«ماه تی تی» عنوان جدیدترین کار داود میرباقری، فیلمساز برجسته کشورمان است؛ سینماگری که در کارنامه کاری خود آثار فاخر کم ندارد. «سریال امام علی(ع)»، «مختارنامه»، «معصومیت از دست رفته»، «مسافر ری» و... نمونههایی موفق از تجربههای این فیلمساز ارزشمند کشورمان است. میرباقری در کارهایش نشان داده، پرداختن به موضوعات دینی و اسلامی برایش جایگاه و منزلتی ویژه دارد. برای همین هر گاه فرصت فراهم بوده، وی آثاری را جلوی دوربین برده که امروز هر یک در حوزه تولیدات دینی جزء افتخارات محسوب میشود. با توجه به این مقدمه میخواهیم ارزیابی از شرایط فیلمسازی در حوزه سینمای دینی داشته باشیم و به این موضوع بپردازیم که در صورت فراهم بودن شرایط و حمایتهای لازم برای انجام کار، میتوانستیم هماکنون شاهد ساخت «سلمان» به جای «ماه تی تی» باشیم.
برای ساخت یک فیلم یا سریال دینی و قرآنی، آنچه بیش از هر چیزی نیاز است، تعهد و تخصصی است که کارگردان در این حوزه به آن احتیاج مبرم دارد. اتفاقی که متاسفانه در فیلم «محمد رسولالله(ص)» رخ نداد. این فیلم سینمایی به لحاظ فنی بالاترین کیفیت را دارا بود، اما نتیجه آن چیزی نبود که همه انتظار آن را داشتند. به قول مسعود فراستی (منتقد سینما و تلویزیون) کار درنیامده بود!
درباره چرایی این اتفاق میتوان اظهارنظرهای مختلفی انجام داد که شاید هر کدام تا حدی درست باشد، اما اینکه بخواهیم فیلمساز را در این زمینه مقصر بدانیم بیانصافی کردهایم، چون مجید مجیدی سینماگری است که تخصص وی بر همه آشکار است؛ فیلمسازی که با «بچههای آسمان» به بخش مسابقه جشنواره فیلم اسکار نیز راه یافت. با این توضیح باید بگویم مقصر اصلی کسانی هستند که برای ساخت فیلمی به این عظمت از داشتههای قویتر بهره نبردهاند. این امر نیز تنها ادعای من نیست، بلکه بارها شنیدهام که اگر میرباقری پشت دوربین «محمد رسول الله(ص)» یا «رستاخیز» قرار میگرفت، مطمئناً اتفاقات بسیار بهتری را شاهد بودیم.
اما آنچه که امروز شاهدش هستیم این است که در فضای مدیریتی سینما و تلویزیون، هنوز هم تصمیمگیریهایی صحیح انجام نمیشود. چون اگر اینگونه نبود، میرباقری به جای جلوی دوربین بردن «ماه تی تی»، سریال «سلمان فارسی» را کارگردانی میکرد. مجموعهای که سالهاست میرباقری تصمیم به ساخت آن دارد، اما هیچ گاه این موقعیت به درستی فراهم نشده تا کار مورد نظر جلوی دوربین برود، البته اخیراً این زمزمه که سریال «سلمان فارسی» به زودی جلوی دوربین خواهد رفت بیشتر از دیگر مواقع شنیده میشود، اما باز هم نباید به این سخنان آنچنان دل خوش کرد.
نکته دیگر که نباید در این یادداشت از آن غافل شویم هزینههایی است که سریالی چون «سلمان فارسی» ممکن است به خود اختصاص دهد. برای همین بیراه نیست که فیلمی که در این حوزه تولید میشود جزء پرهزینهترین کارهای سیما باشد، اما این اتفاق نباید برای مسئله سیما ذرهای تردید ایجاد کند، چون اقتصاد مقاومتی به این معنا نیست که از هزینههای ضروری بکاهیم، بلکه باید در جای درست و با قدرت عمل کنیم. اتفاقی که میتواند درباره فیلمسازی چون داود میرباقری رخ داد.
مطلب دیگر که باید به آن اشاره کنیم به بحث جذب اسپانسر در تولید این کارها بر میگردد، یعنی بیاییم شرایطی را فراهم آوریم تا سرمایهگذاران داخلی و خارجی در ساخت پروژههای مورد نظر سرمایهگذاری لازم را انجام دهند. اتفاقی که درباره «رستاخیز» روی داد و حامیان مالی شرایط مطلوبی برای تولید این کار فراهم کردند، اما متاسفم که این اتفاقات به نتیجه مطلوب منتهی نشد و فیلم با بیمهری مسئولان سینمایی فرصت نمایش پیدا نکرد. درباره چرایی این اتفاق هم بحثهای فراوانی شده، اما وزارت ارشاد هر بار خواسته است به نوعی از مسئولیت این اتفاق شانه خالی کند؛ در صورتی که وزارت ارشاد به این فیلم علاوه بر مجوز ساخت، اجازه نمایش نیز داده بود.
