به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، از زمانی که مؤسسات قرآنی پا به عرصه گذاشتند با توجه به اهدافی که در رسالتنامه خود مبنی بر تربیت نیروهای قرآنی و ترویج فرهنگ قرآن کریم داشتند، کار خود را آغاز و در این مسیر گامهای مؤثری برداشتند اما در گذر زمان با مشکلاتی روبرو شدند که برخی از این مؤسسات به تعطیلی کشیده شدند.
در همین رابطه ایکنا گفتوگویی با حسین بهبودی، مدیر امور مؤسسات و استانهای سازمان دارالقرآن الکریم درباره اینکه مؤسسات قرآنی آنچه که هستند و آنچه که باید باشند، انجام داده است که تقدیم میشود.
ایکنا: علت تأسیس و گسترش مؤسسات قرآنی پس از انقلاب اسلامی چه بود و چه کمبودهایی احساس میشد؟
انقلاب اسلامی برپایه یک ایدئولوژی و یک جهانبینی خاص با رویکرد آموزهها و مفاهیم قرآن کریم تشکیل شد. این انقلاب یک انقلاب مکتوب و معنوی بود و قرآن کریم بهعنوان یک دستورالعمل، کتاب انقلاب و تبیینکننده خطمشیها و جهانبینی حاکم بر انقلاب در رأس قرار گرفت. در این راستا، توسعه و نشر معارف قرآن کریم بهعنوان یکی از مهمترین و اصولیترین موضوعات پس از انقلاب مورد توجه قرار گرفت.
قبل از انقلاب اسلامی، زمینه توسعه و نشر معارف قرآن کریم و آمادگی در میان آحاد جامعه ما وجود داشت. با به وجود آمدن شرایط تحقق ایدهها و آرمانهای مردم، این تشکلها به شکل سازمان یافتهتر نسبت به قبل از انقلاب شروع به کار کردند و موثقتر نسبت به پیش از انقلاب حرکت کردند. برپایی جلسات قرآن کریم قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به صورت معمولاً زیرزمینی، محدود، مخفیانه، با رعب و دلهره بود. طبیعتاً پس از انقلاب یک بستری امن و راحتر در جهت نشر، توسعه معارف قرآنی ایجاد شد.
در دهه اول انقلاب اسلامی، بهدلیل درگیرهایی مانند جنگ تحمیلی و هفت دفاع مقدس که تحمیل شد، فعالیتهای قرآنی سازمان یافته نبودند هرچند نسبت به دوران قبل از انقلاب اسلامی توسعه پیدا کرده بودند اما در آن دوران، شرایط به نوعی برای تشکیل سازمانی با عملکرد خوب و موفق فراهم نبود. لذا پس از جنگ، فرصتی برای گسترش سیره نبوی ایجاد شد به نوعی که بعد از جهاد اصغر به جهاد اکبر تبدیل شد و مردم به این فکر افتادند که بتوانند در آن مسیر حرکت و نسبت به ترویج معارف دینی اقدام کنند.
در ابتدای امر نشر و ترویج معارف اسلامی در مؤسسات قرآنی، به صورت حرکتهای سازماننیافته پیش میرفت ولی پس از دورانی این حرکتها توسعه پیدا کرد و به یک فضای مطلوبتری نسبت به دوره دفاع مقدس تبدیل شد و مردم با اقبال بیشتر و با فراغ بال در این جهت حرکت کردند.
با تأکید بر فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر موضوع تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی، تنها راه برونرفت از شبیخون فرهنگی توسط دشمنان، بازگشت به دامن قرآن کریم و معارف دینی بود که همه این موارد برای اینکه این حرکت دینی و قرآنی به شکل گسترده، سازمان یافته، پختهتر و متناسب با نیازهای روز مردم در قالبهای جدید موفق به عرضه شود؛ دست به دست هم داد.
