در نشست علمی تاریخنگاری انقلاب اسلامی عنوان شد:
تاریخنگاری شفاهی؛ مولودی نامبارک/بدون علم اقدام به خاطرهنویسی میکنند
گروه دانشگاه: تاریخنگاری شفاهی علیرغم کمکهای بسیاری که به حل مسائل تاریخی دارد، مولودی نامبارک است، چرا که بسیاری جریانهای تاریخنگاری بدون علم، اقدام به خاطرهنویسی و سفرنامهنویسی میکنند، که این متفاوت از تاریخنگاری شفاهی به مفهوم درست آن است.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، نشست علمی تاریخنگاری انقلاب اسلامی (بررسی و نقد کتب)، عصر امروز، سهشنبه، 12 بهمنماه 95 و با حضور سینا فروزش؛ پژوهشگر تاریخ و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، علیرضا بهرامی؛ پژوهشگر و مدرس دانشگاه و محسن کاظمی؛ پژوهشگر تاریخ و نویسنده در سالن شهید صبوری ساختمان جهاد دانشگاهی تهران برگزار شد.
در آغاز این نشست، محسن کاظمی با ارائه گزارشی از وضعیت تاریخنگاری انقلاب اسلامی در داخل و خارج از کشور اظهار کرد: انقلاب اسلامی ما را از فضایی به فضایی دیگر انتقال داد و این مرهون تلاش و مجاهدتهای سازمانها و گروههای مختلف مردم بود. به دلیل وضعیت خاص انقلاب اسلامی و آغاز جریان جنگ از سال 59، آنچنان که باید فرصت کافی برای تاریخنگاری جریان انقلاب نبود و جنگ، نفس انقلاب را گرفت و دشواریهای زیادی رقم زد و در حدود 10 سال تاریخنگاری مسکوت باقی ماند، چراکه جنگ اولویت اول کشور بود و حتی کسانی که اهل قلم بودند، درگیر این موضوع شدند.
وی افزود: سالها بعد به دلیل عمق و گستره فعالیتها، توانستیم شاهد رشد در مقوله تاریخنگاری شفاهی باشیم. پیدایش تاریخنگاری شفاهی به جنگ جهانی دوم باز میگردد و آن جنگ باعث پیشبرد تاریخ شفاهی بود. در ایران نیز انقلاب اسلامی پایه تاریخنگاری شفاهی بود و تاریخنگاری شفاهی جنگ بر این پایه گسترش یافت و در 2 دهه اخیر با حجم عظیمی از کتابهای تاریخنگاری مواجه هستیم.
کاظمی با ارائه تقسیمبندی از جریانها و گروههای دوران انقلاب اسلامی گفت: انقلاب اسلامی عنصر خاص خود را داشته و جریانها، سازمانها و رویدادهایی وجود دارند که همه باید تقسیمبندی شوند، در این راستا پروسهای شکل میگیرد که تا بهمن 57 موجی ایجاد میکنند که باعث میشود در بهمن 57 انقلاب اسلامی به ثمر بنشیند. به طور مثال گروه 53 نفر مارکسیستی شکل میگیرد و این گروه آبشخور گروههای مارکسیستی در ایران بوده که بخشی از فعالیت اینها در کتابهایی از جمله کتاب «53 نفر» نوشته بزرگ علوی به رشته تألیف درآمده است، جریان حزب توده و جریان چپ نیز از جمله گروههایی است که در مورد آنهاا کتابهایی همچون «حزب توده، از شکلگیری تا فروپاشی» به همت مرکز مطالعات پژوهشهای سیاسی به چاپ رسیده است.
