کد خبر: 3519748
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۸

اختصاص نمره بالای 20 به اخلاقیات شهید «موحددانش»

گروه جهاد و حماسه: امروز سالروز شهادت علیرضا موحددانش است که جمله معروفی با این مضمون دارد که «شهید گریه‌کن نمی‌خواهد، رهرو می‌خواهد»؛ شهیدی که به گفته پدرش در اخلاقیات، نمره‌ای بالاتر از 20 می‌گرفت.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، عليرضا اولين فرزند خانواده موحددانش، در سال 1337 در تهران چشم به جهان گشود. در سال 1358 به سپاه پاسداران پيوست و حراست از بيت حضرت امام خميني(ره) را به عهده گرفت. غائله كردستان، آغاز سفر بی‌پايان عليرضا به صحنه پيكار با دشمنان اسلام و ايران بود. در عمليات بازی‌دراز كه به عنوان جانشين عمليات حضور داشت، همچون سردار رشيد كربلا، حضرت ابوالفضل العباس(ع) دستش را به پيشگاه حق تقديم كرد و پس از شركت در عمليات فتح‌المبين و بيت‌المقدس به عنوان فرمانده گردان حبيب بن مظاهر، به لبنان سفر کرد و مدتی را در آنجا همپای برادران مسلمان به مبارزه با صهيونيست پرداخت.
هنگامی كه موحددانش از سفر بازگشت موعد عمليات والفجر 1 بود. در عمليات والفجر 2 كه عليرضا موحددانش فرماندهی تيپ 10 سيدالشهدا را برعهده داشت، ندای ملكوتی يار او را به سوی بهشت برين دعوت كرد و در تاريخ سيزدهم مرداد سال 1362 به بزرگترين آرزوی عاشقان که همان شهادت است رسيد.
پدر شهید موحددانش در گفت‌وگو با ایکنا درباره شهید علیرضا موحددانش گفت: فرزندان من مانند تمام جوانان دوران انقلاب،‌ جوانانی پرشور و عاشق بودند و شغل، سمت و درجه برای ما اصلاً معنا ندارد. ما فقط دو سرباز اسلام را تحویل جامعه دادیم. او و تمام شهدا شخصیت کامل و واقعی داشتند و خدا را شکر مورد قبول خداوند قرار گرفتند و به درجه شهادت نائل آمدند.
وی در مورد اخلاقیات پسرش گفت: شهید دانش از نظر اخلاق بهترین بود؛ نه‌ فقط علیرضا، بلکه تمام شهدا بهترین اخلاقیات را داشتند. اگر نمره اخلاق از بیست بالاتر برود، قطعاً مخصوص تمام این شهدای عزیز است.
پدر شهید دانش به خاطره‌ای از علیرضا دانش اشاره کرد و گفت: بعد از جانبازی علیرضا، برادرش محمدرضا به شهادت رسید. روزی دیدم علیرضا به حالتی روحانی رفته و با خود نجوا می‌کند، بعد از آن حال از او پرسیدم با چه کسی صحبت می‌کردی؟ وی پاسخ داد: داشتم از محمدرضا می‌پرسیدم که چه‌ کردی که خداوند تو را قبول کرد و من را باز گرداند؟ محمدرضا نیز پاسخ داد: تو نیز آمدی، اما در میانه راه بازگشتی.
در پایان این پدر شهید، علیرضا را «مرد میدان» خواند و در مورد مراسم سالگرد وی گفت: امشب در قرارگاه ولیعصر(عج) مراسم سالگرد پسرم و در روز جمعه، 15 مرداد در بهشت زهرا(س)‌ مراسم یادبود وی برگزار می‌شود.
