کد خبر: 3570895
تاریخ انتشار : ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۷

اقتباس ادبی از آثار انقلاب؛ نیازمند آشتی ادبیات و سینما

گروه ادب: اقتباس ادبی از آثار انقلاب که کمتر مورد توجه بوده نیاز به آشتی و تعامل هر چه بیشتر ادبیات و سینما دارد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، تولد ادبیات انقلاب اسلامی را می‌توان به قبل از پیروزی انقلاب مربوط دانست و در این راستا برخی قیام 15 خرداد 1342 را آغاز بسته شدن نطفه ادبیات انقلاب می‌دانند. البته انقلاب اسلامی به زمان و مکان خاصی محدود نیست و به طور دائم در حال تکرار است، از این‌رو ادبیات آن را نیز نباید محدود دانست.

در راستای همین ادبیات، آثار متعددی از سوی نویسندگان در حوزه داستان و شعر به نگارش درآمده و منتشر شده است. در این نوشتار غالب بحث بر روی داستان انقلاب است. داستان‌هایی که فراز و فرودهای بسیاری را به خود دیده و قلم‌های بسیاری در تبیین ابعاد گوناگون آن چرخیده است.

داستان انقلاب تاکنون رشد قابل قبولی داشته است، البته بخش اعظمی از این آثار را می‌توان به خاطره‌ها و روایت‌های شفاهی مربوط دانست که به صورت مکتوب درآمده، تدوین شده و به چاپ رسیده است، داستان‌هایی که می‌توانستند با اقتباس ادبی به تصویر کشیده شده و به اثری فاخر در حوزه سینمایی تبدیل شوند، اما در این حوزه یا غفلت‌هایی از سوی سینماگران صورت گرفته و یا ضعف‌هایی در کار نویسندگان وجود داشته و یا مسئولین جریان‌سازی و حمایت لازم را نداشته‌اند که در ادامه به بررسی این مسئله می‌پردازیم.

علی‌اکبر والایی یکی از نویسندگانی است که از نیمه‌های دهه شصت به کار نویسندگی و قصه‌گویی می‌پردازد، وی دلایل نبود اقتباس ادبی از داستان‌های انقلاب را به مسئولان حوزه سینمایی مرتبط دانسته و معتقد است؛ من موافق این صحبت نیستم که داستان‌های انقلاب از نظر قصه ضعیف هستند؛ چرا که به نظرم این داستان‌ها به مراتب خیلی قوی‌تری از کارهایی است که اکنون در سینماها ساخته می‌شود و این ضعف را می‌توان در رسانه ملی نیز دید؛ از این‌رو به نظر می‌رسد کسانی که می‌خواهند این داستان‌ها را به فیلم‌نامه تبدیل کنند، از توانایی چندانی برخوردار نیستند، وگرنه داستان‌ها اگر به صورت طرح هم دست‌مایه کارهایی سینمایی قرار گیرند، سینما از حالت کلیشه کنونی در خواهد آمد. به همین دلیل این داستان‌ها باید از سوی افراد توانمند تبدیل به سناریو (فیلمنامه) شوند و یا از این آثار الهام بگیرند.

وی می‌افزاید: سینما ادبیات را جدی نگرفته و توانایی و قابلیت‌های ادبی را به‌دست نیاورده است. فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان‌های اهل مطالعه کم هستند و اگر رمان‌ها را بخوانند این ارتباط برقرار خواهد شد؛ از سوی دیگر این ضعف از عدم کارایی سیستمی، نیز ناشی می‌شود که می‌خواهد اقتباس ادبی انجام دهد، اما به دلیل همین ضعف‌ها نمی‌تواند از ظرفیت‌های خوب حوزه داستان‌های انقلاب استفاده کند.

منیژه آرمین نویسنده دیگری است که تاکنون آثار متعددی در حوزه داستان انقلاب را از وی شاهد بوده‌ایم و از طرفی هم وی دبیر نهمین جشنواره داستان انقلاب است. این نویسنده با والایی هم‌عقیده است و دلیل نبود اقتباس ادبی را در ضعف قصه نمی‌داند و عنوان می‌کند؛ فیلم‌هایی که در رابطه با انقلاب ساخته می‌شود، موضوعات تکراری بوده و اغلب هم از کتاب‌ها اقتباس نکرده‌اند و در مجموع ورود داستان به حوزه فیلم با تنگ‌نظری‌هایی از سوی سینماگران مواجه است و کارگردان ترجیح می‌دهد نویسنده نیز در مجموعه هنرمندان باشد، به همین دلیل این تنگ‌نظری‌ها سبب شده فیلم‌های این حوزه اغلب تکراری و با طرح‌های ضعیف همراه باشد.