وی افزود: در انقلاب تمامی گروهها و جریانهای ملی، اسلامی، چپ، دانشجویی و ... در یک امر که آن هم مبارزه با رژیم پهلوی بود؛ مشترک بودند. در میان گروههای اسلامی، جمعیت فداییان اسلام به رهبری شهید نوابصفوی بیشترین نقش را دارا بود. از دیگر گروهای مؤثر در جریان انقلاب؛ ملیگرایان بودند که نقش مهمی در ملی شدن صنعت نفت ایفا کردند. سازمان مجاهدین خلق از دیگر گروههای جریان انقلاب اسلامی بود که به دو دوره قبل از ایدئولوژی و بعد از ایدئولوژی این جریان تقسیمبندی میشود و درباره این گروه نیز کتابهایی از جمله کتاب «بر فراز خلیج فارس» نوشته محسن نجات حسینی نگاشته شده است. از دیگر تألیفات در خصوص جریان انقلاب اسلامی میتوانم به دو کتاب که خود نگارنده آن بودهام؛ اشاره کنم، از جمله «خاطرات عزتشاهی» و دیگری «خاطرات احمد احمد» است. از دیگر گروهها چریکهای فدایی خلق بودند که کتاب «شورشیان آرمانخواه» نوشته مازیار بهروز درباره این گروه است.
کاظمی با اشاره به رویکرد خاص و یا تمرکز بر مکانهای خاص در بعضی کتب اظهار کرد: اگر به رویدادهای مهم و اثرگذار در تاریخنگاری انقلاب نگاه بیندازیم، خواهیم دید که به طور مثال درباره واقعه 15 خرداد 42 چه کارهایی انجام شده است که برای نمونه میتوان به کارهای آقای روحبخش در مرکز اسناد انقلاب اسلامی و یک سری مجموعه خاطرات حجتالاسلام والمسلمین علی باقری اشاره کرد. به این واقعه به طور جداگانه در تهران، فارس و شیراز پرداخته شد.
وی افزود: یک سری کتابها متمرکز بود بر اماکنی که در جریان انقلاب تأثیرگذار بودند و بر تمرکز انقلابیون اثر داشتند، از جمله «مدرسه کمال» در نارمک، مدارس اسلامی و ... که برای نمونه کتاب «تاریخ شفاهی جنبش دانشجویی تبریز» در این مورد با تأسی از جنبش دانشجویی دانشگاه تبریز به نگارش درآمد.
کاظمی با اشاره به آثار تاریخنگاری در خارج از کشور نیز گفت: در خارج از کشور، کتاب «تاریخ جنبش دانشجویان ایران»، کتابهای میلانی همچون «معمای هویدا» و کتاب «حزب دموکرات کردستان» نوشته محمدرضا نادری و «نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی» نوشته علی رهنما از این دست موارد است که در خارج از کشور به رشته تألیف درآمد و جزء کتابهای تأثیرگذار در انقلاب اسلامی بود.
سینا فروزش، دیگر سخنران این نشست بود و با اشاره بر روششناسی نگارش کتب تاریخنگاری انقلاب اسلامی اظهار کرد: انقلاب اسلامی همچنان تداوم دارد و باید یک دستهبندی شفاف و دقیقی از شاخصها، اصول و معیارهای تاریخنگاری داشته باشیم. در این عرصه مورخ میتواند با هر نوع تفکری خواه آرمانخواه، شورشی و ... دست به قلم برد.
وی افزود: در حوزه تاریخنگاری نیز فردی وجود دارد به نام مورخ تاریخپژوه که علاوه بر روایت تاریخ، سره از ناسره را نیز بررسی میکند و به دنبال حقیقتیابی است.
فروزش یادآور شد: همه منابع تاریخنگاری مکتوب نیست. منابع به چند دسته از جمله منابع دست اول (در زمان واقعه موجود است)، دست دوم (از زمان وقوع فاصله دارد) و تحقیقاتی که با استفاده از هر دو منبع دست اول و دوم است، تقسیمبندی میشوند. منابع به شکلی دیگر به دو دسته با هدف تاریخنگاری و غیرتاریخنگاری تقسیم میشوند.