بعد از مدت کوتاهی نهادهای مسئول و متولی تعیین شدند و خودشان را متعهد دانستند که یک سازماندهی ایجاد کرده و آمادهسازی و زمینهای برای حرکتهای قرآنی مردم آماده کنند به نوعی که اگر موانعی پیشروی فعالیتهای قرآنی مردم قرار دارد این موانع را بتواند احصاء و در حد توان آن را از پیش رو بردارند و از این حرکتها حمایت کنند که این موضوعات باعث شد به مرور زمان تشکلهایی بهعنوان مؤسسات قرآنی شکل گیرد، که در ابتدا براساس اساسنامه مصوب مقام معظم رهبری سازمان تبلیغات اسلامی و سپس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به نوبه خود دیگر دستگاههای مرتبط با حوزه قرآن کریم به این موضوعات ورود پیدا کرد.
ایکنا: رابطه مؤسسات مردمی با نهادهای دولتی در چه مواردی و به چه میزان باید باشد؟
همان طور که از نام نهادهای مردمی مشخص است، این نهادها بدون شک و تردید شالوده و اساسشان باید مبتنی بر حمایت، توان و ظرفیتهای مردمی باشد که کسی در این راستا شک و تردیدی نداشته، چه بخش مردمی و چه بخش دولتی. اما حاکمیت باید بتوانند سیاستهای کلان مرتبط با این حوزه را برنامهریزی کند.
در جامعه اسلامی، قانون اساسی، سیاستهای کلان فرهنگی و چشمانداز فرهنگی وجود دارد که این چشماندازها با سیاستهایی همراه بوده که از سوی مقام معظم رهبری در این راستا تبیین شده است که مسئول اجرا و تداوم اهداف، مشخصا حاکمیت و دولت است که دستگاهها با برنامهریزی که انجام میدهند و با استفاده از ظرفیت خود مردم در راستای تحقق آن اهداف بتوانند حرکت کنند.
اعتقاد ما بر این است که صرفاً دولت و حاکمیت در حوزه فعالیتهای قرآنی در عرصه سیاستگذاری، تحکیم خطمشیهای کلان باید ورود پیدا کند و مابقی کارها به بخش مردمی واگذار شود؛ یعنی اجرای فعالیتهای قرآنی بر اساس آن خطمشیها و سیاستهای کلان که در واقع نظام پیشبینی میکند باید توسط بدنه مردمی انجام شود.
ایکنا: «بیشترین اتکای مؤسسات مردمی به کمکهای دولتی در چه موارد و به چه میزان باید باشد»؟
در حال حاضر بیش از 60 درصد اتکای مؤسسات قرآنی برعهده مردم است و مابقی آن در زمینه بسترسازی بر عهده دولت و حاکمیت است.
در فعالیتهای قرآنی، آوردههای مردمی بسیار قابل توجه است، اما باید همواره به این سمت حرکت کرد که سهم آورده مردم در فعالیتهای قرآنی بیش از این باشد و تا زمانی که ظرفیتهای مردمی در این حوزه به حداکثر خود نرسد، آرامش لازم در جهت حرکتهای بدون دخالت دولت و مبتنی بر ظرفیت مردمی، در راستای منافع جامعه اسلامی به وجود نخواهد آمد.
فرمایش رهبر کبیر انقلاب مبنی بر این که «نباید بگذاریم قرآن ما دولتی شود»؛ با توجه به اینکه، مردم همواره در عرصه فعالیتهای قرآنی؛ از دیرباز تاکنون ورود پیدا کردهاند و از ظرفیتهای خود در جهت ترویج قرآن کریم بهره بردهاند، نباید در راستای اهداف و ابراز سلیقهای افراد با تغییر مدیریت و دولتمردان قرار بگیرند و همواره خود با توانمندی در این راه حرکت کنند.
فعالیتهای قرآنی کشور در میان مدت، باید به این سمت حرکت کند که مستقل از اعتبارات و حمایتهای مستقیم مالی دولت بتواند با اتکاء به ظرفیت بالای مردمی، حرکت خودش را براساس اهداف و آموزههای قرآنی انجام بدهد که در جریان تغییرات اعتبارات و برنامههای دولتی کمرنگ و پرنگ نشود.
