به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) آیتالله
مجتبی تهرانی درباره ارزش حضور قلب در نماز چنین بیان میکرد: «آن صلاة و نمازی روی
قلب انسان مؤثّر است که با حضور قلب باشد، نه هر نمازی. در بین عبادات، یک عبادت است
که مخلوق با خالقش و عبد با ربّش در آن بدون واسطه و رویاروی او سخن میگوید و آن نماز
است. در نماز، عبد با ربّش سخن میگوید و با او مواجهه دارد.
کدام نماز است
که [بنده با پروردگار] چهره به چهره میشود و عبد، ربّش را میبیند؟ کدام نماز است
که موجب میشود، انسان دل از ما سوی الله ببُرد و تمام سراسر دلش را حبّ به معبودش
فرا بگیرد؟ آن نماز است که فراقت وقت و فراقت قلب را رعایت کرده باشد.
حضور قلب در عبادت، یعنی انسان موقعی که دارد مدح میکند،
بفهمد چه کسی را مدح میکند. استاد من (رضوان الله تعالی علیه)، این طوری مثال میزدند،
میفرمودند: اگر بچّهای برود در محضر یکی از بزرگان و قصیدهای که در وصف او است را
بخواند، چه بسا خودش این اوصافی که راجع به آقا هست را دقیقاْ و مفصّلاْ نفهمد. مثلاْ
بگوید: او بالاترین عرفای دهر است. نمیداند عارف یعنی چه؟ دهر یعنی چه؟ اجمالاْ میداند
که دارد او را مدح و وصف میکند.
اهل معرفت یک تقسیمبندی راجع به حضور قلب دارند. آنها
میگویند: حضور قلب که عبارت از ثنای خدا است، به دو نحو است. یکی به نحو اجمالی است
و دیگری به نحو تفصیلی. اجمالی یعنی این مثالی که استاد من(رضواناللهتعالی) میزد.
لااقل در نمازت این حالت را داشته باش که در مقابل و حضور چه کسی هستی؟ چه کسی را
توصیف میکنی؟ گرچه وصفهایش را ادراک نمیکنی و به کنه آن نمیرسی، ولی اجملاْ این
را بفهم. به این میگویند: درک اجمالی.
درک تفصیلی مربوط به من و شما نیست. مربوط به اولیای
خاص خدا است که وقتی نماز میخواند و میگوید: «ایاک نعبد و ایاک نستعین» آن چیزی که
او میگوید و اینکه من میگویم، از زمین تا آسمان فرق دارد. هر دو یک جمله میگوییم
و یک وصف میکنیم، امّا من فقط میدانم که این وصف از اوصاف خدا است امّا به کنه این
وصف نرسیدم. »
منبع: سایت آیتالله مجتبی تهرانی