کد خبر: 3603453
تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۵
استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب/

دفاع مقدس؛ دوره‌ای برای پذیرشِ حقیقت از اعماق باور و جان ملت ایران

گروه سیاسی: اینکه یک ملّتی احساس بکند که می‌تواند بر موانع پیروز بشود، خیلی چیز مهمّی است. حضرت ابراهیمِ با آن عظمت، به خدای متعال عرض می‌کند که می‌خواهم زنده شدن مرده‌ها را ببینم. خداوند می‌فرماید: اَ وَلَم تُؤمِن؛ مگر قبول نداری؟ جواب می‌دهد: قالَ بَلىٰ؛‌ چرا، قبول دارم؛ ‌وَ لٰکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبی. این آرامش دل، این پذیرشِ از اعماق باور و جان انسان نسبت به یک حقیقت، خیلی چیز مهمّی است؛ این را جنگ - دفاع هشت‌ساله - به ما نشان داد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، رهبر معظم انقلاب چهارشنبه، 3 خردادماه در دیدار جمعی از فرماندهان، رزمندگان و هنرمندان و دست‌اندرکاران برنامه‌های شب‌های خاطره دفاع مقدس، بیان خاطرات دوران هشت سال جنگ تحمیلی و استفاده از شیوه‌های هنری، ادبی و نو را برای انتقال آنها به نسل جدید، کاری بسیار باارزش و مهم برشمردند و تأکید کردند: یکی از درس‌های ماندگار دوران دفاع مقدس این بود که اگر توکل بر خدا به‌صورت عملی با پذیرش از اعماق جان باشد، قطعاً می‌توان بر همه‌ی موانع و چالش‌ها، مؤمنانه غلبه کرد.
ایشان در بخش دیگری از سخنانشان اظهار کردند: اینکه یک ملّتی احساس بکند که می‌تواند بر موانع پیروز بشود، خیلی چیز مهمّی است. بله، در روایات و آیات، توکّل به خدا و «وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسبُه» و مانند اینها را می‌خوانیم و می‌گوییم و عقیده هم داریم، لکن اینکه در عمل «وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسبُه» را آدم ببیند، خیلی فرق می‌کند. حضرت ابراهیمِ با آن عظمت، به خدای متعال عرض می‌کند که می‌خواهم زنده شدن مرده‌ها را ببینم. خداوند می‌فرماید: اَ وَلَم تُؤمِن؛ مگر قبول نداری؟ جواب می‌دهد: قالَ بَلىٰ؛‌ چرا، قبول دارم؛ ‌وَ لٰکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبی. این آرامش دل، این پذیرشِ از اعماق باور و جان انسان نسبت به یک حقیقت، خیلی چیز مهمّی است؛ این را جنگ - دفاع هشت‌ساله - به ما نشان داد. ما الان می‌توانیم با همه‌ی توان ادّعا بکنیم که جمهوری اسلامی با همه چالش‌هایی که در مقابل او به وجود می‌آورند، می‌تواند پنجه بیندازد و بر همه آنها می‌تواند غالب بشود؛ چون این را تجربه کرده‌ایم. وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحزَنُوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین؛ اگر ایمان در دل و در عمل وجود داشته باشد، کوه‌ها در مقابل یک جامعه، یک مجموعه، یک انسان قوی، هموار خواهد شد و قدرت مقاومت نخواهد داشت. یکی از فواید جنگ برای ما این بود.
ایمان یکی از عناصر درونی در هر فرد است که با افزایش آن، انسان به خداوند نزدیک‌تر شده و بر اثر این قرابت، باور و یقین او به پروردگار افزایش می‌یابد؛ داشتن این باور و ایمان در انسان باعث می‌شود فرد در فراز و فرودهای زندگی لرزشی به درون خود راه نداده و با عزمی استوار و بدون ترس از فشارها و تنگناها، زندگی خود را به سمت کمال سوق دهد. در این مسیر قطعاً سختی‌هایی وجود دارد اما در حرکت اصیل مؤمنانه توکل به خدا بهترین سرمایه و توشه راه خواهد بود.
همانطور که در آیه 3 سوره طلاق آمده است: «وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا/ و از جايى كه حسابش را نمی‌‏كند به او روزى می‌‏رساند و هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است‏ خدا فرمانش را به انجام رساننده است به راستى خدا براى هر چيزى اندازه‏‌اى مقرر كرده است».