ایکنا: خودکفایی مؤسسات قرآنی از چه طریق حاصل میشود؟
با توجه به اینکه، در جامعه اسلامی، تشکلهای دینی سابقه طولانیمدت در امر ترویج نشر معارف اهل بیت(ع) و قرآن داشتهاند به نوعی که برخی از این تشکلها مانند هیئات مذهبی کاملاً مستقل و خودکفا در کنار مردم فعالیت کردند، مردم جامعه اسلامی، انگیزه لازم و کافی را در جهت تبلیغ و ترویج فعالیتهای قرآنی دارا هستند. اسلام بر اساس قرآن و اهل بیت(ع) بنا شده است و به همان میزان که اهل بیت(ع) در میان مردم منشأ اثرات است، قرآن کریم نیز میتواند نیازهای مردم را با نذورات، وقف و هدیه قرآنی مطالبه کند.
روایات بسیاری درباره سبط اکبر و قرآن کریم وجود دارد، شاید بعضی از مواقع این روایات بیشتر از آن باشد که در مورد اهل بیت عصمت وطهارت(ع) وارد شده است، لذا اگر این اطلاعرسانی و آگاهی کافی به مردم داده شود، قطعاً به سمت مشارکتهای مردمی خواهیم رفت و مؤسسات قرآنی با مدیریت میتوانند در این جهت خودکفا شوند.
ایکنا: تعداد مؤسسات قرآنی موجود در کشور، پاسخگوی نیازهای مردمی است؟
خیر قطعاً این طور نیست. یعنی هم از جهت کمی و هم از جهت کیفی با کمبود تعداد مؤسسات قرآنی روبرو هستیم و این به این منظور است که هم تعداد مجموعههای قرآنی خیلی پایین است و هم پراکندگی جغرافیایی آنها نسبت به توازن جمعیتی و مردمی کم است به نوعی که در برخی از استانها، مؤسسات بیشتر و گاهاً در برخی نقاط مؤسسات انگشتشماری وجود دارد.
از جهت کیفی و ارائه قالبهای مشخص نیز، لزوماً مؤسسات قرآنی به پختگی، توانمندی و ظرفیت مشخصی نرسیدهاند که بتوانند در یک منطقه، تمام نیازهای مخاطبان خود را پوشش بدهند.
البته این گستردگی، نسبت به یک دهه قبل یعنی سال به سال افزایش پیدا کرده است و هر اندازه دولت بتواند حمایت کند، نه لزوماً حمایت مالی، بلکه زمینهسازی در جهت گسترش مؤسسات انجام شود، بدون شک پیش از پیش مؤسسات به ظرفیتهایشان نزدیکتر خواهند شد.
ایکنا: ارزیابی مؤسسات با در نظر گرفتن ویژگیهای مشخص، از سوی کدام نهاد صورت گیرد؟
اصل ارزیابی توسط خود مردم باید اتفاق بیافتد، یعنی در زمانی که مردم به نهادهای مردمی مراجعه کرده و تقاضای مورد نیاز خودشان را از آن مرکز دریافت میکنند، طبیعتاً نهاد مردمی با کسب نمره بالاتری از مردم میتواند ادامه حیات داشته باشد و اگرغیر از این باشد و نتواند نیاز مردم را برآورده سازد، قطعاً با شکست روبرو میشود.
نوع دیگری از نظارت بر جامعه هدف وجود دارد که حرکت و فعالیتهای مؤسسات قرآنی را در راستای اهداف و سیاستهای کلان نظام جمهوری اسلامی از سوی نهادهای حاکمیتی و مراجع مسئول بررسی و رصد میشود که خواسته و ناخواسته، نهادهای مردمی براساس تبلیغات داخلی و خارجی و یا برداشتهای نادرست از معارف قرآنی، دچار انحراف نشوند که این ارزیابی به نوع خود طبیعی و لازم است.
