رضا اسماعیلی، شاعر انقلاب در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره شعر انقلاب گفت: در رابطه با شعر انقلاب با دو عبارت شاعر انقلاب و شاعر انقلابی مواجه هستیم؛ شاعر انقلاب کسی است که با موضوع انقلاب شعر میگوید، به عنوان مثال در رابطه با ورود حضرت امام خمینی(ره)، دهه فجر، 15 خرداد و تمام فراز و نشیبهای تاریخ انقلاب شعر سروده است، اما شاعر انقلابی، شاعری است که هم موضوع شعرش انقلابی است و هم موضع انقلابی دارد و براساس اعتقاد، باور، رسالتمداری، آرمانخواهی و تعهدی که به انقلاب و ارزشهای آن دارد، شعر میسراید.
وی ادامه داد: در دهه اول انقلاب بسیاری از شاعران نسل اول، قبل از اینکه شعری درباره انقلاب بگویند، در لباس رزمنده در جبهههای دفاع مقدس حضور داشتند، افرادی چون قیصر امینپور، سیدحسن حسینی، سپیده کاشانی، محمدعلی مردانی و نصرالله مردانی چنین شاعرانی بودند.
شاعر انقلاب و موضع انقلابیاش
اسماعیلی ادامه داد: بسیاری از شاعران نسل سوم و چهارم انقلاب موضوع شعرشان انقلاب است و این الزاماً به این معنا نیست که در دفاع مقدس حضور داشتهاند و یا حضرت امام را درک کردهاند، بلکه براساس اینکه علاقهمند هستند در این فضا اثری خلق کنند، شعر میسرایند، اما شعری ارزشمندتر است که براساس باور و اعتقاد باشد.
این شاعر در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه فکر نمیکنید شعرهای انقلاب با توجه به تعریف آن تمام شده و یا در شعر معاصر امروز جریان دارد، عنوان کرد: در حال حاضر هم با توجه به اتفاقاتی که در جهان اسلام رخ میدهد، شاعرانی که بر پیشانی آنها شاعر انقلاب نقش بسته و به عنوان شاعرانی باورمند و رسالتمدار هستند، نسبت به حوادثی که در جهان اسلام رخ میدهد و یا فجایعی که نسبت به ملتهای مسلمان صورت میگیرد، موضوع نشان میدهند.
وی در ادامه بیان کرد: به عنوان مثال اگر امروز طاهره صفارزاده در جمع ما بود و در گوشهای از جهان ظلمی روا داشته میشد در مقابل آن حادثه موضع میگرفت و شعر میگفت. شاعران باورمند به ارزشهایی مانند صلح، عدالت، حقخواهی و ... اعتقاد دارند و زمانی که میبینند حق و حقوق انسانها پایمال میشود، موضع میگیرند و بیتفاوت نیستند و شاید این امر در تعریف شعر انقلاب نگنجد، اما شاعرانی که موضع داشته و منفعل و بیتفاوت نیستند را هم میتوانیم به عنوان شاعر انقلاب به شمار آوریم و این تعریف را به انقلاب و دفاع مقدس محدود نکنیم و بیشتر مواضع انسانی و انقلابی مورد نظر باشد.
تغییر رویکرد شاعران با پیروزی انقلاب اسلامی
اسماعیلی در ادامه رویکرد شعر فارسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی را مورد اشاره قرار داد و گفت: پیروزی انقلاب نقطه عطفی در تاریخ ملت ایران بود و با وقوع آن بسیاری از بنیانهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دگرگون شد و از سوی دیگر شاهد اتفاقاتی بودیم که ملتهای آزاد جهان با الهام از انقلاب اسلامی حرکتهای حقخواهانه خود را آغاز کردند و شاعران نیز در این زمینه به خلق اثر دست زدند که میتوان این آثار را جزء شعر انقلاب دانست.
وی افزود: قبل از پیروزی انقلاب، اغلب شاعران در فضای بزمی شعر گفته و به موضوعات شخصی میپرداختند، اما پس از انقلاب نگاه به شعر و داستان عوض شد و شاعران براساس جهانبینی توحیدی و اسلامی خود که مبتنی بر کرامتهای انسانی بود، از دردهای جامعه بشری گفتند و شاعران نگاه خود را متوجه این ملت به پاخواسته کردند و سعی کردند رنجهای این مردم را به تصویر بکشند.
این شاعر انقلاب تصریح کرد: شاعر باید زبان حال همه مردم باشد به طوری که نیما یوشیج انقلاب ادبی در ادبایت فارسی ایران ایجاد کرد و میگفت؛ شعر من محصول رنج من است، یعنی رنجهایی را که در جامعه احساس میکرد شخصی نبود، بلکه به عنوان نماینده یک ملت این رنجها را به تصویر میکشید؛ از اینرو شاعران با پیروزی انقلاب اسلامی، نگاهشان به بیان رنجهای انسانی معطوف شد و کرامتهای والای انسانی را به تصویر کشیدند؛ به عنوان مثال آرمانخواهی، عدالت و حقخواهی یک ارزش است و بیشتر در شعر فارسی پس از انقلاب تجلی پیدا کرده است، هر چند این موضوع در قبل از انقلاب هم وجود داشت، اما در یک مقطع این مفاهیم کمرنگ شد و شاعران دچار سرخوردگی سیاسی و اجتماعی شدند و نوعی پوچگرایی و ناامیدی در شعر متعهد اجتماعی ایجاد شد.