توکل به خداوند نیز مقوله‌ای است که سطوح مختلفی دارد؛ گاه افراد در مقام شعار آن را بیان می‌کنند و توکلشان صرفاً زبانی است اما در مراتب بالاتر، فرد مؤمن در عرصه عمل توکل به خداوند را به منصه ظهور می‌رسانند به طوری که گاه سایر افراد از این اقدامات مؤمنانه به شگفت می‌آیند؛ چرا که چنین اعمالی بدون داشتن پشتوانه‌ای محکم و استوار سخت و یا غیر ممکن به نظر می‌رسد. با این حال بر اساس آیه 3 سوره طلاق تنها دستورالعمل حرکت مؤمنانه، توکل به خداوند و عدم لغزش در این مسیر است.
علامه طباطبایی نیز در تفسیر بخشی از این آیه آورده است: کسی که بر خدا توکل کند، یعنی اراده خدا سبحان را بر اراده خود مقدم نماید و به دین و احکام الهی عمل کند، خداوند او را کفیل خواهد بود و وی را کفایت خواهد کرد، چون خداوند مسبب‌الاسباب است و همه اسباب به او منتهی می‌شود، به همین دلیل هم امر خود را به انجام می‌رساند و هر چه اراده کند محقق می‌شود. و خداوند برای هر چیز قدر و حد و حدودی قرار داده، یعنی هیچ چیز نیست مگر آنکه اندازه‌ای معین و حدی محدود دارد، اما خدا سبحان یگانه وجودی است که به هیچ حدی محدود نمی‌شود و هیچ چیز بر او احاطه نمی‌یابد و او خود محیط بر همه چیز است.
توکل همچون زرهی بر پیکره انسان است که سختی مشکلات را دفع می‌کند و انسان را همچنان به پیش می‌برد. در تفسیر نمونه نیز روح توکل اینچنین تعریف شده است: «انسان تلاشگر كار خود را به او واگذارد و حل مشكلات خویش را از او بخواهد، خدایى كه از تمام نیازهاى او آگاه است، خدایى كه نسبت به او، رحیم و مهربان است و خدایى كه قدرت حل هر مشكلى دارد».
و نیز آمده است «كسى كه داراى روح توكل است، هرگز یأس و نومیدى را به خود راه نمی‏‌دهد، در برابر مشكلات احساس ضعف و زبونى نمی‏‌كند، در برابر حوادث سخت مقاوم است و همین فرهنگ و عقیده چنان قدرت روانى به او می‌دهد كه می‏‌تواند بر مشكلات پیروز شود و از سوى دیگر امدادهاى غیبى كه به متوكلان نوید داده شده است به یارى او می‏‌آید و او را شكست و ناتوانى رهایى می‏‌بخشد.
توکل دل را در برابر موج‌های خروشان آرام می‌کند و در دریای خروشان همچون وسیله مطمئنی است که انسان را محفوظ می‌دارد؛ و رسیدن به این سطح از ایمان و اعتقاد نیاز به مشاهده نشانه‌ها و آیاتی دارد تا نگاه محدود بشر را وسعت ببخشد. از همین روست  که حضرت ابراهیم(ع) از خداوند می‌خواهد زنده شدن مرده‌ها را به او نشان دهد تا با رسیدن به ایمان دلش آرام گیرد.
این داستان حضرت ابراهیم(ع) در آیه 260 سوره بقره آمده و می‌فرماید: «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ/ و (ياد كن‏) آنگاه كه ابراهيم گفت‏: (پروردگارا، به من نشان ده‏؛ چگونه مردگان را زنده مى ‏كنى‏؟) فرمود: (مگر ايمان نياورده‏ اى‏؟) گفت‏: (چرا، ولى تا دلم آرامش يابد.) فرمود: (پس‏، چهار پرنده برگير، و آنها را پيش خود، ريز ريز گردان‏؛ سپس بر هر كوهى پاره‏ اى از آنها را قرار ده‏؛ آنگاه آنها را فرا خوان‏، شتابان به سوى تو مى ‏آيند، و بدان كه خداوند توانا و حكيم است‏.)»
قطعاً حضرت ابراهیم(ع) به عنوان یکی از پیامبران اولوالعزم به باور و اعتقاد نسبت به خداوند متعال دست یافته بود اما یقین که درجه بالاتری از ایمان محسوب می‌شود، خود دارای مراتبی است. علم‌الیقین، عین‌الیقین و حق‌الیقین و بالاترین آنها، حق‌الیقین است که انسان نه تنها شاهد حق باشد، بلکه عین شهود قرار گیرد و فانى از غیر و باقى بالله شود. از خود چیزى نداشته باشد و در معرفت الهى غرق شود.
بر اساس آنچه در تفسیر المیزان آمده، درخواست حضرت ابراهیم (ع) از خداوند،  برای رسیدن به حق‌الیقین بوده است. «ابراهیم علم و باور به این مسئله داشته است، اما خواهان «طمأنینه» یعنی آرامش نفس بعد از اضطراب و تشویش آن بوده و در واقع درخواست ابراهیم (ع) از مشاهده کیفیت فعل خداست که امری نامحسوس است، پس درخواست ایشان در خواست حق الیقین بوده است».