حاکمیت و مراجع مسئول نظارت حرکت مؤسسات قرآنی در راه صراط مستقیم هستند. مردم نگاه مقدسی به مؤسسات قرآنی دارند که اگر بر اثر عملکرد نامطلوب یک مؤسسه، این نگاه خدشهدار شود، ظرفیتهای مردمی متزلزل میشوند و حق مردم ضایع میشود و به همین منظور در جهت صیانت حریمها و تحقق سیاستهای فرهنگی و قرآنی نظام، قطعاً نیاز است یک مرجع نظارتی در بحثهای کلان وجود داشته باشد.
در بحثهای جزئی که برخی از مؤسسات قرآنی با چالش روبرو هستند از ظرفیتهای خود مردم میتوان کمک گرفت. طبیعی است که بخش مردمی این ظرفیت را دارد که بتواند مشکلات و موانع را حل کند. مؤسسات میتوانند با برنامه مشکلات را حل کنند البته حاکمیت باید کمک کند که نمایندگان بخش مردمی هم تقویت شوند.
هرساله مدیران و کارشناسان سازمان دارالقرآن بخشی از وقت خود را صرف نظارت و ارزیابی تشکلهای قرآنی میکنند و به همین دلیل، تلاش داریم از امسال بحث نظارت و ارزیابی به جای اینکه به صورت مستقیم توسط سازمان دارالقرآن انجام شود به اتحادیههای مؤسسات قرآنی ـ مردمی استانها واگذار شود.
اگر ظرفیتهای لازم در اتحادیههای استانی ایجاد شود بهترین شکل نظارت و ارزیابی مؤسسات قرآنی این است که همین اتحادیههای استانی این کار را برعهده گیرند.
اگر اتحادیههای قرآنی که منتخبین مردم هستند، با ظرفیتسازی از سوی حاکمیت تقویت شوند، قطعاٌ در آیندهای نه چندان دور میتوانند همانند دیگر اصناف، بخش عظیمی از رسالتها که برعهده حاکمیت است را خود به تنهایی انجام بدهند.
ایکنا: در روند فعالیتها، مؤسسات بیشتر به چه مواردی تکیه کردهاند و از چه مواردی غفلت داشتهاند؟
یکسری از واقعیتها در مؤسسات قرآنی در حال اتفاق افتادن است که اگر بدون توجه به واقعیتها بخواهیم اظهارنظری داشته باشیم، مؤسسات قرآنی باید به کیفیت خدماتشان در همان صراط مستقیم بودنشان برپایه صداقت، خلوص نیت در راستای سیره و سنت اهل بیت(ع) قدم بردارند که بدون شک هدف نهایی مؤسسات قرآنی نیز همین است.
برخی از مواقع، مؤسسات قرآنی با موانع و چالشهایی روبرو میشوند که در انتخاب قالب، برنامه و محتوا تغییراتی را بر اساس نیاز مخاطب ایجاد میکنند که ناگزیر از این امر هستند که در جهت تنظیم هزینههای خود، برای توجه و نظرات مردم برنامههای خاصی که انطباقی با مسیر اصلی مؤسسه ندارد پیش بگیرند و اگر حاکمیت به توسعه و زیرساختهای مؤسسات کمک کند و زمینههای لازم برای رشد و توسعه آنها را ایجاد کند، به طبع، در آینده، نهادهای مردمی برای تأمین هزینههای جاری خود، نیازی برای برنامهریزی روشهای دیگر که منطبق با اهداف مؤسسه نیستند، نخواهد داشت و طبیعی است به دلایل مختلفی که تحمیل میشود، در برخی از فعالیتها غفلت ایجاد میشود.
همچنین گاهی اوقات مؤسسات قرآنی ناعدالتیهایی از سوی حاکمیت مبنی بر تبعیضهایی که صورت میگیرد شاهد است که باعث غفلت آن مجموعه میشود که امیدواریم با رفع مشکلات، مؤسسات بدون دغدغه تأمین هزینههای جاری به هدف اصلی خود متمرکز شده و در راه ترویج فرهنگ قرآن کریم حرکت کنند.
