کد خبر: 3535276
تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۶
روزشمار محرم/ 2

صحنه روشن می‌شود؛ رویارویی حق و باطل حتمی است

گروه سیاسی: خبر در میان کاروان حسینی دهان به دهان می‌چرخد. رویارویی دو جبهه حتمی است؛ دو جبهه‌ای که یک سوی آن را هزاران نفر و سوی دیگرش را ده‌ها نفر تشکیل داده‌اند. امام حسین (ع) تردید ندارد و شفاف سخن می‌گوید.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، کاروانی که از نیمه ماه رجب سال 60 از مدینه حرکت خود را آغاز کرده بود در دومین روز از ماه محرم سال 61 از حرکت باز ایستاد.

سپاهیان حر بن یزید که چند روزی کاروان حسینی را تحت نظر داشتند که به سمت کوفه یا مدینه حرکت نکنند تلاش می‌کرد امام حسین(ع)‌ و یارانش را در محلی به دور از پناهگاه و آبادی از حرکت بازدارد و بتواند آنها را تحت نظر داشته باشد.

از سوی دیگر امام حسین (ع)‌ با شنیدن نام سرزمینی که به آن وارد شده بود به یاد خبری که از جدش به ایشان رسیده بود افتاد و در حالی که اشک می‌ریخت از همراهانش خواست تا توقف کرده و خیمه‌ها را در همان محل برپا کنند.

امام حسین(ع) در مورد خبر رسول اکرم(ع) فرمودند: به خدا اين جا ‏محل خوابيدن شتران ما و جاي ريخته شدن خون ما و قتلگاه و مدفن ماست و به خدا در ‏اين جا حريم حرمت ما شكسته مي‌شود و جدم همين را به من خبر داده است.

سپاهیان حر پس از توقف کاروان حسینی در محلی به موازات آنها متوقف شدند. حر که توانسته بود مأموریت خود را مبنی بر متوقف ساختن امام حسین(ع) پیش از رسیدن به کوفه انجام دهد، حال منتظر رسیدن دستور و یا خبر جدیدی از سوی فرماندهان خود بود.

کوفه که پیش از این قرار بود میزبان نواده پیامبر اسلام(ص)‌ باشد، حال به دنبال تجهیزکردن خود برای مقابله با امام حسین(ع)‌ بود؛ مقابله‌ای که احتمال می‌رود منجر به ریختن خون عزیز پیامبر(ص) شود. خبرها به کربلا هم رسیده است. خبر بی وفایی و بدعهدی؛ خبر از پیمان‌شکنی و دنیاطلبی. اگر 18 ذی‌الحجه سال 10 هجری فراموش شد، اگر پیمان مردم با علی بن ابی طالب(ع) فراموش شد؛ اگر سوز و گداز و حسرت مردمانی از مظلومیت علی و خون ریخته شده از فرق مبارکشان فراموش شد و حتی مفاد عهدنامه امام حسن(ع)‌ با معاویه به فراموشی سپرده شد، چطور می‌توان درخواست 12 هزار نفر از مردم کوفه برای حضور امام حسین(ع) را از یاد برد.

قلم‌هایی که روزی در حمایت از حسین بر کاغذها سیر می‌کرد تبدیل به سلاح‌هایی شد که علیه امام عصر به رقص آمد. کوفیان مهیای مهمان‌ نوازی‌اند. نیزه، اسب، شمشیر، خنجر، تازیانه و حتی سنگ. هیچ چیز برای استقبال و پذیرایی از نواده رسول از یاد نرفته. رد پای مسلم زیر هیاهوی کوفیان هم گم شد. همه چیز آماده شد.

خبر در میان کاروان حسینی دهان به دهان می‌چرخد. رویارویی دو جبهه حتمی است. دو جبهه‌ای که یک سوی آن را هزاران نفر و سوی دیگرش را ده‌ها نفر تشکیل داده‌اند. امام حسین (ع) تردید ندارد و شفاف سخن می‌گوید «مي‌بينيد كه ‏چه پيش آمده است. صحبت از كشته شدن است. از عمر ما به همين ‏اندازه باقي مانده است. ایشان در سخنان دیگری فرمودند: آيا ‏نمي‌بينيد كه كار به جايي رسيده كه حق پايمال شده و به آن عمل نمي‌شود و باطل رواج ‏يافته است و به معروف عمل نمي‌شود و از منكر نهي نمي‌گردد. جا دارد كه مومن آرزوي ‏مرگ كند اما من مرگ را جز سعادت نمي‌بينم و زندگي با اين ظالم‌ها جز ذلت نيست.‏

هنگامه ظهر بود. اذان را حجاج بن مسروق جعفر گفت. امام که مهیای اقامه نماز شده. پیش از اقامه نماز خطاب به سپاهیان حر می‌گوید: ‏اي مردم، من از خداي شما و شما پوزش مي‌طلبم. من پيش شما نيامدم مگر وقتي كه ‏نامه‌هايتان رسيد. قبل از اينكه من شما را بيابم، نامه‌هاي شما به من رسيد كه ما را ‏امامي نيست، شايد خداوند ما را بر هدايت مجتمع كند. اگر بر همان گفتار هستيد من به ‏سوي شما آمدم اگر شما به عهدها و پيمانهاي خود آنگونه كه من اطمينان يابم به من ‏قول مي‌دهيد به سرزمين شما وارد مي‌شوم.

امام به نماز ایستاد. سپاهیان دشمن همچون روز گذشته بار دیگر به حسین اقتدا کردند.

ادامه دارد...

captcha