امامت جوادالائمه(ع)؛ درس باور به حکمت الهی
کد خبر: 3587596
تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۷

امامت جوادالائمه(ع)؛ درس باور به حکمت الهی

گروه حوزه‌های علمیه: اگر چه تمام ائمه(ع) صاحب تمام صفات نیک هستند، اما برخی از ایشان با برخی صفات شناخته‌تر شده‌اند، امام حسن(ع) کریم ائمه و امام جواد(ع) جوادالائمه(ع) است؛ امامی که زندگی او با وجود همه فضیلت‌های اخلاقی در باور به حکمت الهی و جود و سخا الگو و اسوه است.

امام جواد(ع) در شرایطی به دنیا آمدند که سال‌های پایانی عمر امام رضا(ع) بود و تولد این مولود مبارک به حدی در دوره سختی که بر شیعیان گذشت به تاخیر افتاد که حتی در میان باورمندان به تداوم امامت امام رضا(ع) در وجود مولود مبارک دیگر تردید ایجاد شد. امام در حالی که سنین نزدیک به 50 سالگی را سپری می‌کردند، حکمت الهی در زندگی این امام تجلی بارزی یافت و در اواخر عمر شریف امام رضا(ع) فرزندی به این امام عطا شد که در جود و سخا بی‌نظیر بود و سلسله امامت بر خلاف باور برخی ضعیف‌باوران، تداوم یافت.
امام کودکی هفت یا هشت ساله بود که ردای امامت بر تن کرد و با توجه به دسترسی سخت شیعیان به آن امام، نامه‌نگاری در دوره این امام عزیز به نحوی متمایز از دوران سایر ائمه(ع) رواج یافت و شیعیان پاسخ پرسش‌های خود را از این طریق دریافت می‌کردند؛ پرسش‌هایی از جنس اعتقادات و ادای دیون مالی و این شیوه مقدمه‌ای بود بر آغاز زمینه‌سازی برای دوره غیبت آخرین ستاره از آسمان امامت و ولایت.
اگر چه همه زندگی این امام درس است، اما دو امر، بروز و ظهور بیشتری دارد. نخست آن که این امام در سن کودکی به امامت نایل شد که خود منشا تردیدهای فراوان حتی برای برخی شیعیان بود؛ اینکه یک کودک چگونه می‌تواند سکان هدایت پیروان خود را بر دوش کشد و دیگری جود و سخا؛ سؤالی که ممکن است در ذهن افرادی در دوره معاصر از میان شیعیان آن حضرت هم وجود داشته باشد اما چه پاسخی رساتر از آن که مگر قرآن کریم چندین نمونه از جمله نبوت حضرت یحیی و عیسی (ع) در کودکی را بیان نفرموده است؟ عیسی وقتی هنوز فرزندی چند روزه بود و مادرش روزه سکوت به فرمان الهی گرفته بود لب به سخن گشود و از نبوت خویش سخن گفت و امام جواد(ع) نیز بنابر حکمت الهی و برای آزمایش بندگان مخلص الهی در کودکی به امامت رسید اما چنان به خصوص در مناظرات و  در پاسخ به نامه های شیعیان درخشید که کمتر کسی بود که به حقانیت امامت او پی نبرده باشد اگر چه برخی دوست نداشتند به خاطر منافعشان به این عقیده باور و ایمان بیاورند و در راس آنان حاکمان جور در دوره امامت این امام عزیز بودند.
در کنار این مناظرات و به رخ کشیدن توان علمی و حکمی الهی در وجود امام، خداوند با معجزات و کراماتی ایشان را تایید فرمود تا جای هر نوع تردیدی از میان برود نقل شده است که ایشان در مدینه و در کنار درخت خشک خرمایی وضو گرفتند و به مسجد رفته و اقامه نماز به جماعت فرمودند و وقتی نماز تمام شد و مردم برگشتند همه با تعجب از روییدن خرما بر درخت آگاه شدند و از آن تناول کردند.
یکی از تفاوت‌های دوره ایشان رو آوردن به مکاتبات برای پاسخگویی به شیعیان بود که گنجینه بزرگی از فرمایشات آن امام را برای شیعیان در آن دوره و دوره های بعد به یادگار گذاشت و از طرفی اولین حلقه از سلسله حلقات منتهی به دوره غیبت بود تا شیعیان کم کم با مسئله غیبت مانوس شوند.
درس بزرگ زندگی ایشان برای امروز ما آن است که در غیبت امام زمان و در شرایطی که فشارهای سختی بر روی زندگی‌ها سایه افکنده است نباید از لطف و فضل  و رحمت الهی  مایوس و به اعتقادات دینی بی باور شویم به خصوص باید اعتقاد به مهدویت و زمینه‌سازی برای ظهور را در خود و جامعه تقویت کنیم و حس نا امیدی که متاسفانه بر اثر غلبه مشکلات اقتصادی بر زندگی مردم سایه افکنده است را کمرنگ سازیم.
از آن امام همام در مورد ظهور فرزندش مهدی(عج) که امید نهایی همه بشریت است نقل شده که فرمودند: «قائم ما، مهدی است که به امر خدا مردم را به دین خدا راهنمایی می‌کند. او سومین فرزند از نوادگان من است. خداوند کار ظهور او را در یک شب فراهم می‌کند و جهان را پر از عدل و داد کرده و زمین را از اهل کفر پاک می‌سازد. مهدی کسی است که انتظار ظهورش برای همگان واجب، و در هنگام غیبت، اطاعت از وی لازم است. اصحاب او به اندازه اصحاب بدر، 313 نفر هستند. قسم به خدا اگر از دنیا فقط یک روز بماند، آن روز آن قدر طولانی می‌شود که ایشان ظهور کرده و جهان را از عدل و داد پر کند».
درس دیگر زندگی آن امام جود و بخشش و سخاوتمندی در کنار ساده‌زیستی و قناعت است؛ از یکسو در رفع نیاز مردم به خصوص فقرا کوشا بود و از سوی دیگر پا از دایره ساده‌زیستی فراتر نمی‌گذاشت با فقرا نان جوین و نمک می‌خورد و آن را بر دربار عباسیان و خوردن طعام‌های گوناگون ترجیح می‌داد و به همین دلیل نیز از بغداد که پایتخت حکومت عباسیان بود به همراه همسرش وارد مدینه شد و بنابر نقل تا سال 220 هجری قمری در مدینه ماندند.
در بخشش و جود او همین بس که امام رضا علیه‌السلام در نامه‌ای به فرزند عزیزش نوشت: «من به خاطر حقی که بر تو دارم، از تو می‌خواهم که هرگاه تصمیم به خارج شدن از منزل داری، از درِ بزرگ داخل و خارج شوی. هنگامی که سوار مرکب خود می‌شوی، همراه خود طلا و نقره بردار و هر کس از تو درخواست کمک نمود، به او نیکی کن...».
باشد تا در روزی که مزین به میلاد با سعادت آن امام همام است با مرور پرتوی از درس‌های آن امام عزیز رهی برای بهتر زیستن در زندگی خود بگشاییم.
یادداشت از علی فرج زاده 
captcha