کد خبر: 3536507
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۹

استاد غلامرضا سازگار از امام حسین(ع) چه خواست/ آفت مداحی از سه خیابان وارد می‌شود

کانون خبرنگاران نبأ: در یکی از شب‌ها که مصادف با شب اول ماه محرم بود و تقریبا 10 سال داشتم، به همراه پدر به مسجد رفته بودیم، در آن شب محمدرضا، فرزند مرحوم آیت‌الله شرعی، امام جماعت مسجد که اکنون یکی از بزرگان حوزه علمیه در قم هستند با سن کمی که داشت، چند بیت شعر در مصیبت امام حسین(ع) خواند و همه گریه کردند؛ همان شب از امام حسین(ع) خواستم که این افتخار را به من حقیر هم عطا کند.

استاد غلامرضا سازگار متولد سال 1320 در محله «آلوچو» قم در خانواده‌ای شیفته و عاشق اهل بیت(ع) پرورش یافت؛ رفتن به مساجد و مجالس روضه‌خوانی به همراه پدر، بهانه‌ای شد برای آرزوی دوران کودکی او به مدیحه‌سرایی و سرودن شعر در وصف اهل بیت(ع). مداحی را از سنین کودکی آغاز کرد و تمام دوران زندگی خود را به مداحی و شاعری سپری کرده است؛ تاکنون بیش از 30 مجموعه از اشعار، نوحه‌ها و مراثى مختلف از این ذاکر اهل‌بیت(ع) به چاپ رسیده است.
کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ گفت‌وگویی صمیمانه با استاد غلامرضا سازگار، مداح اهل بیت(ع) انجام داده است که متن آن را در ذیل می‌خوانید:

* ایکنا: چه چیزی موجب شد که مداحی را هدف زندگی خود بدانید؟
پدرم که رحمت خدا بر او باد از همان دوران کودکی، من را به همراه خود برای شرکت در نماز جماعت و مجالس عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به مسجد می‌برد؛ تربیت آن پدر و مادر دلسوخته‌ام عشق به امام حسین(ع) را در دلم مشتعل کرد؛ در یکی از شب‌ها که مصادف با شب اول ماه محرم بود و تقریبا 10 سال داشتم، به همراه پدر به مسجد رفته بودیم، در آن شب محمدرضا، فرزند مرحوم آیت‌الله شرعی، امام جماعت مسجد که اکنون یکی از بزرگان حوزه علمیه در قم هستند با سن کمی که داشت، چند بیت شعر در مصیبت امام حسین(ع) خواند و همه گریه کردند؛ همان شب از امام حسین(ع) خواستم که این افتخار را به من حقیر هم عطا کند.
با وجود علاقه‌ای که به شعرخوانی در رثای اهل بیت(ع) در من پیدا شد، به خاطر سن کمی که داشتم اجازه خواندن در مجالس بزرگان را به من نمی‌دادند تا اینکه با بچه‌های هم‌سن وسال خودم یک هیئت برپا کردیم تا به این بهانه، مصیبت هم بخوانم؛ کم کم از جلسه نونهالان به جلسات دیگر هم دعوت شدم؛ به لطف خدا در کنار استادانی همچون میرزامحمد فقیهی اجازه خواندن پیدا کردم.

آیا می‌شود یک روز در محضر مرحوم حاج ملاحسین مولوی شعر بخوانم؟
از همان کودکی به این فکر بودم که آیا می‌شود یک روز در محضر مرحوم حاج ملاحسین مولوی، از ماندگارترین چهره‌های مداحی و مذهبی کشور شعر بخوانم؛ در یکی از شب‌ها که مصادف با شب سوم ماه شعبان بود و من در حال خواندن در مسجد محله‌مان، استاد مولوی وارد مجلس شدند؛ آن شب از شادی در پوست خود نمی‌گنجیدم که در محضر آن بزرگوار عرض ادب می‌کنم. بعد از پایان مراسم، استاد با نگاه محبت آمیز که مرا مورد لطف قرار دادند به پدرم فرمودند او را نزد من بیاور؛ خدا می‌داند که چقدر از برخورد متواضع و پدرانه آن بزرگوار لذت بردم. از آن شب به بعد هر هفته در جلسه عصر جمعه ایشان که ذاکرین نام داشت، شرکت می‌کردم و می‌خواندم؛ در واقع من در جلسات استاد مولوی رشد کردم و به جلسات زیادی دعوت می‌شدم. ناگفته نماند که در آن ایام پدر و مادرم بسیار فقیر بودند و من به خاطر آنکه شغلی داشته باشم در هر کاری(بنایی، نانوایی، کار در چاپخانه و ...) مشغول می‌شدم؛ در سن 19 سالگی ازدواج کردم و برای فرار از سربازی در نظام طاغوت از قم به تهران آمدم.
با آمدنم به تهران روزهای سختی را تجربه کردم؛ نه پولی داشتم و نه آشنایی، و نه مکانی برای خوابیدن. دو شبانه روز گرسنه در خیابان‌های تهران قدم می‌زدم و رو نداشتم نزد کسی اظهار گرسنگی کنم؛ همه اینها را می‌گویم که از خداوند تشکر کنم که این بنده گنهکار را از کجا به کجا رساند و روز به روز عزتم داد.