ایکنا: ،حمایتهای نهادهای دولتی از مؤسسات به چه نحوی تعریف میشود؟
با توجه به سابقه بنده در فعالیتهای قرآنی، در 15 سال گذشته، مؤسسات فرهنگی به ثبت رسیده بودند که نام فرهنگی داشته اما فعالیت قرآنی انجام میدادند که هیچ گونه حمایت دولتی در آن زمان از این مؤسسات معنا نداشت و با کمکهای مردمی و خیرین مشغول فعالیت بودند و با گذشت زمان، طی ده سال گذشته، مؤسسات قرآنی پا به عرصه گذاشتند که به نوعی متأسفانه بحث حمایتهای مستقیم مالی افراطی مطرح شد که حمایتهای مالی مستقیم به نوعی برای مؤسسات قرآنی آفت شد و همین موضوع فصل جدایی خیرین و مردم از مؤسسات قرآنی را به دنبال داشت.
مؤسسات قرآنی پس از این اتفاق، بارها اعتراض داشتند که پیش از این مردم و خیرین در امر فعالیتهای قرآنی مشارکت داشتهاند اما در حال حاضر ادعای این را دارند که به الحمدالله برای مؤسسات قرآنی میلیاردها تومان به تصویب رسیده است و خیرین باید در مناسبتهای دیگر مانند کمک به دختران دم بخت، بیسرپرستان و مریضها کمک حال باشند.
متأسفانه در دولت نهم، بر روی کمک به مؤسسات قرآنی خیلی مانور داده شد و بودجههای چند میلیاردی و چند هزار میلیارد تومانی برای فعالیتهای قرآنی تخصیص یافت که در واقع این اشتباهی بود که متأسفانه دولت در مقطع زمانی مرتکب شد که اکنون کار سختی است که با هر نوع تبلیغ و سیاستی طی سالهای سال بتواند ذهنیت مردم را نسبت به حمایتهای مالی تغییر دهد.
بنده از ابتدای امر هم موافق این موضوع که حمایتهای دولتی به صورت مستقیم انجام شود، نبودهام البته کارهای خوبی نیز در چند سال اخیر صورت گرفته است مثلاً مجلس شورای اسلامی هزینه مصرفی آب، برق، گاز مؤسسات قرآنی را رایگان کرده است که این کار شایستهای است که از همان ابتدا این نوع حمایت انجام میشد.
حمایتهای مستقیم مالی، به مرور توقعات مؤسسات قرآنی را افزایش و فعالیتهای آنها را کاهش داد. در جامعه قرآنی که برخی از اصطلاحات مانند بیانصافی، ناعدالتی، تبعیض وغیره وجود نداشت، متأسفانه شکل گرفت و همه این موضوعاتی به خاطر پولهای مستقیمی بود که وارد این حوزه شد و درست این بود که اگر پولی قرار بود به مؤسسات قرآنی تزریق شود، کاملاً غیرمستقیم و مویرگی صورت میگرفت که متأسفانه این اتفاق نیفتاد.
در پی پیشنهاد دولت در سال ۹۰ و موافقت مجلس شورای اسلامی، دستگاههای دولتی ملزم به اختصاص حداکثر نیم درصد از اعتبارات خود به فعالیتهای قرآنی شدند و 1750 میلیارد تومان به تصویب رسید که هیچ وقت هم محقق نشد و در سال 94-95، 200 میلیارد تومان تصویب شد و در سال 94، تنها 12 میلیارد تومان از بودجه دولت تحقق یافت و برخی از مؤسسات قرآنی در آن زمان، با همین انتظارات پا به عرصه گذاشتند که در حال حاضر با نبود حمایتهای مالی از سوی دولت در معرض تعطیلی هستند و گاهاً برخی توقعات غیرواقعی از دولت دارند که متأسفانه هر روز شاهد مشکلات زیادی هستیم.
