به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) اگر مسلمانی ظلمی را ببیند و یا از ظلمی خبردار شود و در مقابل آن سکوت کرده فریاد دادخواهی نزند، مسلمان نیست و چه ظلمی بزرگتر از آزار دادن یک کودک.
پس از آزار و قتل آتنا و آتناهای این سرزمین موج بزرگی از واکنشهای مردمی به راه میافتد اما پس از چندی موج خبری و هیجانی این اتفاقها فروکش کرده و تنها چیزی که در این میان مورد توجه قرار نمیگیرد، واکنش منطقی به آسیب اجتماعی «کودک آزاری» است.
کودک آزاری در همه کشورهای جهان به عنوان آسیب اجتماعی وجود دارد اما در مقابل این آسیب، آموزشهای ویژهای به خانوادهها و کودکان داده میشود تا بتوان آسیبهای این معضل را کاهش داد اما این آموزشها در ایران به شدت مورد غفلت قرار گرفته و حتی پس از وقوع فاجعههایی مانند قتل «آتنا اصلانی» هم مسئولان آموزشی کشور هیچ تصمیمی برای مطرح کردن نحوه مراقبت از کودکان در مقابل کودکآزاری نمیگیرند و همچنان آموزش کودکان برای مراقبت از خود در برابر آزار جنسی مغفول مانده است.
علاوه بر این معضل بزرگ، روزانه دهها کودک در اطراف ما وجود دارند که به شدت مورد آزار جنسی قرار میگیرند، اما بلند میشوند و دوباره برای دستفروشی به خیابان و یا کارگاهی که در آن کار میکنند میروند.
طبق اطلاعات مرکز آمار ایران که مربوط به سرشماری سال 85 است یکمیلیون و700 هزار کودک در ایران به صورت مستقیم درگیر کار هستند. البته آمارهای غیررسمی از وجود هفت میلیون کودک کار و خیابانی خبر میدهند.
مسئله کار کردن کودکان معضل بزرگی است و به اندازه خود دردآور هست اما آنچه این درد را بزرگتر و حتی غیر قابل تحمل میکند، آزار جنسی کودکان کار و خیابانی است. مطالعهای در تهران نشان میدهد که 4.5 درصد از کودکان خیابانی مبتلا به بیماری ایدز هستند و در مطالعه دیگری روی رفتارهای پرخطر این کودکان نشان میدهد که آنها در معرض خطر و سوءاستفاده قرار می گیرند.
مینو محرز، رئیس مرکز تحقیقات ایدز در ایران میگوید بیشتر کودکان کار و خیابان به دلیل «تجاوز» به ایدز مبتلا شدهاند. حسن قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت ایران نیز گفته است میزان شیوع ابتلا به ایدز در بین کودکان خیابانی ۴۵ برابر کل جامعه است.
محیط خیابان به ویژه برخی خیابانهای پایین شهر محیط بسیار خطرناکی برای کودکان است و حتی با دقت در چهره کودکان خیابانی به راحتی میتوان زخمهای کهنه و نوی آزار و اذیتهای آنها را دید. این آزارها از سوی افرادی که آنها را به کار گماشتهاند یا کودکان بزرگتر از خود و بیمارانی که در جامعه به وفور حضور دارند به بچههای کار و خیابانی تحمیل میشوند و کودکانی که هر روز در اطراف ما مشغول دستفروشی هستند، مدام مورد سوء استفاده جنسی، جسمی و روانی قرار میگیرند.
و تأسف بارتر اینکه این کودکان، کار در خیابان را به کار در کارگاه ترجیح میدهند چرا که در کارگاههای زیرزمینی بیشتر در معرض خطر آزار جنسی و ضرب و شتم قرار دارند. مسئولان وزارت کار میگویند ۲۴ درصد کودکان کار و خیابانی هرگز مدرسه نرفتهاند و تنها ۳۴ درصد آنان در حال حاضر مشغول تحصیل هستند.
اما متأسفانه این کودکان هیچ صدایی برای فریاد زدن، هیچ کانالی برای به اشتراک گذاشتن و هیچ پدر و مادر مسئولی برای پیگیری آزارهای جنسی که دیدهاند، ندارند و علی رغم پیگیری مدام خبرنگاران به دلیل تعدد و تکثر نهادهای مرتبط با این مسئله و نبود یک برنامه ملی هیچ حمایت کافی و مناسبی از کودکان خیابانی صورت نمیگیرد و هر روز قصه آتناها برای دهها کودک خیابانی در مقابل چشم ما تکرار میشود.
بسیاری از مسئولان اجرایی کشورمان مرگ دلخراش آتنا را تسلیت گفتند، اما این کافی نیست؛ ای کاش نام همه کودکان کار و خیابانی کشورمان که هر روز مورد آزار قرار میگیرند آتنا بود آنوقت شاید بالاخره کسی به فکر چاره میافتاد.
زهرا ایرجی