به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، سینمای دفاع مقدس را باید ملیترین گونه سینمای ایران محسوب کرد؛ سینمایی که نمیتوان شاخصههای آن را در سینماهای دیگر کشورها مشاهده کرد. آنچه از جنگ در این سینما میبینیم تنها یک نبرد فیزیکی نیست، بلکه ایمان و اعتقادی است که در آن وجود دارد. طی چهار دهه گذشته نگاههای مختلفی در سینمای دفاع مقدس جریان داشته که میتوان آنها را به سه بخش تقسیم کرد. برای مثال در دهه 60 و ابتدای دهه هفتاد نگاه به جنگ در شکل مستقیم آن مد نظر بود، اما با پایان یافتن جنگ و از اواسط دهه 70، با آغاز بازگشت اسرا به میهن اسلامی، فیلمهایی با محوریت آزادگان ساخته شد که تعدادی از آنها جزء افتخارات سینمای ایران محسوب میشوند. در دهه 80 و 90 هم تولیدات دفاع مقدسی شکلی معاصر به خود گرفت و فیلمهای این دوران به حواشی جنگ پرداخت. اما بحث اصلی ما در این گزارش به سینمایی مربوط میشود که در آن، آزادگان محوریت دارند. برای همین به اختصار به معرفی چند کار فاخر در این حوزه میپردازیم.
«کیمیا»
فیلم سینمایی «کیمیا» ساخته احمدرضا درویش جزء اولین نمونهها از فیلمهایی است که در آن اسرا محور اصلی اثر بودند. این فیلم در سال 74 ساخته شد. در خلاصه داستان این فیلم سینمایی آمده است که در آغاز جنگ تحمیلی همسر رضا (که یک معلم در آبادان است) باردار است و باید مورد عمل جراحی قرار گیرد. رضا (خسرو شکیبایی) او را به بیمارستان میرساند و خود به اسارت قوای دشمن درمیآید. همسر رضا حین عمل جراحی میمیرد و یک جراح با بازی بیتا فرهی، فرزند رضا را نجات میدهد. بعد از گذشت 9 سال، وقتی رضا از اسارت آزاد میشود، پی میبرد که همه اعضای خانوادهاش را از دست داده است. حال او در جستجوی تنها بازمانده خود، یعنی فرزندش است.
این فیلم سینمایی یک ملودرام بسیار زیبای خانوادگی است که از دلتنگی یک پدر آزاده سخن میگوید. در تمامی لحظات این فیلم زیبا، میتوان احساسات پاک انسانی را به خوبی مشاهده کرد. خسرو شکیبایی بازیگر توانمند سینمای ایران که متاسفانه چند سالی است به رحمت خدا رفته، در این فیلم بازی شگفتانگیزی از خود نشان میدهد، به نحوی که تک تک لحظات «کیمیا» پُر است از لحظههایی که در آن، تنها بخشی از هنر بازیگری شکیبایی را میتوان مشاهد کرد، البته بازیگران خوب دیگری نیز در این فیلم وجود دارند که رضا کیانیان و بیتا فرهی از جمله آنها هستند.
زیبایی دیگری که میتوان در این فیلم مشاهده کرد، استعانت این اثر از مفهوم عاشوراست. در این کار درویش (کارگردان) با نشان دادن کودک شیرخواره به نوعی یاد، حضرت علیاصغر (ع) را در اذهان تماشاگران زنده میکند، برای همین نمیتوان این لحظهها را دید، اما اشک نریخت. این وامگیری از عاشورا را میشود در سکانسهای ابتدایی نیز مشاهده کرد که تماشاگر با دیدن فضای بمباران و هیجاناتی که در آن صحنهها وجود دارد به نوعی عصر عاشورا را به یاد میآورد.
«دوئل»
فیلم دیگری که برای این گزارش انتخاب کردهایم «دوئل» نام دارد که آن نیز حاصل تلاش فیلمساز خوب کشورمان احمدرضا درویش است. در این فیلم، کارگردان خوشفکر سینمای ایران به سراغ موضوعی جدید رفته که تا به حال نمونه آن را تا به امروز در سینمای ایران ندیدهام. این فیلم که محصول سال 82 است از بازی پژمان بازغی، سعید راد و پرویز پرستویی بهره برده است. این کار به واقع خوشساختترین فیلم سینمای ایران است که نمونه آن را تا به امروز در سینمای کشورمان ندیدهایم. صحنههای جنگ این فیلم که 20 دقیقه ابتدای فیلم را شکل میدهد به شدت دیدنی و شگفتآور است، به نحوی که بعد از سالها، هنوز نتوانستهایم نمونه آن را در سینمای کشورمان مشاهده کنیم.