انسان‌ها بر اساس ظرفیت و جایگاهی که دارند، به مراتبی از مراتب ایمان و یقین دست پیدا می‌کنند، اما در هر مرتبه از ایمان دل به دریای بی‌کران حضرت حق سپرده‌اند و خداوند به آنها اطمینان داده که سستی نکنند و در مسیری که قرار گرفته‌اند غمگین نشوند. آیه 139 سوره آل عمران یکی از آیاتی است که خداوند به مؤمنان سفارش می‌کند در مسیری که قرار گرفته‌اید، سستی نکنید.
در این آیه آمده است «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ/ و اگر مؤمنيد سستى مكنيد و غمگين مشويد كه شما برتريد».
این آیه که پس از شکست مسلمانان در جنگ احد نازل شده است، به مسلمانان هشدار می‌دهد که در برابر سختی‌ها سستی نکنند و به آنها برتری‌شان را یادآوری می‌کند. شکست‌ها برای مؤمنان نیز پیروزی است چرا که از آنها عبرت گرفته و گام‌های بعدی را با هوشیاری و بصیرت بیشتری به سمت اهداف خود برمی‌دارند.
در این رابطه در تفسیر نمونه آمده است: در آیه فوق نخست به مسلمانان هشدار داده شده که مبادا از باختن یک جنگ سستى به خود راه دهند و غمگین گردند و از پیروزى نهایى مأیوس شوند، زیرا افراد بیدار همانطور که از پیروزی‌ها استفاده می‌کنند از شکست‌ها نیز درس می‌آموزند و در پرتو آن نقاط ضعفى را که سرچشمه شکست شده، پیدا می‌کنند و با بر طرف ساختن آن براى پیروزى نهایى آماده می‌شوند.
و نیز در تفسیر المیزان آمده است: «اگر شما مسلمانان ایمان داشته باشید، نباید در عزم خود سست شوید و اندوهناک گردید، چون ایمان امری است که با برتری شما قرین است؛ زیرا ایمان ملازم صبر و تقوا بوده و ملاک فتح و ظفر هم در همین دو است و شرط کردن علو مسلمانان به ایمان برای آن بود که اشاره کند به اینکه مسلمانان در احد به مقتضای ایمانشان عمل نکردند وگرنه اثر خود را می‌بخشید».
رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از سخنانشان در دیدار جمعی از فرماندهان، رزمندگان و هنرمندان و دست‌اندرکاران برنامه‌های شب‌های خاطره دفاع مقدس اظهار کردند: «ما» یعنی شماها و آنهایی که در جنگ بودند و اینها می‌تواند نسل امروز را به معنای  واقعی کلمه متّصل کند و ملحق کند به همان نسلی که آن اوج دفاع مقدّس را آفرید و این اوج تاریخی ما را خلق کرد. مکرّر، خیلی زیاد، افرادی می‌آیند، نامه می‌نویسند به ما، اصرار، التماس، گریه، برای اینکه اجازه داده بشود بروند دفاع از حرم و جزو مدافعین حرم [بشوند]؛ یعنی همان چیزهایی که ما در آن روزهای دهه ۶۰ می‌دیدیم -که جوان‌ها، بچّه‌های کوچک، آنهایی که نمی‌شد بروند به یک جهتی و به یک دلیلی، می‌آمدند التماس می‌کردند برای اینکه بروند- حالا هم همان وضعیّت در خیلی از اینها هست؛ اَلحِقنی بِالصّٰلِحین؛ این الحاق به صالحین است. این بر اثر همین تلاش و زحماتی است که شما‌ها دارید انجام می‌دهید.
ایشان در این فراز از سخنانشان به بخشی از آیه 101 سوره یوسف اشاره می‌کنند؛ آیه‌ای که حضرت یوسف(ع) از خداوند درخواست می‌کند او را به شایستگان ماحق فرماید؛ هر چند در تفاسیر شایستگان را پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) عنوان کرده‌اند، اما در اینجا منظور از صالحان و شایستگان رزمندگان اسلام هستند که در دوران هشت سال دفاع مقدس راه حق را پیش گرفتند و جهاد فی سبیل‌الله کردند و البته این مسیر، همان مسیری است که پیامبران و ائمه اطهار به آن توصیه کرده‌اند و قطعاً آنها پیروان پیامبر و اهل بیت بوده‌اند و امروز کسانی که مشتاق حضور در صفوف دفاع از حرم هستند نیز به دنبال ملحق شدن به صالحان و شایستگان هستند.
captcha