کد خبر: 3600836
تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۹

نانی‌ به برکت دست‌های پر مهر مادری/ روایت رزق حلال با «زبان» ساده

گروه جامعه: اینبار مادری برای تامین روزی خود و فرزندانش کسب حلالی را روایت می‌کند که برکتش به اندازه دست‌های پر مهر مادری است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، مسئله تأمين و تضمين روزى به‌عنوان يک اصل مسلم از اصول آفرينش بارها در قرآن مجيد و احادیث معصومین(ع)، مطرح شده است؛ با نگاه به آیات قرآنی درمی‎یابیم که قرآن هرگز ما را به چشم‌پوشی از مواهب الهی دعوت نکرده و فقر را ارزش و نعمت به حساب نیاورده و همیشه آدمی را دعوت به فعالیت نموده است تا از طریق کار و کوشش خود به روزی حلال دسترسی داشته باشد.

خداوند در قرآن کریم به انسان دستور داده که از روزی حلال و پاکیزه بخورید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلاَلاً طَيِّباً وَلاَتَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ؛ ای مردم، از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه بخورید و از شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است.(بقره/168)»؛ پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز در این باره می‌فرماید: «طَلَبَ الحَلالِ فَریضَةٌ عَلی کُلِّ مُسلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ؛ به دنبال روزی حلال رفتن، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است»؛ و همچنین از وی روایت شده که: «خدا دوست می‌دارد که بنده‌اش را در راه کسب حلال در رنج و زحمت ببیند»؛ در این میان امید داشتن به محبت خدا و تلاش در راه رسیدن به موفقیت مهمترین اصول در داشتن یک زندگی سعادتمند است.

هستند افرادی که بارها شکست می‌خورند اما توکل و اراده خود را از دست نداده و بلکه قوی‌تر و با قدرت‌تر در این عرصه قدم می‌‌گذارند و هستند افرادی که با یک چاله در مسیر به کلی تسلیم می‌شوند و تلاشی برای بیرون کشیدن خود از شرایط گرفتاری نمی‌کنند؛ اینبار خبرگزاری ایکنا به سراغ مادری رفته‌است که با وجود فشارهای زندگی، بیماری و مشکلات فراوان تسلیم روزگار نشده و توانسته است روزی حلالی را برای خود و خانواده‌اش کسب کند.

او کاری را انتخاب کرده‌است که به تصور همه، مردانه است اما در این گزارش تصویر ذهنی همه از این شغل تغییر خواهد کرد. طباخی شغلی است که فاطمه عمرانی بیش از ۸ به آن مشغول است. او مخارج زندگی خود و ۲ فرزندش را از این راه تامین می‌کند و معتقد است بر خلاف باور عمومی، انجام بسیاری از مشاغلی که مردانه تلقی می‌شود، برای زنان هم ممکن است به شرط آنکه اراده داشته باشند.

آنطور که خانم عمرانی برایمان گفت، ۱۰ سال قبل به دلیل ‌‌وجود برخی مسائل خانوادگی و چالش‌های زندگی مشترک ناچار به تامین مخارج زندگی خود می‌شود و در این راه چند سالی به عنوان خدمتکار در منازل مردم کار می‌کند که به علت فشار کاری زیاد بر جسم و روح این مادر از کار خدماتی در منازل دوری می‌کند؛ بعد از این ماجرا سرنوشت و تلاش‌های خانم عمرانی او را در مسیر دیگری قرار می‌دهد.

در ادامه این گفت‌وگو را دنبال خواهید کرد:

*چطور شد به شغل طباخی روی آوردید و  در این مسیر قرار گرفتید؟

من متولد بجنورد هستم و سال‌ها در این شهر زندگی می‌کردم؛ زندگی ما در شرایطی بود که مجبور بودم در منازل مردم برای کسب روزی کار کنم و همسرم هم هیچ تلاشی برای کسب روزی حلال انجام نمی‌داد؛ بعداز اینکه ۲ سال در منازل مردم، کارهای خدماتی و نظافتی انجام دادم، به دلیل ضعف بسیار و بیماری نتوانستم به این کار ادامه دهم؛ در این مدت هیچ حمایتی از سوی همسرم و ۲ فرزندم نداشتم و به همین دلیل نمی‌توانستم بیکار بمانم و باید خیلی زود کاری را برای تامین روزی خانواده پیدا می‌کردم.