این فیلم درباره زینال با بازی پژمان بازغی است که پس از 20 سال اسارت در عراق آزاد شده و به شهرش باز میگردد. او به خاطر میآورد که در آغاز جنگ و شروع هجوم دشمن و حمله بیامان هواپیماها به جمعیت آوارهای که درصدد عزیمت از منطقه جنگی هستند، چگونه با جمعی از اهالی در ایستگاه حسینیه خرمشهر مقابل دشمن مقاومت میکرد و در این شرایط، اسکندر با بازی سعید راد به همراه تعدادی از نیروهای دولتی که مدعی بودند مأموریتی محرمانه دارند درگیر گاوصندوقی از پول و طلا میشوند.
البته این فیلم در زمان اکران با بیمهریهایی مواجه شد، اما بعد از گذشت سالها بسیاری دریافتهاند که فیلم «دوئل» برای سینمای دفاع مقدس چه سرمایه عظیمی است. در این فیلم به رنجهای دیگر آزادگان پرداخته شد. آزادگانی که پس از سالها اسارت باید در خانه خود نیز از برخی بیمهریها رنج ببرند؛ اتفاقی که متاسفانه روی داده و نمیتوان آن را کتمان کرد. این فیلم برای بازیگرانش هم دستاورد خوبی داشت. پژمان بازغی به واسطه این فیلم توانست برای خود اعتباری کسب کند و سعید راد هم پس از سالها به واسطه این فیلم به سینمای ایران بازگشت. در کنار این دو بازیگر، حضور افتخاری پرویز پرستویی نیز در این فیلم نقطه ماندگاری است که به فیلم وزن و زیبایی خاصی بخشید. به ویژه آن دیالوگ ماندگار پرستویی که میگوید؛ «مقام نداره، مسئول منم».
«بوی پیراهن یوسف»
سینمای حاتمیکیا در حقیقت شناسنامه سینمای جنگ است. برای همین نمیتوان برای آن وزن و اندازهای در نظر گرفت، اما همین اندازه باید گفت که اگر میخواهیم از زیبایی سینمای دفاع مقدس حرف بزنیم باید قبل از هر چیزی از سینمای ابراهیم حاتمیکیا سخن بگوییم. فیلم «بوی پیراهن یوسف» در سال 75 ساخته شد و در آن نیکی کریمی، علی نصیریان و جعفر دهقان نقشآفرینی کردهاند. این فیلم درباره شخصیتی به نام یوسف است که پلاکش از شکم یک کوسه در آبهای جنوب پیدا میشود. همه معتقدند که او شهید شده است. دایی غفور با بازی علی نصیریان که راننده تاکسی فرودگاه است برخلاف دیگران اعتقاد دارد که پسرش روزی برخواهد گشت. زندگی او و دختری به نام شیرین با بازی نیکی کریمی که از فرنگ برای جستجوی برادرش به ایران آمده، در یک نقطه به هم میرسد و آن دو به دنبال گمشده خود هستند.
پیام و مفهوم مد نظر این فیلم، باور و اعتقاد است. باور پدری که میداند پسرش زنده است و یک روز به خانه باز میگردد. زیبایی که در این فیلم وجود دارد محدود نیست، بلکه جمع خوبیها در این فیلم قابل لمس است. از بازیهای زیبای این فیلم گرفته تا موسیقی بسیار دلنشین مجید انتظامی که در تاریخ سینمای ایران ماندگار شده است. درباره کارگردانی این فیلم هم تنها میتوان بالاترین نمره را به ابراهیم حاتمیکیا داد، چون زیباییهایی که در آن وجود دارد به هیچ وجه فراموش شدنی نیست.
«دستهای خالی»
و اما در میان تولیداتی که آزادگان محور آنها هستند باید «دستهای آلوده» را عاشوراییترین فیلمی دانست که تا به امروز ساخته شده است. فیلمی که مشخصاً عشق به اباعبدالله(ع) در آن موج میزند. این فیلم سینمایی محصول سال 85 است. کارگردانی این کار را ابوالقاسم طالبی برعهده دارد و خسرو شکیبایی، مریلا زارعی و مسعود رایگان از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم نقشآفرینی کردهاند. هنرنمایی خسرو شکیبایی در این فیلم نیز همانند «کیمیا» چشمنواز است. به ویژه در سکانسی که شکیبایی کنار دریا با اباعبدالله درد دل میکند. این فیلم، خسرو شکیبایی را در قالب پدر رزمندهای نشان میدهد که پس از سالها با آزاد شدنش گرفتار مشکلات پیش آمده برای دخترش که مظنون به قتل است، میشود.
