به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، فارس نوشت: در سیوچهارمین دیدار جامعه قرآنی با خانواده معظم شهدا، هیأت قرآنی به دیدار خانواده شهید بهنام میرزاخانی از شهدای آتشنشان که در حادثه ساختمان پلاسکو به شهادت رسید، رفتند.
در ابتدای این دیدار، پدر شهید میرزاخانی درخصوص فرزندش گفت: بهنام متولد 31 خرداد 1370 بود، جوانی فعال بود که هم درس میخواند، هم کار میکرد، هم ورزشکار بود و هم در مسجد و بسیج فعالیت داشت.
وی در سازمان آتشنشانی متخصص حریق بود و در این زمینه فعالیت میکرد. سال گذشته در یک سانحه پایش شکست و چندماه در بستر بود اما با روحیهای که داشت خیلی زود از جایش بلند شد و قویتر از قبل به سرکارش بازگشت.
بسیار مذهبی بود و به شهداء هم علاقه زیادی داشت از این رو هر هفته شبهای جمعه به قطعه شهدای بهشتزهرا میرفت. هربار که میخواست خانه را ترک کند میرفت و به مادرش میگفت: من را دعا کن.
به اذعان همکارانش در کار بسیار شجاع و دقیق بود، یک بار در عملیات اطفاء حریق پس از خارج کردن همه اهالی از ساختمان، مأموران آتشنشانی در حال خروج از محل حادثه بودند که بهنام میگوید: به من الهام شده که هنوز هم فردی در ساختمان است. خودش به تنهایی بر میگردد و پس از جستوجو یک نوزاد را زنده از ساختمان در حال حریق خارج میکند.
دقایقی پیش از شهادت
شغل من آهنگری است و یک کارگاه کوچک دارم، بهنام از نوجوانی در کارگاه فعالیت میکرد و برای خود استادکار شده بود. بسیار پیش میآمد که میدیدم در اوقات فراغت مشغول ساختن چیزی در مغازه است. میگفتم: این را برای که میسازی میگفت: برای فلان مسجد یا برای فلان مدرسه.
در ادامه، مادر شهید به اُنس فرزندش با قرآن اشاره کرد و گفت: بهنام همیشه سعی میکرد که با وضو باشد، با قرآن بسیار مأنوس بود و مدام در حال ذکر گفتن بود. زندگیاش را برای دستگیری از فقرا وقف کرده بود و دل بزرگی داشت. تازه 2 ماه بود که با همسرش عقد کرده بودند اما متأسفانه عجل مهلت نداد و بهنام از پیش ما رفت.
جوان بسیار خوشاخلاق و مؤدبی بود و همواره دست من را میبوسید و میگفت: برایم دعا کن. همسر خوبی هم نصیبش شده بود، تنها 14 سکه مهریه عروسم بود که روزی که به خانه ما آمد این 14 سکه را هم به ما بخشید. خدا را شاکرم که به بهترین شکل و با عزت چشم از این دنیا فروبست.
برادر شهید یکی دیگر از حاضران در این برنامه بود و به علاقه شهید میرزاخانی به شهید همت اشاره کرد و گفت: بهنام بسیار به نماز اول وقت تأکید داشت، هر پنجشنبه به گلزار شهدا میرفت و شهید همت را خیلی دوست داشت. حضور بر سر مزار شهدای مدافع حرم از کارهای ثابتش بود و بعد از شهادتش برادر شهید خلیلی به نزد ما آمد و گفت: ما شهید شما را میشناسیم، او هر پنجشنبه به مزار شهید خلیلی میآمد.
هر روز صبح با هم به سر کار میرفتیم و در ماشین دعای عهد، زیارت عاشورا و دعای آلیاسین گوش میداد. روحیه بسیار قوی و بالایی داشت، سال گذشته در یک سانحه پایش آسیب دید اما به قدری برای بهبودی اشتیاق داشت که با برنامههای سنگین ورزشی رکوردش در تست آتشنشانی بالاتر از زمان قبل از حادثه شد.
اهل دستگیری از فقرا بود و بخشی از درآمدش را در این زمینه هزینه میکرد. در ایستگاه آتشنشانی هم هروقت امام جماعت نمیآمد بهنام به عنوان پیشنماز، نماز جماعت را برپا میکرد.