از علیرضا موحددانش، نخستین فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع) دو وصیت‌نامه باقی مانده است. اولین نسخه را دو سال پیش از شهادت و در شب آغاز عملیات فتح‌المبین به رشته تحریر درآورده است. وی در آن زمان جانشین فرمانده گردان حبیب ابن مظاهر به شمار می‌رفت. علیرضا دومین وصیت‌نامه خود را حدود شش ماه قبل از شهادتش نوشت. در آن زمان، مدت شش ماه از فرماندهی وی بر تیپ سیدالشهدا(ع) می‌گذشت.
وی در پایان دومین وصیت‌نامه‌اش از پدر و مادر خود خواسته است تا دقت کنند افرادی خاص در تشییع جنازه او حاضر نشوند و دلیل این وصیت را نیز توضیح داده است. متن دومین وصیت‌نامه در زیر آمده است؛
متن وصیت‌نامه
«سلام علیکم، در زمانی قلم به نیت وصیت بر کاغذ می‌لغزانم که هیچ گونه لیاقت شهادت را در خود نمی‌بینم. وقتی به قلم رجوع می‌کنم، غیر از سیاهی و تباهی و معصیت چیزی نمی‌یابم و به همین دلیل است که از پروردگار توانا عاجزانه می‌خواهم که تا من را نیامرزیده است، از دنیا نبرد. پروردگارا با گناهی زیاد از تو که لطف و کرمت را نهایتی نیست، تقاضای عفو و بخشش دارم. الهی بنده‌ای که تحمل از دست دادن یک دست را ندارد چگونه بر آتش دوزخ توان دارد؟ خدایا توبه‌ام را بپذیر و از گناهانم درگذر که غیر از تو کسی را ندارم و غیر از تو امیدی ندارم. مردم بدانید راهی را که در آن گام نهاده‌ایم که همانا راه حسین (ع) است به اختیار انتخاب کرده و تا آخرین نفس و آخرین رمقی که به تن داریم در سنگر رضای خدا خواهیم ماند و به دشمن زبون کافر خواهیم فهماند که ملتی که پشتیبانش خداست و پیشاپیش امام زمان در مقابل تمامی کفر خواهد ایستاد و ان‌شاءالله پیروز خواهد شد.
پدر و مادر عزیزم! همان گونه که در شهادت برادرم صبر کردید و استقامت ورزیدید، اکنون نیز صبر پیشه کنید. در حدیث است که هر گاه پدر و مادر در مرگ دو فرزندشان استقامت کنند، خداوند کریم اجری عظیم نصیب‌شان می‌کند.
شما خوب می‌دانید که شهید عزادار نمی‌خواهد، رهرو می‌خواهد، همان طور که من رهرو خون برادرم بودم، شما هم با قلم و زبان‌تان پشتیبان انقلاب و امام عزیز باشید.
مادر عزیزم به مادران بگو مبادا از رفتن فرزندان‌تان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی‌توانید جواب حضرت زینب (س) را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود.
پدر و مادر عزیز! به خاطر تمام بدی‌ها و ناسپاسی‌ها که به شما کرده‌ام من را ببخشید و حلالم کنید و از همه برای من حلالیت بخواهید. از همسرم که امانتی است از من نزد شما خوب محافظت کنید که مونس آخرین روزهایم بود.
برادران عزیز، برادری داشتم که در راه خدا شهید شد، قبلاً در وصیت‌نامه‌ام با او صحبت و درددل می‌کردم. اکنون به شما توصیه می‌کنم که برادران عزیزم! نکند در رختخواب ذلت بمیرید، که امام حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد. مبادا در غفلت بمیرید، که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در بی تفاوتی بمیرید که علی‌اکبر حسین در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد.
پدر و مادر و همسر عزیزم، مراقبت کنید آنان که پیرو خط سرخ امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند. در زنده بودن‌مان که نتوانستیم در آنها اثری بگذاریم شاید در مرگ‌مان فرجی باشد و بر وجدان بی‌انصافشان اثر گذارد.
والسلام
علیرضا موحد دانش
تاریخ نگارش 17/ 11/ 1361»
captcha