سریال «چرخ فلک» چند روزی است از شبکه یک سیما روی آنتن میرود. این مجموعه تلویزیونی که ساخته جدیدی از سعید ابراهیمیفر، کارگردان تلویزیون است، قرار بود در ایام ماه مبارک روی آنتن برود، اما بنا به دلایلی این اتفاق رخ نداد.
«چرخ و فلک» کاری ضعیف است که سعی دارد شعارهای
زیبا دهد؛ الگویی که در بسیاری از به اصطلاح سریالهای دینی تلویزیون رایج شده است. در این قبیل تولیدات بیننده تنها شاهد کلمات
زیباست، اما در داستان، محتوای غنی را نمیبیند، برای همین این دست آثار هیچ گاه در
یادها باقی نمیماند.
ارائه مفاهیم ارزشی در «چرخ و فلک» به صورت نامانوس
مفهوم تقاص موضوع اصلی سریال «چرخ فلک» است. در این مجموعه به بیننده گفته میشود هر کاری جوابی دارد، اما این مضمون به هیچ وجه با شکلی خوشایند عرضه نمیشود، برای همین پذیرفتن آن توسط تماشاگر دور از تصور است.
درباره کارگردانی این کار بهتر است حرفی زده نشود، چون کار چندپاره است؛ زیرا «چرخ فلک» تنها یک کارگردان نداشته، بلکه سه نفر آن را کارگردانی کردهاند، حال تصور کنید سریالی که توسط سه کارگردان ساخته شود چه کیفیتی خواهد داشت. در این میان تنها نام کارگردان خوبی چون عزیزالله حمیدنژاد آسیب دید که عنوان خود را برای چنین کاری هزینه کرد. درباره بازیگران فیلم هم حرف چندانی نمیتوان بیان کرد، جز اینکه میلاد کیمرام، مهران احمدی و آشا محرابی بازیهای نسبتاً خوبی از خود ارائه دادهاند.
تکرار موضوع؛ آفت رایج سریالهای تلویزیونی
جدا از سطحینگری، تکرار، آسیب دیگر این کار بود، یعنی برای بار هزارم در قالب یک فیلم یا سریال ایرانی به تماشاگر گفته میشد که پولدار بودن مساوی با بی دین بودن است، برای همین اگر در پی رستگاری هستیم باید از ثروت دور شویم. این تفکر شاید سه دهه پیش جواب میداد، اما امروزه پذیرفتن آن به شدت دور از ذهن است، به ویژه که این روزها با افشا شدن فیشهای برخی مسئولان، مردم کمتر شعارهای سادهزیستی را باور میکنند.
در انتها باید به یاد داشت که سریالهایی نظیر «چرخ فلک» با شتاب تولید و پخش میشوند، تنها به این دلیل که آنتن را پُر کنند، اما به عقیده نویسنده این قبیل تولیدات جدا از اینکه آثاری خنثی هستند به نوعی یاری دهنده شبکههایی چون «جم» و «من و تو» نیز هستند، چون با کیفیت نامطلوب خود، مردم را به دیدن ماهواره تشویق میکنند.