بعد از اینکه مدت‌ها در جست‌وجوی کار آبرومندانه‌ای به هر دری زدم؛ متاسفانه کاری که متناسب با من باشد، پیدا نکردم؛ تا اینکه روزی در اوج ناراحتی از کنار یک طباخی می‌گذشتم که صاحب آن به‌نظر مردی موجه و جاافتاده آمد؛ داخل مغازه رفتم و تقاضای کار کردم که صاحب مغازه به من گفت این شغل مردانه است و به درد تو نمی‌خورد؛ می‌گفت کله‌پزی فضایی مردانه می‌خواهد و کار مناسبی برای زنان نیست؛ من هم به او گفتم کار کار است و فرقی نمی‌کند که مرد باشی یا زن و زمانی که اصرار من را دید، قبول کرد که به این کار مشغول شوم.

*این شرایط سخت را چگونه پذیرفتید و طباخی خودتان را چگونه راه‌اندازی کردید؟

‌شرایط من به گونه‌ای بود که نمی‌توانستم به سخت بودن یا آسانی کار فکر کنم و تنها دغدغه من پیدا کردن یک کار برای تامین مخارج تحصیل دختر و پسرم و خرج و مخارج زندگی بود؛ در این دوران بود که از همسرم جدا شدم و هیچ پشتوانه و پناهگاهی برای تامین مخارج زندگی نداشتم.

آشپزی خوبی داشتم و از همان روز اول کار طبخ را در دست گرفتم؛ در این مدت زیر چشمی مهارت‌های این شغل را فرا می‌گرفتم و تنها در مدت ۴ روز همه فوت و فن کله‌پزی را یاد گرفتم و تصمیم به راه‌اندازی یک کله‌پزی برای خودم گرفتم؛ به همین دلیل روز پنجم از صاحبکارم خواستم تا به من کمک کند و یک طباخی برای خودم تاسیس کنم؛ درخواستم را به حدی جدی مطرح کردم که او هم پذیرفت و از من خواست تا مکانی را پیدا کنم و بعد برای جزئیات من را راهنمایی خواهد کرد.


با راهنایی او مغازه‌ای را مناسب با شرایط طباخی پیدا کردم و با پس‌اندازم که ۵۰۰ هزار تومان بود مقدمات کار را راه‌انداختم و در شهر بجنورد کارم را شروع کردم بعد از 2 سال به دلیل مشکلاتی از بجنورد خارج شدم و به مشهد نقل مکان کردیم.

در مشهد طباخی دیگری راه‌اندازی کردم که البته هزینه‌های راه اندازی طباخی بسیار بیشتراز میزان اولیه بود، که در همان مقطع وام ۱۰ میلیون تومانی را از کمیته امداد امام خمینی (ره) دریافت کردم و توانستم برخی از ابزار و وسایل مورد نیاز و کم‌وکسری‌های خودرا تهیه کنم.

امروز بیش از 6 سال است که در مشهد به این کار مشغول هستم. در این مدت هزینه جهیزیه، تحصیل و دانشگاه دخترم را از همین کار تامین کردم و پسرم را هم در کنار خودم مشغول به کار کردم و به‌طور غیرمستقیم هم برای چندین نفر ایجاد اشتغال کرده‌ام؛ میانگین درآمدم در این شغل از ماهی 3 تا 5 میلیون تومان متغیر است.