خلق شعر آرمانگرایانه و متعهدانه با پیروزی انقلاب
وی در ادامه بیان کرد: بعد از پیروزی انقلاب وسعت دید شاعران گستردهتر شد و شاعران از کاخ خیالی خود بیرون آمدند و نگاهشان را به روی مردم باز کردند تا دردهای بشری را ببینند و آنها را در شعرهای خود روایت کنند و ما شاهد شعر آرمانگرایانه و متعهدانه در این برهه بودیم که این ادبیات باعث بیداری و حرمت انسان میشد و اتفاق خجستهای بود و تا امروز نیز ادامه دارد.
اسماعیلی در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به اینکه چرا شعر انقلاب به خارج از مرزهای ایران راه پیدا نکرده است، گفت: بخشی از این موضوع به شاعران و بخشی هم به متولیان فرهنگی برمیگردد. شاعران امروز باید زبانی برای همزبانی با مردم جهان بیابند و با الفبایی سخن بگویند که مشترک باشد و مردم جهان شعر ما را درک کنند و ما کدهایی را به آنها بدهیم که این کدها توسط مردم جهان رمزگشایی شود و مخاطبان جهان بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. طبیعی است اگر ما در شعرهای خودمان فقط به جامعه خود بپردازیم، حرفی برای آنها نداشته باشیم، نمیتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم، اما شاعرانی که جهانی شدند وقتی شعر آنها را مطالعه میکنیم متوجه میشویم که آنها سعی کردهاند، از نگاه مردم جهان دنیا را به تصویر بکشند و زبان حال مردم جهان باشند.
وی ادامه داد: آنچه به متولیان فرهنگی برمیگردد مربوط به این است که زمینه را برای جهانی شدن شعرمان فراهم کنیم و در این راستا باید اداره و بخشی متولی ترجمه ادبیات باشد و ادبیات ایران را به زبانهای دیگر ترجمه کند و این ادبیات صادر شود؛ متأسفانه در طول چهار دهه اخیر گامهای بلندی در این مسیر برداشته نشده و ادبیات به زبانهای دیگر ترجمه نشده است تا مردم جهان آن را بخوانند.
کوتاهی در ترجمه آثار ادبی
شاعر «حنجره سرخ عشق» گفت: گاهی در کاروانهایی که به سایر کشورها همچون افغانستان، پاکستان، سوریه و ... اعزام میشوند، شاعران این کشورها همین موضوع را مطرح میکنند که مگر شما ادبیات خود را عرضه کردهاید که ما کوتاهی کرده و نشناختهایم؛ از این رو این تشنگی وجود دارد و بسیاری از آنها میخواهند ببینند که پیش از انقلاب چه اتفاقاتی در شعر رخ داده است؛ در حالی که کتابها ترجمه نشده و در اختیار علاقهمندان قرار نگرفته است، البته حرکتهایی اخیرا آغاز شده و امیدبخش است، اما در گامهای اول است. در این زمینه باید نهاد و سازمانی تأسیس شود و به ترجمه ادبیات بپردازد.
وی در ادامه بیان کرد: در حوزه سینما و ورزش سفرهای خارجی فراوانی وجود دارد که بازیگران و ورزشکاران به اقتضای کاری که دارند به کشورهای گوناگون سفر میکنند و به عنوان سفیران فرهنگی، فرهنگ و هنر ایران را معرفی میکنند، اما در حوزه ادبیات بهندرت این اتفاق رخ داده و به صورت انگشتشمار بیش از 10 سفر فرهنگی انجام نشده است و وقتی ما نمایندگان فرهنگی خود را به سایر کشورها اعزام نمیکنیم که به عنوان نمایندگان فرهنگی، شعر و داستان کشور را معرفی کنند، نباید انتظار داشته باشیم ادبیات ما در خارج از کشور شناخته شود.
حرکت جزیرهای در معرفی ادبیات انقلاب
اسماعیلی با بیان اینکه حرکت ما در حوزه ادبیات جزیرهای است، گفت: وقتی در مورد ادبیات ایران با شاعران و ادیبان کشورهای خارجی بحث میشود، آنها به چند نفر شاعر بیشتر اشاره نمیکنند؛ احمد شاملو، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد و ... و این موضوع نشان میدهد که در این حوزه کوتاهیهای بسیاری شده است و این افراد پیش از انقلاب معرفی و آثارشان ترجمه شده است و شاعران پس از انقلاب چندان شناخته شده نیستند.
وی ادامه داد: در این راستا باید زمینه تعامل شاعران ایرانی با شاعران و نویسندگان جهان فراهم شود که از طریق کاروانهای فرهنگی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و همچنین در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری و ... نهاد، معاونت و یا بخشی تأسیس شده و متولی ترجمه ادبیات ایران باشد تا آن را از مهجوریت و مظلومیت خارج کند.
نباید خود را به قالبهای کلاسیک محدود کنیم
شاعر «ملکوت کلمات» تأکید کرد: یکی از راهکارهای دیگر در حوزه دیپلماسی فرهنگی از طریق شعر و ادبیات این است که نباید خود را به قالبهای کلاسیک محدود کنیم و باید به دنبال الفبای مشترک باشیم. اگر صرفاً در حوزه غزل، قصیده، رباعی و ... شعر بگوییم، با وجود ارزشمند بودن این قالبها، آنها مصرف داخلی دارند و شاید برقراری ارتباط با زبان غزل دشوار باشد؛ از این رو باید در قالبهای نیمایی، آزاد و سپید بیشتر کار و اثر فاخر خلق شود؛ چرا که راحتتر ترجمه میشود و میتوانند مفهوم مورد نظر شاعر را به مخاطب منتقل کند.
وی یادآور شد: اینکه حوزه ادبیات عرب رشد قابلتوجهی داشته، نشان میدهد آنها از این ظرفیت استفاده کردهاند و شاعران با سرودن شعر در قالبهای کلاسیک توانستهاند ادبیات خود را به جهانیان معرفی کنند.
سمیه قربانی