«سیزده 59»
ساخته سامان سالور، فیلمساز جوان کشورمان را باید از فیلمهایی در این گزارش نام ببریم که زبانی متفاوت دارد، زیرا کارگردانی آن را جوانی برعهده گرفته که خود جنگ را به صورت مستقیم تجربه نکرده، اما با هنرنمایی پرویز پرستویی و فرهاد اصلانی، فیلم شکلی از بازیگری را در خود عرضه میکند که نمونه آن را در کمتر فیلم دفاع مقدسی میتوان مشاهده کرد. به ویژه در بحث کارگردانی، این فیلم یکی از بهترین کارهای کارگردانش محسوب میشود. این فیلم 15 دقیقهای نفسگیر دارد که به ابتدای فیلم مربوط میشود. در این قسمت کارگردان که مشخص است دستش در زمینه امکانات خالی است با چند اسلحه سبک و سنگین صحنههایی بسیار زیبا خلق میکند که نمونه آن را به ندرت در سینمای دفاع مقدس میبینیم.
«پرواز از اردوگاه»
این فیلم در حوزه سینمای گیشه تولید شده و ارزشهای معنوی حاکم بر سینمای دفاع مقدس را نمیتوان در آن به شکل مطلوبی مشاهده کرد، اما چون این فیلم توانست یکی از پرفروشترین فیلمهای سینمای پس از انقلاب باشد، بهتر دیدیم اندکی درباره آن بنویسم. این فیلم تولید سال 1374 است و کارگردانی کار را حسن کاربخش برعهده دارد. فیلم داستان سرگرد خلبانی را روایت میکند که پس از سقوط اسیر میشود، اما در اسارت مسابقاتی را در اردوگاه بر پا میکند که به واسطه آن موفق به فرار شده و اطلاعات لازم را به دست نیروهای خودی میرساند.
«اخراجیهای 2»
اما جنجالیترین فیلمی که در این حوزه (آزادگان) ساخته شد «اخراجیها 2» است که در سال 87 به کارگردانی مسعود دهنمکی ساخته شد. این فیلم که عنوان پرفروشترین فیلم اکران شده سال را یدک میکشد، همانند قسمت نخست از بازی اکبری عبدی، امین حیایی، قاسم زارع، ارژنگ امیرفضلی، سیدجواد هاشمی، فخرالدین صدیقشریف و... بهره میبرد. در این قسمت که دیگر مجید سوزوکی (کامبیز دیرباز) را به دلیل شهادت در خود ندارد، اخراجیها به اسارت در میآیند و حضورشان در اردوگاه، اتفاقات جدیدی را برای آنها رقم میزند. این فیلم به لحاظ مفهومی حرف خاصی برای گفتن ندارد، اما به هر حال توانست رضایت بسیاری از علاقهمندان سینما را به سمت خود جلب کند.
«ایستاده در غبار»
در انتهای این گزارش آخرین فیلمی که باید از آن یاد کنیم، «ایستاده در غبار» است. فیلمی به کارگردانی محمدحسین مهدویان که هم اکنون در سینماهای کشور روی پرده است. این فیلم را به این دلیل در این گزارش آوردهایم که این روزها از سوی وزیر دفاع کشورمان عنوان شده که احتمال زنده بودن حاج احمد متوسلیان زیاد است، زیرا معتقدند که وی سالهاست در دست صهیونیستها اسیر است. حال اینکه در سالروز ورود آزادگان به کشورمان، مناسب است از اسیری که سالها از وطن دور است یاد کنیم که هنوز به میهن اسلامیمان باز نگشته است و در کنار چشمان منتظر مادرانی که در این روز به دیدار فرزند روشن شد، چشمان مادر احمد متوسلیان همچنان به راه است. در کنار این فضایی که به وجود آمده، این فیلم سینمایی که گوشهای از زندگی سردار بزرگ کشورمان را تصویر میکند، روایتی مستند داستانی از زندگی این سردار دارد؛ رویکردی که تا به حال نمونه آن در فیلمهای سینمایی سابقه نداشته است. همین ویژگی (مستند داستانی) کمک کرده تا باورپذیری این فیلم بیشتر شود. همچنین ساختار خوبی که این فیلم دارد، باعث شده استقبال از این کار هم در گیشه خوب باشد. نکته قابل توجه درباره این فیلم آن است که استقبالی که از فیلم شده در شرایطی است که فیلم به هیچ وجه شرایط فیلمهای پرفروش را دارا نیست، چون نه از نظر بازیگر، چهرههای معروفی در خود دارد، نه اینکه برای آن هزینههای فوقالعاده شده است، اما شرافت و پاکی که در کار وجود دارد همه را به سمت خود جلب میکند.
در انتهای این مطلب باید گفت که سینمایی که محور آن آزادگان هستند، تنها به این چند کار محدود نمیشود، بلکه تجربه نشان داده که همان اندازه که آزاده در کشورمان داریم، داستان برای روایت کردن وجود دارد و تنها کافی است که با ایمان و عشق این داستانها شناسایی و تبدیل به فیلمنامه و در ادامه فیلم شود.