محمدحسین مهدویان پس از ساخت مجموعه «آخرین روزهای زمستان» که پیرامون شخصیت شهیدحسن باقری(غلامحسین افشردی) از فرماندهان دوران دفاع مقدس تولید شد، به دستاورد جدیدی در حوزه فیلمسازی دست پیدا کرد که تاکنون حداقل در عرصه سینمای ایران مسبوق به سابقه نبوده است.
استفاده از تصاویر به جای مانده از فرماندهان و افراد تأثیرگذار در جنگ هشتساله و حتی فایلهای صوتی آنها در پی مکالمات بیسیمی، تلفنی و حتی نوار کاستهایی که ممکن است در پی گفتوگو، سخنرانی و مواردی از این دست در آرشیو نهادهایی همچون بنیاد حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس، بنیاد شهید و ... موجود باشد، بارها و بارها در تولید مجموعههای مستند به کار گرفته شده است، اما چنین ابتکاری که بتوان صحنههای مستند را چنین ماهرانه بازسازی کرد و البته به گونهای از صدای مستند آنها در بازی بازیگری که ایفاگر نقش قهرمان داستان است استفاده کرد امری جذاب و در عین حال دشوار است.
مهدویان در دومین تجربه فیلمسازی خود یعنی «ایستاده در غبار» به این شیوه فیلمسازی که نه نام فیلم داستانی و نه مستند ـ داستانی را میتوان روی آن گذاشت به طرز ماهرانهای پرداخته است؛ در این اثر به داستان زندگی احمد متوسلیان از فرماندهان تأثیرگذار دوران دفاع مقدس که با ریتمی تند تنها به مقاطع حساس و البته جذاب زندگی این شخصیت برجسته انقلاب اسلامی پرداخته است؛ چنین پرداختی کسالت را از روند روایتی فیلم گرفته و مخاطب تقریباً در تمام مقاطع فیلم به شکلی نفسگیر باید ششدانگ ذهنش را معطوف به آن کند تا اصطلاحاً رشته کلام از دستش خارج نشود.
روایت فیلم بر پایه گفتار متن(نریشن) اتفاق میافتد، البته نه مانند فیلمهای مستند که گویندهای واحد(نریتور) مسئول روایت فیلم بر پایه متنی باشد که سازنده فیلم براساس توالی تصاویر نوعاً آرشیوی آن را به نگارش درآورده و تنظیم کرده است، بلکه گوینده متن فیلم افراد مختلفی هستند که در مقاطعی گوناگون از زندگی احمد متوسلیان تا زمان ربوده شدن وی با زندگی و اوقات او ممزوج بودهاند.
همین جا میتوان تفاوت دیگری میان «ایستاده در غبار» با سایر فیلمهای مستند را نیز برشمرد و آن اینکه در سایر فیلمهای مستند که البته نام آن را میتوان مستند پرتره(مستندی که پیرامون زندگی فردی مشخص تولید میشود) گذاشت، شاهد هستیم که مابین تصاویر آرشیوی و یا حتی بازسازی شده فیلم مستند از افرادی که با فرد مورد نظر ارتباط نزدیک داشتهاند درخواست میشود که اصطلاحاً پلاتو بگویند؛ یعنی پخش تصاویر قطع میشود و با مراجعه به فضایی بسته مثل اتاق کار و یا استودیوی ضبط پای توضیحات افراد گوناگون پیرامون شخصیت فرد مورد نظر مینشینیم؛ در حالی که در فیلم مهدویان و تجربه فیلمسازی خلاقانه او این گونه نیست که تصاویر از پویایی و سرزندگی خاصی برخوردار باشند و با تصویربرداری روی دست که ویژه تصویربرداری خبری است، گفتار افراد متناسب با تصاویر پخش شده ادا میشود.
ذکر خاطرات و مطالبی از جانب اعضای خانواده، دوستان و همرزمان احمد متوسلیان در نگارش متن نریشنهای این فیلم گویا پیشتر یک بار گفته و ضبط شده است و بعد از پیاده و ویرایش شدن مجدد در اختیار خود بازگوکنندگان خاطره قرار گرفته است و با زبان خودشان نقل و ضبط شود؛ به این شیوه گفتار روی فیلم ریتم و ضرباهنگی را پیدا میکند که خواسته کارگردان است و در نتیجه از روایتی کسالتبار در فیلم جلوگیری میشود.
تنوع در لحن گفتار گویندگان متن فیلم، احساسی که ممکن است در زمان روایت بخش مورد نظر خود داشته باشند که قطعاً تداعیکننده خاطرهای است که هر چند مقطعی از دوران زندگی با احمد متوسلیان داشتهاند، همگی موجب میشود که با روایتی منعطف و مواج از مقاطع گوناگون این شخصیت مواجه شویم که مطمئناً به سبب اتفاقات عجیب و غریبی که در زندگی او افتاده است، روایت تخت، ایستا و یکطرفه نیست و واکنشهای مختلفی را نیز از سوی مخاطبان به دنبال دارد.
حتی اگر همه قابلیتها و ویژگیهای «ایستاده در غبار» را نیز نادید بگیریم، به سبب استفاده درست و خارقالعادهای که مهدویان از صدای واقعی احمد متوسلیان در صحنههایی از فیلم کرده است به گونهای که بازیگر نقش متوسلیان(هادی حجازیفر) این چنین ماهرانه و سینک و به موازات صدای شاهد، اصطلاحاً لب میزند که گویی خود متوسلیان است که در حال بازی در نقش خود است، «ایستاده در غبار» را باید فیلمی منحصر به فرد تلقی کرد؛ چرا که این کار بسیار سخت و فنی است که باید دید در چند برداشت گروه فیلمساز موفق به انجام آن شدهاند.
موسیقی که در خدمت روایت فیلم است و عنوانبندی تأثیرگذار این فیلم که روی این ادعای فیلم صحه میگذارد که آنچه مهدویان آن را به تصویر کشیده است مبتنی بر واقعیت است که موجب شده «ایستاده در غبار» از حد یک فیلم مستند، یک فیلم داستانی و حتی یک فیلم مستند ـ داستانی فراتر رفته و تبدیل به ابرژانر شود که بیننده را در جریان واقعیت زندگی یکی از اشخاص مؤثر در انقلاب و دفاع مقدس قرار میدهد.
یادآور میشود، امروز، 14 تیر مصادف با سی و چهارمین سال ربوده شدن احمد متوسلیان به همراه 3 دیپلمات ایرانی توسط اسرائیل در لبنان است.
امیرسجاد دبیریان