به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، حجتالاسلام والمسلمین علیاصغر هادوینیا، عضو هیئتعلمی گروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کتابی با عنوان «درآمدی بر تحلیل اقتصاد اسلامی با رویکرد شناختی» در دست چاپ دارد. تاکنون در مسائل مربوط به اقتصاد اسلامی، کمتر به چنین موضوعی پرداخته شده است.
برای بررسی بیشتر اهداف و اهمیت نگارش این کتاب با وی گفتوگویی انجام دادهایم که متن این مصاحبه در ادامه میآید:
ابتدا بفرمائید منظور از رویکرد شناختی چیست و این مسئله چه جایگاهی در اقتصاد اسلامی دارد؟برای اینکه این موضوع کالبدشکافی شود در ابتدا عناصر رویکرد شناختی را توضیح میدهم. ابتدا از خود علوم شناختی آغاز میکنم چراکه اقتصاد با رویکرد شناختی برگرفته شده از علوم شناختی است. تقریبا تاریخچه شکلگیری این علم از سال 1970 به بعد توسط شخصی به نام سایمون است.
حوزه علوم شناختی، با تعامل رشتههای گوناگون از جمله روانشناسی شناختی، فلسفه ذهن، زبانشناسی، هوش مصنوعی و علوم مبتنی بر اعصاب است. باید گفت که مهمترین مسئله در علوم شناختی کشف و تبیین چگونگی فرایند ذهن است؛ بدین معنا که علم با چه عملکردی فراورده و شناخت جدید تولید میکند.
وقتی چند سال از تشکیل این علوم شناختی گذشت، محصولاتی از آن به دست آمد و در غرب تحولاتی رخ داد که این علوم وارد شاخههای علوم انسانی شدند. با توجه به اینکه هر شاخه از علوم انسانی دارای یک یا چند مسئله اصلی است که بقیه مسائل با توجه به پاسخ به مسائل اصلی مطرح میشوند، رویکرد شناختی سعی دا رد با دستاوردهای علوم شناختی آن مسائل را جواب دهد. به عبارت دیگر مثلا در اقتصاد شناختی، اقتصاد به دنبال شناسایی رفتارهای اقتصادی است. اقتصاد شناختی این هدف را پیگیری میکند که این مسئله را حل کند که چگونه میشود رفتارهای اقتصادی را با کالبدشکافی ذهن شناسایی کنیم.
اقتصاد اسلامی چیست؟اقتصاد اسلامی هم به دنبال شناسایی رفتارهاست. برای اینکه این واژه را به خوبی توضیح دهم، دو واژه اقتصاد اسلامی و دیگری اقتصادی که نام آن را «اقتصاد مسلمانی» میتوان گذاشت، باید در کنار هم لحاظ شوند. اقتصاد اسلامی به دنبال شناسایی رفتار اقتصادی انسان، چه مسلمان و چه غیرمسلمان است البته میدانیم که هر شناسایی بر تکیه منابع معرفتی خاصی صورت میگیرد. در اقتصاد اسلامی منابع معرفتی عقل، تجربه و وحی میباشد.
آنچه را که در غرب در شناسایی امور وجود ندارد، لحاظ منبع معرفتی وحیانی است وگرنه مسئله اقتصاد اسلامی و اقتصاد متعارف یکی است. هردو اقتصاد میخواهند رفتارهای اقتصادی انسان را شناسایی کنند ولی در اینجا منبع وحی اضافه شده است. البته وقتی گفته میشود منبع وحی اضافه میشود لازم نیست از صفر تا صد اضافه شده باشد بلکه اگر فقط مثلا مبانی از طریق وحیانی اخذ شود و بقیه ع عناصر یک علم به وسیله عقل مبتنی بر آن بدست آید، باز هم به مجموعه این گزارهها میتوان علم اقتصاد اسلامی گفت.
وقتی میخواهیم رفتار تولید را شناسایی کنیم، لازم نیست از صفر تا صد از وحی استفاده شود بلکه ممکن است یک جزء اول یا آخر از وحی استفاده شود. شیوههای تفسیر متفاوت بوده و یکی از این شیوهها، شیوه تفسیر عقلانی است.