*از کارتان برایمان بگویید؟
من هر روز صبح راس ساعت 4 کارم را آغاز می‎کنم؛ البته سر صبح و قبل از 4 از خواب بیدار می‌شوم و به مغازه می‌آیم؛ کرکره‌ها را که بالا می‌دهم شروع به کار می‌کنم؛ چند دست کله پاچه را که از حدود ساعت ۱۱ شب تا ساعت 4 بار گذاشته‌ام آماده می‌کنم و منتظر مشتری می‌شوم؛ نخستین مشتریانم هم از گوشه و کنار پیدایشان می‌شود تا جاگیر شوند و مشغول خوردن یا بردن صبحانه‌شان می‌شوند؛ با کمک پسرم از ۵ صبح تا ساعت ۱۱ پیش از ظهر به مشتریان کله پاچه می‌دهیم.


خرید نان را صبح و خرید کله‌پاچه‌ها را بعداز ظهر انجام می‌دهم؛ معمولا بین ساعت ارائه صبحانه تا ۵ بعد از‌ظهر که مشتریان سیرابی ‌می‌آیند، نظافت مغازه و خرید نان بعداز ظهر را هم انجام می‌دهم؛ زمانی را هم باید به خرید کله پاچه اختصاص دهم که این کار را به دلیل حساسیت در نوع انتخاب، خودم انجام می‌دهم و هر روز به کشتارگاه می‌روم چند دست کله‌ و پاچه انتخاب می‌کنم.

متاسفانه طی چند سال گذشته قیمت کله پاچه خیلی بالا رفت، به طوری که یک دست کامل کله پاچه با توجه به اندازه و کیفیت آن، تا ۸۰ هزار تومان می‌رسد که پرداخت آن برای هر کسی ممکن نیست؛ البته میانگین قیمت کله پاچه در مغازه ما ۵۰ هزار تومان است.

*واکنش مشتریان با شما چگونه است و شما چه انتظاری از آنها دارید؟

مشتریان من در این کار خیلی متفاوت هستند؛ از افراد پولدار گرفته تا اقشار مستضعف و افرادی که شاید سالی یکبار می‎توانند کله پاچه بخورند؛ گاهی مردم فراموش می‎کنند که اینجا طباخی است نه رستوران لوکس؛ متاسفانه برخی افراد هم هرچه سنشان بالاتر می‎رود معرفتشان کمتر می‏شود؛ مشتریان جوان دردسر کمتری ایجاد می‎کنند و بهانه‎گیری ندارند.شخصا علاقه دارم به افراد کم درآمد خدمات بدهم حتی پیش آمده که غذا خورده‎اند اما چون احساس کرده‎ام پولی برای پرداخت ندارند، از آنها چیزی نگرفته‎ام.

*تصمیمتان برای آینده کاری‎تان چیست و چه آرزوی دارید؟

آینده چه بخواهیم و نخواهیم پیش خواهد آمد و قطعا تمام این اتفاقات هم جزو سرنوشت من بود؛ من در آستانه ۵۰ سالگی کار خودم را آغاز کردم  و در این مدت به لطف خدا و نان حلالی که تلاش میکردم به فرزندانم بدهم موفقیت‌های زیادی را کسب کردم؛ چراکه علاوه بر چرخاندن چرخ زندگی و تامین هزینه خانواده، توانستم به زیارت عتبات عالیات هم بروم؛ البته پس اندازی هم دارم که امیدوارم بتوانم از محل آن یک مغازه طباخی برای دامادم راه‎اندازی کنم تا او هم بتواند زندگی‎اش را با این شغل سامان دهد.


همیشه خدا را شاکرم که به من کمک کرد تا دستم را پیش کسی دراز نکنم؛ البته این راهم باید بگویم که وجود یک مرد در کنار هر زنی که می‌خواهد کار اقتصادی انجام دهد کمک کننده است اما زنان باید بدانند که برای انجام فعالیت کارآفرینی چیزی کم از مردان ندارند و با توکل و اراده می‎توانند در کارشان موفق شوند.

گفت‌و‌گو از وهاب خدابخشی

captcha