این پژوهشگر تاریخی عنوان کرد: اکنون در حوزه تاریخنگاری شفاهی دچار یک هرجومرج و آنارشیسم علمی هستیم. در واقع باید گفت که دو علم پزشکی و تاریخ از جمله علومی است که همه در آن اظهار نظر میکنند. تاریخنگاری شفاهی علیرغم کمکهای بسیاری که به حل مسائل تاریخی دارد، مولود نامبارک تاریخنگاری است، چرا که بسیاری جریانهای تاریخنگاری شکل گرفته که بدون علم به تاریخنگاری شفاهی، اقدام به خاطرهنویسی و سفرنامهنویسی میکنند، که این متفاوت از تاریخنگاری شفاهی به مفهوم درست آن است.
وی افزود: محقق باید اشراف کامل به وقایع و اسناد و مدارک آن واقعه داشته باشد و پس از آن اگر به مشکلی برخورد به سراغ مصاحبه رود تا از تحریف حقایق تاریخی جلوگیری کند.
فروزش با اشاره به 2 پارادایم در علم تاریخ یادآور شد: در تاریخ 2 پارادایم سنتی و مدرن را داریم که هر کدام شاخصههایی دارند که با دیگری متفاوت است. در پارادایم سنتی، تاریخ سیاست محور و بارومحور بود و به نوعی جبرمحور، حال آنکه در پارادایم مدرن، عقل محوریت دارد و با توجه به همه جوانب اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، اومانیستی (انسانمحوری) و ... علاوه بر سیاست، تاریخنگاری میکند. پارادایم سنتی، توصیفی بوده حال آنکه در مدرن به دنبال چرایی و چگونگی تاریخنگاری است.
وی افزود: در پارادایم سنتی نقد وجود نداشته اما در پارادایم مدرن علاوه بر نقد واقعه، خود را نیز مورد نقد قرار میدهد. در نوع سنتی تاریخنگاری برای پادشاه بوده و نویسندگان تاریخ، اهل قدرت بودند و اسناد فقط دولتی بود که این موضوع در پارادایم مدرن وجود ندارد و از همه اسناد و مدارک موجود استفاده میکند.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: تاریخ تاکنون کاربردی نبوده و تاریخنگاران مهجور بودند. تاریخ میتواند به ساختار جامعه و ارتقای آن به یک جامعه آرمانی یاری رساند. اگر به این امر توجه شود، آسیبشناسی وقایع سریعتر خواهد بود و بسیاری از اشتباهات تکرار نخواهد شد.
وی در خصوص مشکلاتی که در حوزه تاریخنگاری وجود دارد گفت: ارزشمندی کتابهای تاریخی به این دلیل است که جنبه سند دارند، حال چه لزومی دارد که هر کس در این موضوع ورود پیدا کند و یک مجموعه خاطراتی تألیف کند؟ مشکل دیگر در این حوزه برخورد جناحی و حزبی با تاریخنگاری است، در واقع عمده تاریخپژوهی جریان انقلاب اسلامی، یکسویه است و حضور خیلی جریانها و گروهها را در این جریان نمیبینیم. اینکه یک گروه جریان انقلاب را منتسب به خود بداند، این ظلم به انقلاب است.
در ادامه این نشست، علیرضا بهرامی با اشاره به آسیبشناسی تاریخنگاری انقلاب اسلامی ادامه داد: مسئلهای که وجود دارد این است که آیا در تاریخ انقلاب اسلامی و تاریخنگاری انقلاب آسیبشناسی شده است یا خیر؟ اکنون با این حجم از شبکههای اجتماعی دچار یک نوع تکثرگرایی شدهایم و این موضوع باعث میشود کمتر بتوان به حقیقت دست یافت. از جمله مشکلات دیگر در این حوزه، عدم مکتبگرایی است؛ چرا که تاریخ در گذشته، مکتبی بود که مکاتب متعدد در تاریخ را شاهدیم، اما متاسفانه انقلاب اسلامی مکتب خود را مشخص نکرده است.
وی افزود: جهاد دانشگاهی این ظرفیت را دارد که در این حوزه ورود کند و با برگزاری کارگاههایی در زمینه تاریخ شفاهی از ظرفیت دانشجویان در این حوزه استفاده نماید.