منظور از اقتصاد مسلمانی که به آن اشاره کردید چیست؟اقتصاد مسلمانی، رفتار مسلمانان را در نظر میگیرد و میخواهد این پدیده را مورد شناسایی قرار دهد. در این اقتصاد، باورهای اسلام در مورد مؤمنین مورد شناسایی قرار میگیرد. برای توضیح بهتر این مطلب باید گفت که آیات قرآن را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد؛ یک دسته مربوط به انسان است که در آن گفته شده «یا ایها الناس» در اینجا مخاطب انسان، چه کافر و چه مسلمان است. یک دسته دیگر از آیات قرآن با «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» آغاز شده است.
اقتصاد اسلامی برگفته از پیامهای «یا ایها الناس» بوده اما اقتصاد مسلمانی برگرفته از آیات مرتبط با «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» است. تفاوت این دو را باید در نظر گرفت. بنده در این کتاب بیشتر به دنبال اقتصاد اسلامی هستم و اگر آیات مربوط به «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» را هم در نظر گرفتهام، برای این بوده است که آن را کالبد شکافی کرده و از طریق یک تحلیل عقلانی به موضوعی انسانی برسم.
هدفم این است که بگویم به خاطر انسانیت شماست که قرآن بر روی ایمان انسان دست گذاشته تا رفتار انسان را تنظیم کند؛ بنابراین منظور از اقتصاد اسلامی همچنان که گفته شد شناسایی رفتارهای اقتصادی انسان با تکیه بر سه منبع معرفتی عقل، تجربه و وحی است.
حال در جمعبندی مطالب بفرمائید منظور از اقتصاد اسلامی با رویکرد شناختی چیست؟منظور از اقتصاد اسلامی با رویکرد شناختی، شناسایی رفتارهای اقتصادی انسان با تکیه بر سه منبع معرفتی عقل، تجربه و وحی اما با تأکید بر فرآیند ذهن است. حال لازم است که تأکید بر فرآیند ذهن را با یک مثال توضیح دهم. در اقتصاد شناختی شاخهای به نام نرواکونومیک وجود دارد که با توجه به مبانی عصبی، رفتارها را شناسایی میکند. به عنوان مسال «ام آر آی» نوعی عکسبرداری است که در یک عکس حدود دویست عکس کوچکتر وجود دارد که وقتی متخصص آن را مشاهده کرد فرآیند یک تغییر را مشاهده خواهد کرد و با توجه به تحلیل این فرآیند بیماری را شناسایی و درمان میکند.
در آزمایشگاه بزرگی دستگاهی را به سمت کالایی خاص مخفی کردند به گونهای که از مغز مشتری عکس میگرفت و به محض تمایل به سمت آن کالا نقاط خاصی از مغز انسان سفیدرنگ میشود. این اقدام را بر روی حدود صد مشتری انجام دادند و در نهایت نظریه تقاضا با رویکرد شناختی ارائه شده است تا روشن شود چگونه میشود که تقاضای یک فرد با فرآیند ذهن وی تبدیل به شبکه عصبی میشود؟
بخش مهمی از مسائلی که در این کتاب آمده است به فلسفه اقتصاد مربوط است و هم مبانی فلسفی اقتصاد اسلامی و هم جنبه اقتصادی محض را پوشش میدهد. پایاننامه دکترای من در همین زمینه بود و این کتاب حاصل پایاننامه دکترای من بوده است.
در قرن کنونی، بشر به دنبال کشف ذهن خود است و این در واقع آخرین مرز علم است؛ بنابراین اقتصاد شناختی برای من جذاب بود و ذهنم را درگیر کرد. در فضای تخصصی اقتصاد، مقالات مربوط به اقتصاد شناختی به زبان فارسی بسیار کم پیدا میشود بنابراین این موضوع را که بسیار جدید است موضوع پایاننامه خودم قرار دادم. پایاننامهام سه سال پیش دفاع شده و اکنون با برخی تغییرات به مرحله چاپ رسیده است.