احمد شاکری، پژوهشگر حوزه ادبیات انقلاب درباره این موضوع بیشتر توضیح می‌دهد و می‌گوید: فکر تأسیس دفتر ادبیات اقتباس در صدا و سیما مربوط به حدود 10 سال پیش است و طی این سال‌ها این دفتر در سیمافیلم تأسیس شده و مورد توجه و تحلیل قرار گرفته، برای اینکه صلاحیت و میزان استفاده از این آثار برای اقتباس تله‌فیلم یا مجموعه‌های داستانی تصویب شود، از میان آنها تعدادی خریداری و تصویب شد، اما ثمره عملی آن دیده نشد.

وی می‌افزاید: در حوزه سینما نیز به نظر می‌رسد، سینمای ایران تجربه لازم را در رابطه با اقتباس ادبی ندارد. فیلمساز و کارگردانی که به سمت اقتباس از آثار ادبی به‌ویژه در حوزه ادبیات انقلاب حرکت می‌کند، باید از قدرت تخیل خوبی نسبت به موضوع برخوردار باشد. 

به نظر می‌رسد اقتباس ادبی در سینمای ایران زمانی رونق می‌یابد که تعامل دو سویه میان کارگردان و نویسنده وجود داشته باشد و آنها رضایت همدیگر را تأمین کنند. شاکری در این زمینه عنوان می‌کند؛ در زمینه اقتباس از متن ادبی باید تئوری‌پردازی نیز وجود داشته باشد و موانع تاریخی و یا سایر موانع سر راه دو قالب ادبیات و سینما شناسایی شود. از سوی دیگر سینما و ادبیات تحت قالب‌های روایی قرار می‌گیرند و با توجه به این که در شیوه‌های روایت ابزارها و قصه قابلیت‌های متفاوت و خاصی برای هر یک از آن‌ها مفروض است با این وجود، نزدیکی این دو قالب در روایت داستان آنها را به نحوی به یکدیگر نزدیک کرده که از هم تأثیر می‌پذیرند.

وی در ادامه تصریح می‌کند: بخش عمده‌ای از آثار تصویری داستانی محصول فیلم‌نامه‌های داستانی هستند و ما نیاز به یک حلقه واسط داریم و اگر بپذیریم بهترین شیوه برای تبلیغ آثار داستانی اقتباس آنها به فیلم هست، حلقه واسطی داریم که در کشور ما به درستی تعیین نشده است و این حلقه واسط این است که باید فیلم‌نامه‌نویسانی وجود داشته باشند که این کار را تبدیل کنند و بخش عمده‌ای از فرآیند اقتباس تبدیل کردن به متنی است که به صورت مستقل نوشته شده و باید به متنی تبدیل شود که تولید خواهد شد.

والایی در بخش دیگری یکی از دلایل کم بودن اقتباس ادبی را مطالعه کم کتاب عنوان می‌کند و می‌گوید: وقتی کتاب در کشورمان مورد توجه مخاطب قرار نمی‌گیرد و مطالعه اندک است؛ از این رو نویسنده نیز به سراغ کتاب و داستان‌های مکتوب نمی‌رود و اگر بداند یک اثر پرمخاطب است، قطعاً ترغیب می‌شود تا اثر مورد نظر را تبدیل به فیلم کند.

این نکته حائز اهمیت است که براساس صحبت‌هایی که نویسندگان و کارشناس حوزه ادبیات انقلاب عنوان کرد، ما در این زمینه از یک سو نیاز به تجربه‌اندوزی، برنامه‌ریزی و آموزش داریم، یعنی حتی آثار داستانی خوب نیز برای اینکه تبدیل به فیلم شوند نیازمند مهارت ویژه هستند و در این راستا باید مراکز آموزشی و صداوسیما کار کنند و انتظار اینکه داستان‌نویس کار داستانی خود را تبدیل به فیلم‌نامه کنند، انتظار دور از ذهنی است و این اتفاق به درستی رخ نمی‌دهد و از سوی دیگر تعامل میان ادبیات و سینما می‌تواند بیش از پیش به حل این معضل کمک کند.

همچنین با افزایش مطالعه و استقبال از آثار خوب، کارگردان و فیلمساز این اطمینان را پیدا می‌کند که اثرش مخاطبان بالقوه بسیاری دارد که با ساختن آن در پرفروش شدن فیلمش نیز اثرگذار خواهد بود.

captcha