به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) حجتالاسلام و المسلمین حمید پارسانیا، استاد حوزه و دانشگاه امروز هشتم اسفندماه در کرسی ترویجی نگاه متعالی به انسان در فلسفه ملاصدرا که از سوی معاونت پژوهش جامعة الزهراء(س) برگزار شد گفت: جایگاه انسانشناسی در حوزه فلسفی جهان معاصر جایگاه برجسته و اولی بوده و هست اگرچه اخیرا افول پیدا کرده که این افول به علت محور قرار دادن انسان است.
وی افزود: امروز انسانشناسی از معرفتشناسی و هستیشناسی پیشی گرفته و چیزی است که از آن به عنوان اصالت و اومانیسم یاد میشود؛ در فلسفه دکارت بحث معرفت و هستیشناسی مطرح است اما هر قدر جلوتر آمدیم در فلسفه کانت، انسانشناسی محور قرار میگیرد و در افرادی مانند نیچه انسان و اراده او اصل است و انسان خالق معرفت میشود.
پارسانیا تصریح کرد: مباحثی که در حوزه انسانشناسی در تاریخ غرب رخ داده این است که میان خود انسان و آنچه او به عنوان معرفت میسازد تضاد ایجاد کرده است و خودش با دست خود، خود را مرهون اعمال خویش و گرفتار و دربند کرده است.
وی ادامه داد: همانطور که خداوند فرموده است هر نفسی رهین عمل خودش هست مگر اصحاب یمین، انسان امروز نیز انسان یمین نیست بلکه انسان امروز محصول کار خود اوست و اسیر همان چیزهایی شده که خودش ایجاد کرده است.
این استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: انسان در این نوع فلسفه، عروسک خیمه شببازی شده و خود را در قفس آهنینی گرفتار کرده است؛ انسانی که خود را اصل گرفته و همه چیز را در خدمت خود قرار داده و از ذکر خدا غافل شده دچار معیشت ضنک و دچار بیهویتی شده است و این ساختار غولی شده که دائما در حال جابجایی است و چیزی که در این میان به حساب نمیآید انسان است، انسانی که بیش از همیشه تاریخ خودش را دیده است.
پارسانیا بیان کرد: مسیری را که ملاصدرا به انسان معاصر نشان داد مسیری است که اجازه نمیدهد شناخت هستی و مبدا آن جای انسان را بگیرد در این مسیر، انسان خلاق حقیقت نیست بلکه در خدمت حقیقت است و معرفت به حقیقت را از طریق خرد به دست میآورد؛ این انسان اسیر نیست ولی خلافت دارد که عین آموزههای قرآنی است.
وی افزود: در فلسفه ملاصدرا انسان موجودی عاقل است که میتواند بدی و خوبی را بشناسد که درست در نقطه مقابل انسانشناسی غربی است که خود را مبدا و منشا همه امور میداند لذا گرفتار مشکلات زیادی در زندگی شده و برای حل آن نیز نظامات روانکاوی و مشاورههای جدید ایجاد کرده است که متاسفانه در حوزه علمیه و کشور ما نیز به سرعت رو به افزایش است و به جای کاهش مشکلات و رفع معضل اصلی انسان بر مشکلات او افزوده است.
پارسانیا عنوان کرد: اصالتبخشی و اصل قرار دادن انسان، تقدم انسان و اراده او بر حقیقت معرفت و شناخت به جای تقدم حقیقت بر اراده انسان ویژگیهای مهم فلسفه انسانشناسی غربی است که به افول انسان انجامیده است.
وی اظهار کرد: انسان در هیچ مقطع تاریخی اینقدر گرفتار و اسیر اعمال خودش نبوده است و درست در مقابل این نقاط، نظریه هستیشناسی و معرفت ملاصدرا وجود دارد که از قرآن کریم و فرهنگ اهل بیت گرفته است که به تعبیر امام علی، انبیاء آمدهاند تا دفائن عقول را کشف کنند.
پارسانیا گفت: اگر بخواهیم نظریه مدونی را در علوم انسانی در مقابل نظریات گوناگونی که وجود دارد ارایه دهیم راهش رفتن به سمت همین دیدگاههای ملاصدراست.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه طلاب و محققان حوزه باید روحیه استنطاقی در مواجهه با علوم انسانی داشته باشند به نظر ملاصدرا در مورد انسان اشاره و تصریح کرد: هر چیزی که ماهیت دارد، ممکن است ولی خداوند منزه از ماهیت است و حتی فرشتگان نیز ماهیت ثابتی دارند ولی انسان مسیری طی کرده تا انسان شده است و از نبات و جماد به انسانی رسیده و میتواند فرشته یا دیو شود.
پارسانیا عنوان کرد: انسان مقام معلوم ندارد و از طرفی میتواند به سمت هستی مطلق برود و مجرای فیض او و ظل ممدود خدا شود که انسان کامل است و یا میتواند از فیض الهی غفلت کرده و به سوی حیوانیت و بلکه بدتر از حیوانیت هم برود لذا این عرض عریض حیات انسانی است و چون مقام معلوم ندارد در مسیر حیوانیت می تواند چندین حیوان را با خود همراه داشته باشد.
این استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: در فلسفه ملاصدرا، انسان خدا نمیشود بلکه تقرب به خدا پیدا میکند و از خود فانی شده و مظهر اراده و مشیت الهی خواهد شد؛ در بقیه موجودات این امکان هست ولی اگر از مرحله خود عبور کنند ماهیت خود را از دست میدهند اما انسان حقیقتی است که میتواند همه این مسایل را پشت سر بگذارد بدون اینکه تغییر ماهیت بدهد.
پارسانیا اظهار کرد: فلسفه صدرایی از فارابی و حکمت مشاء فاصله گرفته است؛ ملاصدرا این مرحله عقل فعال در مشاء را قابل رشد میداند و معتقد است انسان میتواند به عقل اول نیز تبدیل شود.
وی افزود: اگر فرشته را واسطه خلق و حق بگیریم هیچ عیب نیست و انسان هم میتواند به آنجا برسد؛ از این رو ملاصدرا را باید در سطوح مختلف اندیشه دید؛ از دید وی، در واقع انسان به حوزه اسماء و صفات الهی راه مییابد که برخی روایات مانند قرب فرائض و نوافل در همین راستا و فلسفه قابل تحلیل است که در فلسفه مشاء نمیتوان به آن پرداخت.