موضوع دیگر اینکه وقتی کاری چون «مختارنامه» از شبکههای عربی پخش میشود. این انگیزه در مخاطبان پیش میآید که خود در حوزه تاریخ صدر اسلام تحقیق کنند، همین عامل سبب میشود تا اولین قدم در روشن شدن اذهان عموم مسلمانان نسبت به آنچه که در تاریخ گذشته فراهم آید، حال تصور کنید با چنین پتانسیلی اگر سریال چون «سلمان فارسی» روی آنتن رود این کار په تاثیراتی به همراه خواهد داشت.
در ادامه بحث، میخواهیم ارزیابی اجمالی از بازتاب «مختارنامه» در کشورهای مسلمان داشته باشیم تا دریابیم سریالی نظیر «مختارنامه» تا چه حد توانسته است مردم را تحت تاثیر خود قرار دهد. برای مثال به هجمههایی که از سوی شبکههای ماهوارهای به ویژه وهابی نسبت به این سریال رخ داد را مثال میزنیم. برنامهای معروف در عربستان با نام «واجه الصحاف» روی آنتن میرود که در آن موضوعات مختلف هنر مورد ارزیابی قرار میگیرد. در آن برنامه مجری (داود الشریان) تاکید کرد که موضوعات مندرج در «مختارنامه» برگرفته از تعصبات ایرانی است.
این ادعا به هیچ وجه صحیح نیست، اما آنها میخواهند به هر طریق ممکن، این تصور را در اذهان ایجاد کنند، هرچند در راه رسیدن به این خواسته موفق نبودهاند، حتی در عربستان نتوانستند به موفقیتی دست پیدا کنند، چون طبق آمارهایی که اعلام شد بعد از پخش این سریال پیامهای بسیاری از عربستان مبنی بر خوب بودن کار ارسال شد. دلیلی این اتفاق را هم از دو منظر میتوان ارزیابی کرد. ابتدا اینکه تفاوت کیفی بین سریالهایی نظیر «مختارنامه» با تولیدات مشابه عربی بسیار بالاست. برای همین مخاطب آن را پذیرفته و با آن ارتباط برقرار میکند.
مطلب دیگری که حتما باید به آن اشاره کنم تاثیرگذاری تولیدات تاریخی – اسلامی ایران در معرفی چهره برخی فتنهگران تاریخ است که به واسطه تبلیغات گسترده شبکههای وهابی، چهرهای مثبت از آنها ترسیم شده است. برای مثال در «مختارنامه» به وضوح میبینیم که فردی چون عبدالله بن زبیر چگونه با استفاده از جهل برخی مسلمانان به قدرت میرسد. این اتفاق را درباره دیگر شخصیتها هم میتوان مشاهده کرد. در این میان شبکههای وهابی سعی کردند با تبلیغات فراوان کمی در مقابل این تولیدات عکسالعمل نشان دهند، اما به دلیل قدرت مجموعه (مختارنامه) کاری از پیش نبردند.
درباره این بحث بهتر است به این موضوع نیز اشاره کنیم که ساخت مجموعههایی چون «معاویه، حسن، حسین» و «عمر فاروق» تلاشی است تا وهابی ها به واسطه آن بخواهند تاریخ را تحریف کنند، البته این دو کار به واسطه ساختار ضعیفشان هیچ موفقیتی به دست نیاورند، اما اگر بخواهیم به این امید منفعل باشیم مطمئن باشید با سرمایهگذاری که وهابیها در این حوزه انجام میدهند به زودی شاهد ساخت کارهایی دیگر در حوزه تاریخ اسلام خواهیم بود. برای همین به هر طریق باید از ساخت آثاری با محوریت تاریخ اسلام حمایت کرد.
در انتهای این مطلب باز هم یادآور میشویم که ساخت مجموعههایی چون «سلمان فارسی» اتفاق بسیار خوبی در سینما و تلویزیون است و هر اندازه که پیرامون آن هزینه شود، اسرافی صورت نگرفته، بلکه آرمانهای انقلاب و شیعه جعفری در آن تبلیغ شده است.