به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) تمام مکاتب و نحلههای فکری و دینی در تلاشند تا پیروان خود را به آرامش درونی و رضایت باطنی رهنمون سازند و در این راستا، تکالیف و رفتارهایی به پیروان خود پیشنهاد میکنند. دین مبین اسلام نیز از اهمیت این موضوع غافل نبوده است. به همین دلیل در باب ارزش شاد کردن مومن از امام رضا(ع) روایت شده است:
«لَيْسَ شَيْءٌ مِنَ الْأَعْمَالِ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بَعْدَ الْفَرَائِضِ أَفْضَلَ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ»؛ نزد خداوند متعال، بعد از انجام واجبات، هیچ كارى بهتر از خوشحال کردن مؤمن نيست.سوالی که اینجا به وجود میآید این است که معنای خوشحال کردن مومن چیست که پس از انجام واجبات الهی، برترین عمل نزد خداوند است. شاید برخی در ابتدا گمان کنند مقصود همین لطیفه گفتن و شوخی کردنهای عرفی است. اما با تعمق در متن حدیث در مییابیم که «ادخال سرور در قلب مومن» مقولهای فراتر از مزاحهای زودگذر عرفی است. در درجه اول میتوان ادخال سرور را به معنای رفع موانع شادی و خوشحالی دانست که به صورت مشکلات و گرفتاریها بروز پیدا میکنند. میتوان از این معنا هم فراتر رفت و ادخال سرور را به معنای واصل کردن مومن به مرحله رضایت باطن و نشاط حقیقی تفسیر کرد.
از نظر حجتالاسلام پناهیان اینکه فرمودهاند «مؤمن اهل شوخی و مزاح است»(تحفالعقول/49) معنایش این نیست که مؤمن سعی میکند با شوخی کردن، نشاط پیدا کند؛ بلکه چون درونش لبریز از نشاط عمیق است، این نشاط مدام سرریز میشود و بهصورت شوخی و مزاح بروز میکند. نه اینکه مؤمن بخواهد مدام با لطیفه گفتن، خوشحال بشود؛ او اصلاً نمیتواند لطیفه نگوید و با همهچیز، شوخ برخورد نکند. میدانید چرا؟ چون باور دارد که «إِنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ»(محمد/36) لذا چیزی را در این دنیا جدی نمیگیرد. بنابراین نه از کسی که به او بدی کرده، کینه به دل میگیرد، و نه با کسی ارتباط عمیقی(شبیه ارتباط با خدا) برقرار میکند. به این ترتیب میتواند با شوخی از کنار همه رد شود و خلوت خودش با خدا را نگه دارد.