* ایکنا:‌ چگونه همراه با مداحی افتخار شاعری نصیب‌تان شد؟
در حقیقت عنایت اهل بیت(ع) بود، ولی هر عنایتی وسیله می‌خواهد؛ به خاطر دارم که هنوز شعر نگفته بودم، روزی عزیزی چند بیت شعر در مصیبت حضرت رقیه(س) خواند و من تصمیم گرفتم که نظیر آن را بسازم، اتفاقا به لطف خداوند موفق شدم ولی امروز آن اشعار به خاطرم نیست. به لطف اهل بیت(ع) تاکنون بیش از 30 مجموعه از اشعار، نوحه‌ها و مراثى مختلف به چاپ رسیده که کتاب‌ «نخل میثم»‌ از جمله آن‌هاست. امیدوارم تا زنده هستم برای اهل بیت(ع) بسرایم؛ اشعاری که تاکنون سروده‌ام قریب به اتفاق در مدح و رثای اهل بیت(ع) و در کنار آن اشعار فراوانی برای انقلاب، شهدا و نظام جمهوری اسلامی ایران که وظیفه خود می‌دانستم، بوده است.

*ایکنا:‌ آیا با این جمله که اشعار آئینی در دهه اخیر با رشد کیفی خوبی همراه شده است، موافق هستید؟
بله، چون شاعران قبل از انقلاب شعر آئینی نمی‌گفتند و اشعارشان تنها در وصف مطرب، عشق و مستی بود؛ به برکت انقلاب و جنگ، سروده‌های شعر آئینی با رشد خوبی مواجه بوده است. در حال حاضر  اشعار آئینی در دو مدل گفته می‌شود؛ یک نوع شعر ولایی و دوم شعر آئینی و شعری که به درد جامعه بخورد.

*ایکنا: با توجه به علاقه‌‌مندی جوانان به مدیحه‌سرایی و شتابی که برخی برای پیشرفت در این راه دارند، توصیه شما به آنها چیست؟
موفقیت در هر کار و فعالیتی، بستگی به نوع تفکر و تلاش هر فرد دارد؛ ممکن است یک فرد بعد از دو سال فعالیت در شغل بنایی، یک معمار خوب شود اما یک فرد دیگر بعد از 20 سال کار در این شغل هیچ پیشرفتی نکند چراکه نخواسته است به جایی برسد. از آنجایی که انجام هر فعالیتی با علم باید همراه باشد، من معتقدم که معضل و آفت مداحی از سه خیابان وارد می‌شود؛ 1) بی‌استادی، 2) عدم مطالعه و 3) بی‌تقوایی.

* ایکنا: از خاطرات خود در دیدار با رهبر معظم انقلاب بگویید.
حضرت آقا خیلی به ما لطف دارند؛ روزی به آقا گفتم که ما دیگر پیر شدیم و آن نیروی جوانی را نداریم که ایشان در پاسخ فرمودند: در عوض برکات شما به مداحی می‌رسد و اشعار شما مورد لطف همه قرار می‌گیرد.

*سخن آخر
هر زمانی که می‌خواهم به منبر بروم، همیشه قبل از آن، آهسته در دلم می‌گویم «خدایا، آن چیزی را بر زبانم جاری کن که خودت راضی باشی».

محمدعلی میرزایی

captcha