ایکنا: تخصصی شدن مؤسسات قرآنی به چه عنوان است؟
به تناسب گذشت زمان و با توجه به تنوع نیازهای اقشار مختلف مردم، نهادی باید شکل گیرد که بتواند نیازها را پاسخ بدهد که مؤسسات قرآنی این وظیفه را برعهده گرفتهاند و با وجود برخی مشکلات، چالشها و بیمهریها در این عرصه، توسعه فعالیتهای قرآنی ـ مردمی از یک رشد منطقی عالی برخودار بوده است و تا حد زیادی هم توانسته نسبت به توسعه فرهنگ قرآنی در جامعه کمککننده باشد و سطح سواد قرآنی مردم را افزایش دهد.
این موضوع در پیگیریهای فرمایشات مقام معظم رهبری کاملاً مشهود است در برههای از زمان ایشان فرمودند که «همه مردم سواد خواندن قرآن را داشته باشند» و پس از گذشت سالها، هم اکنون بر تربیت 10 میلیون حافظ قرآن کریم تأکید دارند که این تعابیر به تنهایی دارای مفهوم است و بر پیشرفت قرآن کریم دلالت دارد و مقام معظم رهبری در امر یادگیری قرآن کریم پله بالاتری را مطرح کردهاند.
بهدنبال این افزایش سواد قرآنی، طبیعتاً گرایش مردم به فراگرفتن مباحث تخصصی بیشتر میشود، لذا مؤسسات قرآنی که مسئولیت آموزش را برعهده دارند، این کار را انجام میدهند و مسئولان دولت و حاکمیت در جهت تقویت مؤسسات قرآنی در این امر، در تلاش هستند.
در سالهای گذشته،سازمان تبلیغات اسلامی مسئولیت سطحبندی مؤسسات قرآنی را بعهده داشته است که بر اساس انتظارات مردم به همان سطح سوق داده میشدند اما اکنون پس از تشکیل هیئت رسیدگی به امور مؤسسات قرآنی، تصمیم و مصوب شد که فعالیتهای مؤسسات قرآنی به سه نوع عمومی، تخصصی تکمنظوره و تخصصی چندمنظوره تعریف شود. طبیعتاً مؤسسات عمومی، صرفاً فعالیتهای عمومی را سر شاخههای مجوز خود قرار میدهند و مؤسسات تخصصی ما قادر خواهند بود که فعالیتهای تخصصی را انجام بدهند که بهدنبال آن، تعاریفی مانند حمایت، تشویق مؤسسات قرآنی براساس سطح آنان بررسی میشود و همچنین براساس نیاز مخاطبان خود به ارائه خدمات در بخش عمومی و تخصصی خواهند پرداخت.
ایکنا: ورود مؤسسات قرآنی به مباحث عمومی ارجح است و یا تخصصی؟
ورود به مباحث عمومی و تخصصی مهم تلقی میشود. در زمینه تقویت سواد قرآنی برای عموم مردم نیاز است اقداماتی صورت گیرد و همچنین در آموزش و پرورش در بدو تحصیل دانشآموزان آموزشهای عمومی قرآن احساس میشود.
با برنامهریزیها
و تدابیر حاکمیتی اگر پاسخگوی نیازهای مردم باشیم، بیسوادی قرآنی از بین میرود مثلاً
با برنامهریزیهایی که در مدارس متوسطه انجام میشود، ممکن است که در آینده بعد از
گذشت چند سال نیاز به آموزش عمومی مؤسسات کم بشود و با توجه به نیازهای متنوعی که در
مردم برای دریافت مفاهیم قرآن کریم به وجود میآید، قالبهای مختلف ضرورت پیدا میکند
که نیاز به تعابیر و برنامهریزیهای اصولی درآن جهت است و آموزش تخصصی رفته رفته رنگ
و لعاب دیگری به خود خواهد گرفت و نیاز افراد بیشتری در این زمینه احساس خواهد شد.
در واقع تقاضاهای جدیدی از سوی مردم مطرح میشود که آموزشهای تخصصی رفته رفته پررنگتر
میشود.