظه شده است؟ گفت: درباره این مسئله، برای فهم آنچه قرآن در خودش دارد و فهم استنطاقی، نیاز به زیرساختهای معرفتی سنگینی دارد که در آن فرد باید کلام، حکمت و عرفان را داشته و همچنین فاکتورهای قبلی هم که اشاره شد را دارا باشد تا به منطقی به عنوان منطق استنطاق نزدیک شود که منطقی ویژه است که اصلش متعلق به اهل بیت(ع) است و در ذیل آن صاحبان معرفت میتوانند بهرهای داشته باشند.
قهوه چیان